عمه مارج درحالی که دم ریپر رو به زور گرفته و از بین جمعیتی که جلوی باجه ی تلفن ِ خراب ِ تهه ِ اون کوچه (
) همدیگه رو کتک میزنن و چوب جادوشون رو مخفیانه جلوی تلفن ِ خراب حرکت میدادن و سعی میکردن زودتر شماره شون رو ثبت کنن، بیرون میکشه.
ریپر بلاخره رضایت داد و اضافه ی بلغاریش رو توی جیب ِ ردای ِ یکی از مدیران ِ دورمشترانگ تف کرد و جلوی دوربین ها و گزارشگران تلویزیون ژست گرفت :
ریتا اسکیتر با بدجنسی نشگونی از فیلمبردار گرفت و درحالی که چنگی از موهای رولینگ رو در دست داشت، سعی کرد سوالات خودش رو از ریپر بپرسه:
- بهم بگو اسمت چیه؟ عمه ت کیه؟ چه حسی داری از اینکه احتمالا جزو یک میلیون طرفداران هری پاتر انتخاب میشی؟
- واق واقه وقی وااااق واقو واق و.ا.ق
عمه مارج قهقهه ی مستانه ای میزنه و بلغاریهای رایگان رو بین ملت پخش میکنه و تاکید میکنه که توی پروژه ی بعدی با اهداف ِ عالیهش، به بهترین شکل پوز ِ هری رو خواهد زد.
تنی چند از جمعیت جهت ابراز احساسات براش دم تکون میدن!! بازتاب کله ی نورانی و حجم بی نظیری از ریش و یویو در خیل جمعیت پیدا میشه و درون باجه ی تلفن گم میشن.