شب شده بود ، دامبلدور در دفترش نشسته بود و مشغول خواندن کتابی بود کتابی که خیلی قدیمی بنظر میرسید.
ناگهان صدایی دامبلدور را متوجه اطراف ساخت وقتی نگاه کرد جغدی را دید که در پشت پنجره ایستاده و از سرما میلرزد. به طرف پنجره رفت و ان را باز کرد، جغد سریع وارد اتاق شد و روی میز تحریر دامبلدور نشست .
دامبلدور لبخندی زد و نامه را از پای جغد باز کرد .قبل از خواندن نامه بسراغ قفسه ها رفت و مقداری اجیل جغد را برداشت و به جغدی که روی میز نشسته بود داد. سپس شروع کرد که نامه را باز کند اما نشد بعد به دستور او شمشیر گریفندور پیش او امد شمشیر را گرفت و نامه را باز کرد. نامه با دستخطی نوشته شده بود که معلوم بود چقدر عجله ای است سپس شروع به خواندن متن نامه کرد:
سلام دامبلدور عزیز، همین الان ارتور به من گفت که هری برای دفاع از خود در برار یک مرگخوار از سپر دفاعی استفاده کرده. اوه من خیلی نگرانم میدانم که وزارتخانه محاکمه ای برای او درنظر خواهد گرفت.
اگر او از هاگوارتز و جامعه جادویی اخراج بشود چه؟!از تو میخواهم برای دفاع از هری تمامی سعیت را بکنی هرچند که میدانم این کار او بسیار اشتباه بوده هری نباید هیچ وقت در شهر مشنگ ها از این طلسم استفاده میکرد ولی مطمئنا مجبور بوده است. میدانم که وزارتخانه هیچ وقت حرف هری را باور نمیکند که یک مرگ خوار به او حمله ور شده ! به هری کمک کن خواهش میکنم!
از طرف پدرخوانده هری
دامبلدور کمی فکر کرد و بعد با لبخندی به خود گفت :
اوه، سریوس خیلی نگرانه مطمئنا من به هری کمک میکنم !
و بعد تصمیم گرفت که وزارتخانه برود.
بعد از نوشتن متن حتما دوباره یکبار با دقت بخونش. این باعث میشه خیلی از اشکالات تایپی و نگارشی که موقع نوشتن پیش اومده شناسایی و برطرف بشن.
مثلا عبارت "سپس شروع کرد که نامه را باز کند اما نشد" رو می تونستی به صورت "سپس خواست نامه را باز کند اما نتوانست" بنویسی یا در خط آخر "به" رو قبل از "وزارتخانه" جا نمینداختی.
داستان خوبی رو انتخاب کرده بودی ولی هری سپر دفاعی رو برای دیوانه ساز استفاده کرده بود نه مرگخوار. بعد از ورود به ایفای نقش از ناظران و جادوکاران برای نقد پست هات کمک بگیر تا اینجور اشکالاتت رفع بشه. در کل بد نبود. تایید شد!
سال اولیا از این طرف!