تو دادگاه یه عالم ادم نشسته بودند و نصف بیشترشون چرت میزدن صدای یکی چرت همرو پاره کرد
:ریتا.ریتا اسکیتر به جایگاه
در دادگاه باز شد و یه خانم فوق العاده زیبا وارد دادگاه شد و در حالی که ادامسشو میترکوند با لحنی بسیار زیبا و با خنده پرسید:
من کجا بشینم
اعضای هیئت داوران که همی محو زیبایی و ادب او شده بودند زبانشان گیر کرد و نتوانستند جاوبش را بدهند(البته بعدا ازش عذر خواهی کردند)
ریتا بس که فروتن بود این بی ادبی اونا رو نادیده گرفت و خودش رفت رو یک صندلی نشست
ملت:
قاضی که تا اون لحظه از کمال و زیبایی ریتا جان بی نصیب مانده بود سرانجام از wc برگشت و با دیدن این بانوی خردمند رو صندلی ریاست سر جای خود میخکوب شد (البته من نفهمیدم اون به خاطر اینکه ریتا رو صندلی ریاست بود میخکوب کرد یا به خاطر زیباییش که فکر کنم مورد دوم بود)
قاضی:استغفرالله پاشو خانم ببینم پاشو خجالتم خوب چیزیه والله
ریتا با سردرگمی :پاشم چیکار کنم؟
قاضی:پاشو یه جا دیگه بشین اونجا جای من
ریتا با خنده:صندلی صندلیه دیگه فرقی نداره تو که هنوزواستادی یه جا دیگه بشین بیخود منم از جام بلند نکن
قاضی:بهت میگم اون جای من
ریتا:میخواستی اول بشینی یا به یکی بگی برات جا بگیره من اول اینجا نشستم
قاضی:عجبا من نمیتونم جای دیگه بشینم اونجا جای منه
ریتا با کمال فروتنی با گفتن یک هیششششش قانع شد و رفت یه جا دیگه نشست
قاضی:خانم باید روبه رو من بشینی مگه تو تاحالا دادگاه ندیدی؟
ریتا با خشم:ببین میتونی یه کاری کنی که ارامش رو از من بگیری؟
بعد از جاش بلند شد و روبه روی قاضی نشت
ملت تا این لحظه
قاضی یه اهم اهم کرد بعد گفت:یکی از شما شکایت کرده که دم خونش گوش واستاده بودی و حرفای خانوادگیشون رو تو روزنامه منتقل کردی
ریتا:کی بوده؟
قاضی:خانم سلستینا واربک خواننده ی دلها
ریتا:همون مرگخواره؟
ملت:
قاضی به ریتا چشم غره رفت و گفت:استغفرالله دختر چرا به مردم بهتون میزنی گناه داره
ریتا:کی گناه داره
قاضی:یعنی نزد خدا گناه داره
ریتا:خوب حالا مگه گوش واستادن جرمه؟
قاضی :بله تازه مجازات هم داره
ریتا ادامسش رو ترکوند بعد گفت:مجازاتش چیه؟
قاضی :طبق بند 13/750 قانون اساسی شما موظف هستین به مدت 3 روز ظرفهای سلستینا خانوم رو بشورید
ریتا: :
سلستینا از ته سالن:نه تورو خدا فقط همینم مونده که اسکیتر تو خونم باشه اونجوری که همه زندگیم تو پیام امروز منتشر میشه . من رضایت میدم
خلاصه سلس خانوم رضایت داد و ریتا هم با خوشحالی فراوان که او را بیش از پیش زیباتر میکرد از دادگاه خارج شد
......................
نتیجه اخلاقی:به خدا اگه بدونم
... بگذرم گر از سر پیمان
میکشد این غم دگر بارم
می نشینم شاید او آید
عاقبت روزی به دیدارم...