هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




Re: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۲۲:۵۷ دوشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۰
#1
گلرت

1- چه چیزی رو تو جادوگران بیشتر دوست داری که باعث شده به فعالیت ادامه بدی؟ به طور کلی جواب بده! دوستان؟ ایفا؟ دامبلدور (البته نداریم) چترباکس؟

2- کنکور رو چطور دادی؟ چه رشته هایی رو زدی؟ کدوم شهر؟ به طور مفصل توضیح بده

3- نظرت راجع به به رز ویزلی () چیه؟ راست بگیا! وگرنه میگم چه حرفایی پشت سرش زدی! تو پرونده ام هست! با قلم پر خودم ثبت شده

4- نظرت راجع به سوسک ها چیه؟!

5- هم تو محفل بودی هم مرگخواران. خداییش کدوم یکی رو بیشتر میپسندی؟ از اینکه بر خلاف شخصیت اصلی گلرت محفلی شدی چه قصدی داشتی؟ راضی هستی؟

6- شعار "برای منافع مهم تر" باحال تره یا "جادو قدرت است"؟

و در پایان واسه تاکید:

رتبه ات چند شد خداییش؟


ویرایش شده توسط ریتا اسکیتر در تاریخ ۱۳۹۰/۵/۲۵ ۲۱:۰۷:۴۳

... بگذرم گر از سر پیمان
میکشد این غم دگر بارم
می نشینم شاید او آید
عاقبت روزی به دیدارم...


Re: سپر مدافعت چه شکلیه؟
پیام زده شده در: ۲۲:۵۵ جمعه ۱۴ مرداد ۱۳۹۰
#2
یه شیر


... بگذرم گر از سر پیمان
میکشد این غم دگر بارم
می نشینم شاید او آید
عاقبت روزی به دیدارم...


Re: تالار عمومی هافلپاف !!
پیام زده شده در: ۱۶:۵۹ چهارشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۰
#3
خلاصه: کینگزلی در حین مرتب کردن اوراق تالار با نقشه گنجی مواجه میشه که از مام هلگای کبیر به یادگار مونده! بر طبق نقشه آنها باید تالار هافلپاف رو میکندند تا به تونلی در زیر زمین برسند زیرا گنج در آنجا پنهان شده بود. بعد از ماجرا های بسیار سرانجام هافلپافی ها در مسیر خود در تونل مشخص شده، به قسمتی رسیدند که به نظر میرسید باید به گنج راه داشته باشه. به همین دلیل از گلرت خواستند تا دیوار رو خراب کنه. و اکنون ادامه ماجرا...

...

یهو رز در حالی که داشت با انگشت بقیه مغز بیرون زده اش رو فرو میکرد تو سرش گفت: نه نه گلرت این کارو نکن!

دست گلرت بین زمین و هوا موند!

رز ادامه داد: من احساس خوبی به این مسئله ندارم. میدونم! معده ام داره یه جورایی میشه.
پیوز: ترش کردی لابد!

ریتا که همچنان تو جو مدیریت بود گفت: بزن گلرت گوش نده به حرف این! ما موفق میشیم. ما پولدار میشیم، نصف گنج واسه این کلنگ زدن ها به تو میرسه... گلرت دست طلایی، چشم امید مایی

ملت جوگیر بعد از ریتا: گلرت دست طلایی، چشم امید مایی...

گلرت هم که دیگه اوج قهرمانی گرفته بودش، اشک هاشو پاک کرد، آستینا رو داد بالا، پاچه شلوارشو تا زد، موهاشو داد عقب، سینه رو داد جلو، داشت یه کار دیگه هم میکرد که با چشم غره اعضا روبه رو شد پس کلنگ رو بالا گرفت و کوبید به دیوار.

