هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۶:۵۰ سه شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۱
کریسمس فرا رسیده بود و همگی در خانه شاد و خوشحال بودند.از پنجره ی بزرگی که در خانه وجود داشت،باریدن برف نمایان بود.شومینه ای در وسط حال خانه وحود داشت که میتوانست کل خانه را گرم کند.هری در خانه را باز میکند و با چندین خوب که در بقل خود دارد،وارد شد.بچه ها دور پدران را گرفتند و بلند بلند فریاد میزدند:مامان،بابایی اومد!

جینی هیجان زده از آشپز خانه به بیرون آمد و به سمت بقل هری آمد.هری چوب هارا روی میزی که کنارش قرار داشت گذاشت و به گرمی جینی را بقل کرد.کمی بعد به طرف میز آشپز خانه رفتند و شروع کردن به حرف زدن.جینی که همیشه لبش خندان بود،اینبار هم با لب خندان گفت:هری،خوشحالم که کریسمس کنار مایی،بچه ها پدرتون یکی از شجاع ترین و بهترین شوهر و همچنین بابا های دنیاست!

ناگهان جینی فریادی زد و گفت:غذام سوخت!

و دوان دوان به سمت آشپزخانه رفت.کمی بعد یک مرغی که تبدیل به کربن شده بود را به پایین آورد و همگی با هم خندیدند.مجبور بودند همان مرغ را بخورند چون شب شده بود و پختن یک غذای دیگر بسیار طول میکشید.


تایید شد!
("بقل" اشتباهه. "بغل" درسته.)


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۱/۱/۲۹ ۱۸:۴۶:۰۷


پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۶:۳۸ سه شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۱
آتش - جارو - جن - طلسم - پری - ردا - بانک - سرعت - شب - آب

سکوت وحشتناکی همه جارا فرا گرفته بود.شاید بتوان گفت یکی از ترسناک ترین شب های پسرک بود.ارباب تاریکی(لرد ولدمورت) درون بانک قدم میزد و با پایش به جنازه لگد میزد تا از سر راهش به کنار بروند.روبروی جنی که بسیار ترسیده بود ایستاد و ردایش را کنار زد.لرد با چشمان ترسناکش به جن بیچاره ای که تمام زندگی اش همان بانک بود،خیره شد.جن چندین با به پسرکی که زیر یکی از بادجه های بانک مخفی شده بود،زیر چشمی نگاه کرد.سعی کرد هرطور که شده او را متوجه خطری که گریبان گیرش شده بود،بکند اما پسرک زیاد توجه نمیکرد.تنها منتظر فرصتی بود که از آنجا با سرعت تمام فرار کند.سعی کرد به آرامی از آنجا فرار کند و خودش را به در خروجی برساند که ناگهان با لیوان آبی برخورد کرد.همگی مرگخواران به طرف اون بازگشتند و او را غرق طلسم های مرگبار خودشان کردند.خون پسرک مثل بقیه کف اتاق را پر کرد.نام آن پسر تام ریدل بود(لرد ولدمورت)!
آن پسر گذشته لرد تاریکی بود که به آینده سفر کرده بود...


تایید شد.


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۱/۱/۲۹ ۱۸:۳۸:۴۹


پاسخ به: نقد و بررسی فیلم "هری پاتر و یادگاران مرگ: قسمت دوم"
پیام زده شده در: ۱۶:۰۹ سه شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۱
به نظر من هم فیلم به کتاب خیلی احترام نگذاشته بود اما میشه گفت فیلم خیلی خوبی بود.جلوه های ویژه فیلم ولی عالی بود.اگه دقت کرده باشید تقریبا هیچکدوم از کارگردان های فیلمهای هری پاتر به جزئیات کتاب ها توجه نکردند.فقط سعی کردن مفهوم اصلی داستان رو برسونن.


ویرایش شده توسط pottermore در تاریخ ۱۳۹۱/۱/۲۹ ۱۶:۱۷:۳۵






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.