همه متقاضیان خشمگین همچنان دمه در کارخونه تجمع کرده بودند و میخواستند حق مسلم خودشونو بگیرند .
کوییرل : آقا از تمام این چیزا گذشته آفتابه های شما مشکل آسلامی داره این چه وضعشه این سوراخایی که روشه شبیه چشمه آدم فکر میکنه یکی داره نگات میکنه !!!
یکی دیگه : کار کدومتون بود ؟ کی اون سوراخا رو درست کرده بود ؟ خونه ما رو آب بردش !
در اون لحظه ققی و هدی همدیگر رو در آغوش گرفته بودند و داشتند میلرزیدند .
ققی : آقا خواهش میکنم ! شما فقط بیاین یه نگاه به تشکیلات گشاد ببخشید وسیع ما بندازید .
با موج دوم پرتاب آفتابه ها ققی و هدی روی زمین شیرجه رفتند و آفتابه ها از بالای سر ققی و هدی عبور کرده و عرض کارخانه را نیز طی نموده و از اون یکی پنجره به بیرون رفته و صاف بر روی سر سوسک که در زباله ها مشغول گشتن بود فرو میریزد و او را نیز افقی میکند.
هدی : آقا من نبودم ! این ققی ناظر این کارخونه بودش !
همه سر ها به سمت ققی بر میگرده که دچار پدیده ریزش پر شده بود .
( توجه : در همون لحظه هدی هم ناپدید میشه و میره پیش کالین )
ققی
ملت
سرژ از میان جمعیت فریاد میزنه :
- تو مایه ننگ حذبی ! سرژیا وقتی فهمید که که چه شارلاتانی هستی .....
ققی : نه تقصیر من نبودش . مورفین به من میگفت چی کار کنم . همش زیر سر اونه . بیاین اینم آدرسش !
ققی با عجله یه چیزی رو روی کاغذ مینویسه و آن را به سمت جمعیت پرت میکنه . اما قبل از اینکه کاغذ به دست جمعیت برسه ققی هم رفته بود پیش کالین و هدویگ .
کالین : پروژه عظیم ما گسترش مرلینگاه های مجهز جامعه جادوگریه ولی شما با این کارکردنتون مایه ننگ ما شدید من باید هر دوتونو اخراج کنم .
در همون لحظه در باز میشه و گیج ممد داخل میشه و در حالی که سعی داره به وسایل درون اتاق بر نخوره روبه کالین میگه :
- ببخشید آقای بلیز نامی با شما کار دارن !
کالین : بهش بگو الان اعضای کارخونه در جلسه هستند بره یه سال دیگه بیاد .
گیج ممد : قربان ایشون میخوان روی این کارخونه سرمایه گذاری کنند .
کالین : آوووو پس بهش بگو بیاد تو !
- نههههههههههههههههههههههههههههه
در همون لحظه گیج ممد که به ظاهر در هوشیاری کامل به سر میبرد از پنجره افتاد پایین و به سرنوشته کورممد و بقیه قربانیان این داستان دچار شد .
کالین فریاد زد :
- هوووووووی بلیز بیا تو !
در باز شد و بلیز وارد شد .
بلیز : ببخشید من یه طرح جدید برای آفتابه های شما دارم .
کالین : بفرمایید بشینید . گیج ممد برو..... ( اما یادش می افته که گیج ممد افقی شده ) نه یعنی هدی برو یه چاییه چیزی وردار بیار این آقائه کوف..... بخوره !
بلیز : خوب طرح من اینه که ما باید آفتابه های پمپی رو به جامعه عرضه کنیم . یعنی این آفتابه ها دارای مخزنی هستند بعد ما اول پمپ میزنیم بعد از پمپ زدن اون لوله آفتابه رو به سمت اون قسمت گرفته و دست خودمونو روی ماشه میبریم و آن را میزنیم و اونوقت آب با فشار به بیرون میاد البته لازم به ذکره که این آفتابه ها دارای ضمانت یک ساله و همچنین قرعه کشی و جایزه و این چیزاست .
کالین که تحت تاثیر قرار گرفته بود :
- آوووووو طرح جالبیه . اینطوری میتونیم دوباره اعتبار سابق خودمونو بدست بیارییم .......
در همون لحظه در باز شد و مورفین که بدست ملت تیک تیکه شده بود وارد شد :
مورفین : کدوم بی ناموسی محل اختفای منو لو داد ؟