ساعت ها بعد

هافلپافی ها هر کدوم یک گوشه نشسته بودند و در حال صحبت بودند. برتی هم هی اون بین راه میرفت و دنبال طعم های مختلف واسه دونه های همه مزه اش میگشت! یه تیکه از موی اِما رو میکند، مغز رز رو که همچنان نصفش بیرون بود رو جمع میکرد، ناخن پای کینگزلی رو میگرفت و انواع و اقسام کارای چندش آور دیگه!

گلرت همچنان میکوبید!

ساعت هایی بعدتر!

هیچ صدایی در تونل باریک به گوش نمیرسید جز خر و پف ملت هافلی و ضربه ی فلز به دیوار. هر کدوم از اعضا گوشه ای به خواب رفته بودند. تنها کسی که بیدار بود...

گلرت بود که همچنان میکوبید

ساعاتی خیلی بعدتر!

گلرت دیگر نمیکوبید!

همه جلوی دریچه ای ایستاده بودند که با تلاش هاش شبانه روزی گلرت شجاع باز شده بود! درچه به تونل دیگری راه داشت که بسیار بسیار پر پیچ و خم بود و تا دوردست ها ادامه داشت! از در و دیوار تونل (!) تیکه های یاقوت و الماس و الیوین و تالک و باریت و بقیه سنگ های که نویسنده در زمین شناسی خونده بود، بیرون زده بود

ملت:


ویرایش شده توسط ریتا اسکیتر در تاریخ ۱۳۹۰/۵/۵ ۱۷:۰۶:۳۶

... بگذرم گر از سر پیمان
میکشد این غم دگر بارم
می نشینم شاید او آید
عاقبت روزی به دیدارم...


Re: تالار عمومی هافلپاف !!
پیام زده شده در: ۱۱:۴۹ جمعه ۳۱ تیر ۱۳۹۰
#4
ملت: صدای چی بود؟
ملت مقابل(!): نمیدونیم...
ملت: حدس بزنید!
آن یکی ملت: لطفا راهنمایی کنید!
ملت: از شما میپرسند...

ریتا بی توجه به هرگونه سوال و جواب و تردید و گنج و اینایی رو کرد به کینگزلی و گفت: من گند زدم زمان نظارتم آره؟ من با اون همه نقد ماندگاری که کردم... شبانه روز نقد میکردم... همش در حال نقد بودم... من که با نام ریتا و نقدش معروف بودم... من که نقاد (!) بودم... من... من...!

کینگزلی:

گلرت برای اینکه به این بحث های خاله زنکی پایان بده دوباره کلنگش رو برداشت و کوبید... دوباره کوبید... محکمتر کوبید... و کلا دریچه رو خورد کرد!

گلرت: پیداش کردم

داخل تونل

رز در حالی که جو رهبری گرفته بودش جلوتر از همه حرکت میکرد و نور چوبدستیش رو انداخته بود رو کله کینگز تا شعاع نوری گسترده تری رو فراهم کنه تونل خاکی بود و سقف کوتاهی داشت. به نظر میرسید هر لحظه امکان ریزش آن وجود دارد و به همین دلیل گلرت بعد از کلی تفال (تفعل؟) زدن به این نتیجه رسیده بود که برای جلوگیری از تخریب آن حین حرکت دسته چوب هایی رو به صورت عمودی فرو کند آنجای تونل... یعنی سقف تونل! به همین دلیل بعد از هر قدم حرکت مثل هانسل و گرتل واسه خودش علامت گذاری میکرد!

ریتا همچنان بی توجه به وقایع اطرافش در حال حرف زدن بود: من بودم که نقد میکردم! مگه میشه کسی یادش بره؟! همه اون نقد ها... مدیریت هاگوارتز به خاطر نقد های من بهم جایزه داد، اون وقت این بوقی... کاش دستم میشکست و اینقدر نقد نمیکردم تا حالا نیان همه وجه آدمو ببرن زیر سوال

اندکی جلوتر رز نقشه رو گرفت جلو صورت کینگزلی و گفت: نگا این جا فلش زده به سمت چپ اما راه این تونل مستقیم به سمت جلوئه! تو چرا آخه همیشه این بچه های معصوم و بی گناه رو میزاری سر کار؟ تازه به نظارت ریتای محترم هم توهین کردی... نه چیز... یعنی تازه نصفه شبی همه رو هم بیدار کردی.

