- مری ...آهای مری ! چرا خوابت برده ؟ یه ربه داری خروپف می کنی
!
مری نگاه وحشت زده اش را به لیلی لونا و بعد ، از لیلی به ساعت مچی اش انداخت ، نیم ساعت بیشتر به پایان کلاس نمانده بود. دو *خواب وحشتناک دیده بود و آخرین چیزی که از بیداری به یاد می آورد ، چهره ی آنیت بود که چیزهایی در مورد جذب آنتونین به او گفته بود .
- میگم مری تو چطور تونستی کرمهات رو به این چاقی در بیاری ؟
مری صدای آنتونین را که یک بار اما در خواب این جمله را به او گفته بود ، کاملا به یاد داشت .
- نه پروفسور ، به مرلین من هیچ کاره خاصی نکردم ... اییی دست بهم نزن ...
- دهه ، مری من الان به حساب اومدم مخت رو بزنم ها ، طبیعی بازی کن :grin:
- آها ، پروفسور می شه یه ربع دیگه بیاین مخه منو بزنین ؟! من الان کمی کار دارم
- ای به جـــــــــــــــــــان !
مری سرش را پایین انداخت .
- چی ؟ یه شیشه آرسنیک ؟ این اینجا چی می کنه ؟!
مری غافل از اینکه در گوشه ی دیگر کلاس آسپ در نابود کردن آنتونین رقیبش است و دارد دانش آموز شماره یک ، دانش آموز شماره دو و ... و دانش آموز شماره ششم را می شوراند تا بر علیه آنتونین دست به حمله ای تروریستی بزنند ، مقداری معجون آرسنیک را بوسیله سرنگ بالا کشید و سپس به سراغ کرم فلوبر رفت .
- آخیـــــش ، تموم شد . ولی وای نکنه مثه خواب ، این باعث مرگ آنتونین نشه و نکنه مثه اون یکی خوابه بچه ها در حال اذیت کردن آنتونین باشن ؟! چی کنم اگه این طور بود یعنی شد ؟ وای خدای من ...مری حرفایش را با خود به پایان برد و در حالی که عرق از سر و رویش می بارید به سمت آنتونین رهسپار شد .
دانش آموز شماره یک: این چرا هیچیش نمیشه؟
دانش آموز شماره دو: چون کرم فلوبرها دندونش نمیگیرن که دردش بیاد.
دانش آموز شماره سه: کرم فلوبر که اصلا دندون نمیگیره.
دانش آموز شماره چهار: کرم فلوبر اصلا دندون نداره.
دانش آموز شماره پنج: آره ... فلوبر اصلا دندون نداره. آنیت ما رو گذاشته سر کار.
دانش آموز شماره شش: موافقم ... اون ما رو به مسخره گرفته. بریم حالشو بگیریم.
- نه ...نه ! بچه ها اشتباه می کنین ! جیــــــــــ
مری به صورت ژانگولرانه با چند پرش جفت پای به موقع ، جلوی آنیتا فرود(؟) آمد .
- بچه ها ... جان خودم ...نه حالا جونه خودتون آنیت قصد مسخره کردنمون رو نداره ... اینا دندون دارن ولی خیلی ریزن ... می تونین با ذره بین های توی اون فقفسه ها ببینینشون !
هوووووووووووووووووووووووو ( افکت حمله و گرد و خاک دانش آموزان بی فرهنگ سه گروه هاگوارتز به جز ریون به سمت قفسه های ذره بین )
پیتیکو...پیتیکو(؟)( افکت رهسپار شدن دانش آموزان دارای تمدن 4500 ساله ریون به سمت قفسه های ذره بین )
-20 امتیاز به ریونکلاو ...ان پیش پرداخته 70 امتیاز !!!
مری که صدای آنیتا به دلیل دور شدن از او و رفتن به طرف آنتونین ، لحظه به لحظه برایش کمرنگ تر می شد ،به کرم درون شیشه نگاهی انداخت ، کرم دوبرابر شده بود ...
بالاخره به میزه آنتونین رسید ، شیشه را روی میز او گذاشت تا برایش نگاهی به کرم بیاندازد ... از صمیم قلب امید داشت که همه چیز مانند خواب نباشد ...و بتواند 50 امتیاز دیگر را نیز برای ریون بگیرد .
مری آرام آرام چند قدم عقب رفت و آنتونین که مشکوک شده بود سرش را به کرم نزدیک کرد...
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
* پست پیوز بدون در نظر گرفتن پست آسپ و گویا پست آسپ هم بدون در نظر گرفتن پست مری بود ... در نتیجه نمی شد این رو ادامه داد ... منم تصمیم گرفتم به گونه ای اون دو پست رو به پست مری مربوط کنم .