1)مسابقات کوییدیچ
جام ملت های اروپا ! بیلبورد ورزشگاه صد هزار نفری آلمان ، نام دو تیم "
بلغارستان- کرواسی " را نشان میداد. زیر نام دو تیم عبارت های "
نیمه نهایی !" و عدد هایی به چشم میخورد. نور افکن های ورزشگاه سفیدی خیره کننده ای به ورزشگاه میداد و نگاه کردن مستقیم به نور افکن ها چشم را اذیت میکرد.
- ویژژژژژژژژ .. ویژژژژژ ...
- بازی ِ زیبایی در جریانه ! کرام واقعا یکی از پدیده های تکرار نا پذیر برای کوییدیچ به حساب میاد ..
- ویژژژ .. وِِِِیییییزژژژ ..
- میتونم پیش بینی کنم که کرام همین الان گوی زرین رو میگیره!
-
ویییژژژژ ...
- اون گوی زرین رو گرفت ! تیم بلغارستان پیروز مسابقه !
چند روز بعد بازی نهایی بین دو تیم "
بلغارستان- انگلیس "
الیور وود دروازه بان تیم انگلستان با وحشت به ضربه های تمرینی بلغارستانی ها به سوی حلقه ها خیره شده بود. الیور آب دهانش را قورت داد و به سوی سایر اعضای تیم برگشت. اکثر آنها بازیکنان خوب و مشهوری بودند و حالا که تا بازی فینال آمده بودند ، باید با دست پر به سوی تماشاچیان برمیگشتند. الیور به جمعیت خیره شد. جایی از جمعیت، که زن و دو پسرش نشسته بودند. الیور با نگرانی برای آنها دست تکان داد که پلاکارد بزرگ ِ " پدر قهرمان " را نگه داشته بودند .
بارتی : من احساس میکنم نیاز به یه سطل آشغال دارم!
آلیشیا اسپینت با حرکت سر حرف او را کاملا تایید کرد. نمیدانست چطور میتواند در طی بازی سرخگون را پاس بدهد. تنها یک اشتباه از آنها برای بلغارستان یک فرصت طلایی میبود. آناکین مونتاگ که از بقیه ی تیم با روحیه تر بود، گفت:
- به نظرم بهتره بریم یه چیزی بخوریم! من میتونم واستون آشپزی کنم. چطوره؟
-
آنی : چه پیشنهاده مزخرفی دادم ! اه اه !
وقتی رختکن خالی شده بود و تنها آنی و بارتی در رختکن بودند ، بارتی به آنی نزدیک تر شد.
- من و تو الان تنهاییم!
آنی : خب باشیم!
بارتی : میخواستم بهت یه پیشنهاد بدم !
آنی :
بارتی : برای اینکه تیم ببره ، باید از طلسم فرمان استفاده کنیم! میخوام که کرام رو با طلسم فرمان هدایت کنی تا من گوی زرین رو بگیرم ! می فهمی ؟
آنی :
وای چه گولاخ! الان من تحت تاثیر قرار گرفتم و میخوام که این کار رو بکنم ! بریم که طلسمش کنم !
زمین بازی آنی مونی به جمعیت اطرافش نگاهی میندازه. دور تا دور ورزشگاه پر از آدم شده. هر طرف به رنگ مخصوص تیم طرفدار خودشون و با شعار های خود هیجان زیادی را به زمین سرازیر میکند. آنی با چرخشی به سمت سه حلقه ی تیم بلغارستان نگاهش را به کرام معطوف کرد. چوبدستی اش را به آرامی در آورد و زیر لب وردی گفت:
- گوش به فرمان ! ( ساری ورد اصلی اشو نمی دونم ! )
طلسم زرد رنگی مثل موشک سوتی به سوی کرام پرتاب شد . کرام صاف ایستاد و به عقب نگاه کرد. آنی مونی در ذهنش کرام را تصور کرد که به سمت گروهش برگشته و به حرفهای مربی گوش نمیکند و آوازی زمزمه میکند.. عجیب نبود که همه ی بازیکنان بلغارستان به سوی کرامی برگشتند که داشت آواز می خواند!
شروع بازی- تیم بلغارستان تا حالا دو تا گل و تیم انگلستان یک گل به ثمر رسونده اند و این در حالی ست که نیم ساعت از بازی گذشته ! دو تیم بازی خوبی رو ارائه ندادند..
طرفداران انگلستان : پرت ! پرت .. ! ( افکت پرتاب گوجه! )
- ولی به نظرم تیم انگلستان یه کم ..
- پرت .. پرت ..
- یه کم بیشتر از یه کم ..
- پرت .. پرت ..
- اصلا به نظرم انگلستان خیلی خیلی بهتر از بلغارستان بازی کرده!
انگلیسی : هورررراا !
!
مدتی بعد - کرام داره حرکات آکروباتیک میکنه. به نظرم میرسه که کرام در اختیار خودش نیست .. شاید دوپینگ کرده باشه .. و یه لحظه صبر کنید! توی دهنش پر شده ! اون چیه تو دهنش؟ گوی زرین! کرام گوی زرین رو گرفت! بلغارستان برنده !
آنی :
بعد از بازی
رختکن بلغارستان بازیکنان با خوشحال کرام رو میبوسند که با چشم های مات و مبهوت به گوی زرین در دستش نگاه میکند و هر از چند گاهی تیک ها و شک های عصبی باعث پرش او حدود ده سانتی متر به هوا میشود. کرام به سمت پنجره ی اتاقک رختکن می رود ، هوای بیرون تاریک و سرد به نظر میرسید. کرام لبخند زد . و بعد شروع کرد به ویبره رفتن و بندری زدن.. حالش به هم خورد و روی زمین بالا آورد .. چرا این طور شده بود؟ این اثرات ِ هیجان بود ؟ یا اثرات طلسم ِ آنی مونی ؟ ... کرام از حال رفت و بدن ضعیفش کنار نیمکت رختکن افتاد !
2) - من اگه نخوام تو ورد بسازی باید کی رو ببینم ؟
-
- بابا آخه تو که نمیدونی چی میخوای بسازی اگه اشتباه از آب در بیاد چی ؟
-
- یه چیزی بگو ! خب .. شاید .. چه میدونم اصلا ! اَه !
گابریل به فلور چشم غره میرفت. آنها به همراه لونا و لیلی در آشپزخانه ی ریون کلاو جمع شده بودند. آشپزخانه اتاقک کوچکی بود با دیوار های سرتاسر چوبی. شلوغ و پر از وسایل بود. گابریل چوبدستی اش را به سوی قابلامه ای نگه داشت.
- حالا که آشپزی بلد نیستم ! جادوگری که بلدم.. با یه ورد الان این مرغ رو درست میکنم.. لوپین همین دیروز بهمون طرز کارشو گفته بود! ترکیب صحیح واژه ها .. مثلا .. میکیوس چیکن ! یا چیکن میکیوس! چرخش مناسب جوبدستی .. من میگم ضربه اس! تمرکز کامل هم که دارم .. سه دو یک .. میکیوس کیچن!
گابریل به صورت ضربه ای به مرغش ورد را اجرا کرد. مرغ شروع به درست شدن کرد و غذا حاضر حاضر بود ! ( نکته : تعجب نکنید که با بار اول این کار انجام شدن! این واسه این بود که پست طولانی نشه!
) استاد یعنی امتیاز کم میکنی؟
خب اگه کم میکنی ..
- چییییلییییززززز.. !
ملت : این که سوخت !