کینگز دستی به کله کچلش کشید و گفت: شاید باید دیوارو خراب کنیم بریم سمت چپ؟!

...............

خوشمان آمد از سوژه گفتیم رولی بزنیم


... بگذرم گر از سر پیمان
میکشد این غم دگر بارم
می نشینم شاید او آید
عاقبت روزی به دیدارم...


Re: یادگاری از جادوگران! به مناسبت پایان هری پاتر!
پیام زده شده در: ۱۵:۰۳ دوشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۰
#5
با سلام

اتفاقا به نظر من ایده ی خیلی جالبیه چون اون وقت تو یک فایل پی دی اف واسه هر سال داری که همه فعالیت های جادوگرانی اون سال توش ثبت شده و میتونی هروقت هوس کردی که سری به گذشته ها بزنی و کلی خاطرات رو مرور کنی... ایده جالبیه. خیلی جالبه!

کلا ما خوشمان آمد

اما رز تالار خصوصی رو میخوای چیکار کنیم؟ اگه قرار باشه همه بتونن ببینن چی تو تالار میگذره که دیگه خصوصی نبود!
به نظرم فایل پی دی اف مربوط به تالار خصوصی هم خصوصی باشه بهتره!


... بگذرم گر از سر پیمان
میکشد این غم دگر بارم
می نشینم شاید او آید
عاقبت روزی به دیدارم...


Re: خوش قیافه ترین بازیگر در فیلم های هری پاتر
پیام زده شده در: ۲۱:۴۵ سه شنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۹
#6
یعنی چی؟! این چه معنی داره؟! الان از هرکی بپرسی میگه ریتا اسکیتر!

چرا اسم ایشون تو اون لیست رای ها نیس؟! ها؟


... بگذرم گر از سر پیمان
میکشد این غم دگر بارم
می نشینم شاید او آید
عاقبت روزی به دیدارم...


Re: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۱۶:۱۰ یکشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۸۸
#7
یه سوال خیلی مهم

این آواتار تو الان دقیقا چه ربطی به آبرفورث داره؟ اون دختر نقش یکی از بزهات رو داره ایفا میکنه؟


... بگذرم گر از سر پیمان
میکشد این غم دگر بارم
می نشینم شاید او آید
عاقبت روزی به دیدارم...


Re: شرح امتيازات
پیام زده شده در: ۱۳:۰۴ شنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۸
#8
امتحان گیاه شناسی

هافلپاف= 0
گریفیندور= 0
اسلیترین= 0
راونکلاو= 0

تو کلاس من همه رد شدن


... بگذرم گر از سر پیمان
میکشد این غم دگر بارم
می نشینم شاید او آید
عاقبت روزی به دیدارم...


Re: شرح امتيازات
پیام زده شده در: ۲۲:۲۵ دوشنبه ۹ شهریور ۱۳۸۸
#9
جلسه ی آخر گیاه شناسی

هستیا جونز: 29
سپتیما ویکتور: 27
کینگزلی شکلبوت: 29

هافلپاف: 28

ترورس: 25

راونکلاو: 8


... بگذرم گر از سر پیمان
میکشد این غم دگر بارم
می نشینم شاید او آید
عاقبت روزی به دیدارم...


Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۲۲:۲۴ دوشنبه ۹ شهریور ۱۳۸۸
#10
جلسه ی آخر گیاه شناسی

هستیا جونز: 29
سپتیما ویکتور: 27
کینگزلی شکلبوت: 29

هافلپاف: 28

ترورس: 25

راونکلاو: 8


... بگذرم گر از سر پیمان
میکشد این غم دگر بارم
می نشینم شاید او آید
عاقبت روزی به دیدارم...






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.