هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: اگر قرار بود با يكي از شخصيت هاي كتاب ازدواج ميكرديد ، آن شخصيت چه كسي بود ؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۱۶:۳۷ سه شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۳
#41
150 درصد هری


شاید وجودم به خیلی ها ارامش نده . . .
ولی همین که حضورم حرص خیلی هارو در میاره . . .
بهم انگیزه خیلی بالایی میده . . .


پاسخ به: اگر قرار بود با يكي از شخصيت هاي كتاب ازدواج ميكرديد ، آن شخصيت چه كسي بود ؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۱۶:۱۸ سه شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۳
#42
نقل قول:

talia نوشته:
حتما با نويل .
چون از چلمن بازي هاش و اينكه فشفست خوشم مياد.
من اصلا به جذابيت بقيه نگاه نميكنم مهم اينكه با حال باشه مثل نويل.
منم كه نويلو واقعا دوست دارم.

ممنون از سوالت

معذرتا اگه نویل فشفشست چطوری توی جلسات آد ( الف . دال ) پروتی رو خلع سلاح کرد ؟


شاید وجودم به خیلی ها ارامش نده . . .
ولی همین که حضورم حرص خیلی هارو در میاره . . .
بهم انگیزه خیلی بالایی میده . . .


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۵:۵۹ سه شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۳
#43
سلام . من یه بچه درس خونم ولی از درس خوندن خوشم نمیاد .
به ورزش والیبال خیلی علاقه دارم و هفت سال والیبال کار کردم .
آدم شجاعی هستم چون از مدیر و معلمم نمی ترسم .
یه کم احساساتی هم هستم .
زود عصبانی نمی شم ولی اگه بشم خیلی بد میشه .
به نظر خودم گریفندور مناسبه .


شاید وجودم به خیلی ها ارامش نده . . .
ولی همین که حضورم حرص خیلی هارو در میاره . . .
بهم انگیزه خیلی بالایی میده . . .


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۵:۴۳ سه شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۳
#44
یه دنیا ممنون


شاید وجودم به خیلی ها ارامش نده . . .
ولی همین که حضورم حرص خیلی هارو در میاره . . .
بهم انگیزه خیلی بالایی میده . . .


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۰:۴۴ سه شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۳
#45
روز تولد
هری طبق معمول هر سال با هدویگ برای خرید وسائل مدرسه به کوچه ی دیاگون رفت ولی ناراحت بود زیرا برای اولین بار به تنهایی برای خرید رفته بود ، به همین دلیل حواسش به جای این که به مغازه ها و خرید هاش باشد بیشتر به آدمای اطرافش بود که شاید یکی از آن ها رون یا هرمیون باشد .
بعد از مدتی که هری به خودش آمد فهمید که باید برای خرید ردا به مغازه ی ردا فروشی برود ؛ همانطور که به طرف مغازه می رفت ، مرد بزرگ جثه ای را دید که مسلما هاگرید بود ، هری که از دیدن هاگرید خیلی خوشحال شده بود به سمت هاگرید دوید و او را در آغوش گرفت .
هاگرید که از دیدم هری تعجب نکرده بود با لحنی عادی گفت :
- سلام . هری.
هری هم با خوشحالی تمام گفت :
- سلام . هاگرید . مثل اینکه از دیدنم خوشحال نشدی ؟
هاگرید گفت :
- چطور مگه ؟
هری با ناراحتی گفت :
- آخه از دیدنم تعجب نکردی !
هاگرید خنده ای سر داد و گفت :
- میدونی ، من می دونستم که تو را می بینم ؛ آخه دوستات بهم گفته بودند که امروز میای اینجا ولی اونا ناامیدت کرده بودند که نمی توانند امروز به خرید بیایند ؛ ولی خب . . .
- سلام . هری .
- سلام . رفیق .
این صدای هرمیون و رون بود که به هری سلام کردند و او را در آغوش گرفتند .
هری که خیلی بیشتر از دفعه ی قبل تعجب کرده بود ، گفت :
- سلام .
ناگهان هاگرید ، هرمیون و رون یکصدا شروع به آواز خواندن کردند :
- تولد ، تولد ، تولدت مبارک . . .
و هدیه های هری را به او دادند .
هری که از شدت تعجب روز تولد خودش را فراموش کرده بود ، هدایای روز تولدش را گرفت و از آن ها تشکر کرد .
و آن چهار نفر همراه با هدویگ و هدایای هری راه خود را به سمت ردا فروشی در پیش گرفتند .

خیلی خوب بود.
هرچند بیشتر می تونستی به داستان تولد بپردازی و یه کمی پر و بال بدی ولی خیلی راضیم از پستت.

تأیید شد.


ویرایش شده توسط ماندانگاس فلچر در تاریخ ۱۳۹۳/۳/۶ ۱۱:۲۴:۴۱
دلیل ویرایش: تأیید

شاید وجودم به خیلی ها ارامش نده . . .
ولی همین که حضورم حرص خیلی هارو در میاره . . .
بهم انگیزه خیلی بالایی میده . . .


پاسخ به: الگوی شما کدام شخصیت هری پاتر است؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۱۷:۴۴ دوشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۳
#46
نویل ، هری ، رون
نویل : دست و پا چلفتیه
هری : شجاعه
رون : باحاله


شاید وجودم به خیلی ها ارامش نده . . .
ولی همین که حضورم حرص خیلی هارو در میاره . . .
بهم انگیزه خیلی بالایی میده . . .


پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۷:۲۵ دوشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۳
#47
خورشید به بهترین شکل ممکن در آسمان میدرخشید .
نویسنده ای در اتاقش برای نوشتن کتابی به عنوان سال نوتلاش میکرد ، تا اینکه بالاخره توانست شخصیت اصلی داستانش را که فردی پیر بود به آرزویش برساند ؛ آرزوی مرد پیر این بود که در آخرین سال های عمرش بتواند قلب خود را از کینه جارو کرده و در کنار خانواده اش زندگی کند چرا که سال ها پیش خانواده اش کاری نابخشودنی در حق او کرده بودند .


شاید وجودم به خیلی ها ارامش نده . . .
ولی همین که حضورم حرص خیلی هارو در میاره . . .
بهم انگیزه خیلی بالایی میده . . .






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.