در یک رول (طنز یا جدی) راجع به اجرای یک طلسم بنویسید و اثرات آن را روی قربانی توضیح دهید.(25 امتیاز)دامبلدور به ارامی در اتاق قدم می زد.ریش بلند سفیدش تا زمین می رسید و قامت بلند و روحانی اش را لباس خواب ابی ستاره ای پوشانده بود.دانش اموزان گروه اسلیترین با حسرت به دامبلدور خیره شده بودند زیرا از ترس لرد حق نداشتند به طرف بروند.گروه ریونکلاو در دل به هوش و شکوه دامبلدور افرین می گفت و دختران قرمز پوش سمت راست سالن ارزو می کردند که کاش دامبلدور نگاهی به طرف راست اتاق بی اندازد
دانش اموزان هافلپاف بیشتر از همه علاقه خود را نشان داده بودند.دختران گروه تخت دامبلدور را مرتب کرده و غذای قبل از خواب را خودشان درست کرده و کنار میز بغل تخت گذاشته بودند.
مک گونگال در راستای جلب توجه با ارایشی برنگ بنفش با سایه های ابی و زرد و ردای بلند سبز در صندلی معاون مدرسه نشسته بود.
دامبلدور با ریش نقره فامش به طرف میز مدیریت مدرسه رفت و در جایگاهش نشست
_مینروا
_بله ؟
_می خواستم یک چیزی بهت بگم
_بله امروز همه از قیافم تعریف می کنند
_منظورم این بود که این قیافه اصلا برای خانم متشخصی مثل شما مناسب نیست.گریندال والد دوست قدیمی من امروز برای دیدنم به هاگوارتز می اد
_نــه
_بله .باید مراسم با شکوهی براش در نظر بگیرم.دوست دارم تمام رقاص های جشن دختر باشند.نمی خوام گریندال عزیزم فکر کند پسر دیگری را به جز او دوست دارم روشنه؟ این لباست رو عوض کن مینروا.اصلا مناسب معاون نیست و برای جشن امروز ..لطفا رنگ قرمز و ابی استفاده شود.
_بله پرفسور .اما من لباس قرمز ندارم.هیچ کس نیست برام بخره.اگر یک اقای خوشتیپ با ریش بلند پیدا میشد که منو ببره تا یک دونه لباس قرمز ابی بخرم خیلی خوب میشد
_اوه متاسفم مینروا که همچین کسی در هاگوارتز وجود نداره.فکر کنم بهتر باشه بعد از این که تشکیلات تیم اماده شد از امبریج لباس قرض بگیری
_
بله پرفسور شما بفرمایید استراحت بعد از ظهر رو انجام بدید.من همه چیز رو اماده می کنم
دامبلدور تالار اصلی را ترک کرد .مک گونگال همه ی دانش اموزان را به سکوت دعوت کرد و سپس ادامه داد :همه ی دختران هاگوارتز امشب میهمان داریم.دختران گروه هافلپاف و ریونکلاو رقاص های مراسم خواهند بود.دختران اسلیترین پذیرایی و رسیدگی به اوضاع میهمانی را به عهده دارند و دختران گریفندور هم باید با شخصیت در صندلی های دانش اموزان بنشینند و هروقت بهشون علامت دادم هدیه میهمان را تقدیم کنند
_یعنی چی ؟ این نامردیه ..ما باید پذیرایی کنیم بعد گریفندوری ها هدیه تقدیم کنند؟
_بله نمیشه .ما شکایت می کنیم
_این چه وضعشه؟ معاون مستکبر
مک گونگال تالار را ترک کرد و برای قرض کردن یک دست لباس به اتاق دولوروس رفت
فلـش بــــــــــــــک_کریشــیو بارتی تو چی گفتی؟
_سرورم چرا عصبانی میشید.من فقط گفتم که گریندال والد برای دیدن دامبلدور می اد و فقط گفتم که دختران هاگوارتز امروز برای دامبلدور سر و دست می شکوندند
_کریشــیو بارتی این برای این بود که دوباره حرفت رو تکرار کردی.کریشـیو بارتی این هم برای این بود که بفهمی دیگه نباید به لرد دروغ بگی
_سرورم اخ پام..سرورم بخدا راست می گم.امروز تمام دختر های گروه داشتن خودشون رو واسه البوس می کشتند.
_کریشـیو بارتی باز هم که تکرار کردی.کریـشیو بارتی این هم برای این که بجای راه حل دادن داری کریشـیو منو تحمل می کنی ..کریشـیو بارتی ببین همه این البوس رو دوست دارند.پیرمرد 80 ساله با اون ریش سفید درازش..من مگه چند سالمه؟
_65 سال سرورم
_کریشــیو بارتی،این برای این بود که الکی سن منو به رخم می کشی من کجا 65 سالمه بارتی؟ من الان تازه وارد دوران شیرین جوانی شدم.همین دیروز از نوجوانی در اومدم
.این پیرمرد چی داره همه عاشقش میشن؟ لابد معجون عشق می خوره دیگه.
_نه سرورم معجون عشق روی بافت های بدن دامبلدور اثری نداره
_بارتی تو تا 2 ساعت قبل از رسیدن گریندال یعنی تا یک ساعت دیگه فرصت داری که یک وردی چیزی اختراع کنی...که وقتی به عنوان میهمان ویژه وارد تالار شدم همه دختر ها اه نکشن و بعدش هم این گریندال دیگه به دامبلدور نگاه نکنه. می خوام همه عاشق من باشند .باید یک لایه توهم روی چشمشون کشیده بشه که من موهای بلندی دارم و ریش های بلند و مجعد قهوه ای صورت گرمم را پوشانده است
_سرورم یعنی معجون عشق قوی می خواین؟
_کریشــیو بارتی این حرفا چیه می زنی؟ من و معجون عشق؟ نه من فقط می خوام این قدر به دامبل نگاه نکنند و چشماشون به من مشرف بشه.برای خودشون خوبه بیماری چشمی نمی گیرند
_سرورم یک ساعت وقت کم نیست؟
_نخیر بارتی.از همون یک ساعت هم یک ربع گذشته زود باش بارتی تو الان دقیقا 45 دقیقه وقت داری.در ضمن معجون به مزاج من سازگار نیست یک طلسم می سازی
_اما سرورم...
_کریشیو برو دیگه بارتی !
پایان فلـش بک دانش اموزان اسلیترین برنامه را اماده کرده بودند.دختران هافلپاف با ناراحتی لباس رقص قرمز و ریونکلاوی ها ابی پوشیده بودند.دختران اسلیترین با لباس های ابی براق با حاشیه سبز {به سفارش مک گونگال
} مدام به این طرف و ان طرف می رفتند و دامبلدور با خونسردی روی صندلی خودش که در کنار صندلی گریندال والد بود نشسته بود.مک گونگال با عصبانیت پوزخند های دولوروس بخاطر لباسی که ر قرض داده بود تحمل می کرد.
گلرت گریندال والد در میان شومینه حاضر شد.او با پود جادویی امده بود و به طور عجیبی هیچ لکی روی لباسش نیافتاد. با شکوه وارد سالن اصلی شد.دختران گریفندور با غرور روی صندلی های بلندی که در کنار دیوار بود نشسته بودند.
دامبلدور به ارامی پایین رفت و درگوش گلرت حرفی زد .گلرت خندید و به سمت صندلی که اماده شده بود رفت
میهمانی به خوبی پیش می رفت.ناگهان دروازه اصلی باز شد و مردی قد بلند با موهای مجعد قرمز وارد تالار شد
_دامبل الان یک ساعت از کلاس خصوصی می گذره واسه چی نیومدی؟
_
برو بعدا می ام
_نخیر..این اقا خوشکله کیه؟مگه قول نداده بودی فقط با من کلاس بزاری؟
گلرت با عصبانیت گفت :قول؟
_برات توضیح میدم گلرت
در تالار برای بار دوم باز شد.مردی با موهای بلند قهوه ای و ریش هایی که صورت خوشفرمش را گرفته بود وارد تالار اصلی شد
مینروا :
دختران
گلرت به چهره ی دوست داشتنی ولدمورت نگاه کرد و گفت :اسم شما چیه اقای محترم؟
_من؟ من تام ریدل هستم
البوس :
این که کچل بود
_نه بابا کجاش کچله.ای جونم!
دخترک هافلپافی اختیار خود را از دست داد و به طرف ولدمورت رفت
گلرت گفت :تام ریدل دوست عزیزم..یک گردش شبانه زیر نور ماه در باغ هاگوارتز..افتخار می دهید؟
دامبلدور با عصبانیت گفت :چی میگی تو؟
گلرت با خونسردی گفت :تو برو با پرسی کلاس خصوصی بزار تام ریدل عزیز در باغ پشتی قلعه منتظرتون هستم
ولدمورت لبخندی زد و از درب خارج شد
تکلیف دوم :نام ورد :لاوینگ
کاربرد :تغییر چهره برای علاقه مند کردن افراد
توضیحات :این ورد چهره افراد را در ذهن کسانی که اورا می بینند تغییر می دهد.طوری که اشخاص فرد را به صورت دلنیشنی دیده و یکباره عاشقش می شوند
بارتی کراوچ طلسم لاوینگ رو در دفتر خاطراتش ثبت کرد.فکر کرد که روزی بدردش می خورد.بدلیل کریشو های مکرر لرد سیاه بدن درد شدیدی داشت.به طرف تخت خواب رفت و چشمانش را بر هم نهاد تا صبح زود برای صبحانه ای که قرار گلرت و تام بود به عنوان شاهد حضور داشته باشد.
.............................................
رولینگها افتضاحینگا
رول رول سلسی رول افتض رول ..رول افتض ..این رول افتض رول
...