وضعیت الاغ در چمنی در خانه ریدل برقرار بود. بلاتریکس های شماره ی یک و دو مالی ویزلی را از لوستر قدیمی و عنکبوتو(تار عنکبوت بسته
) سالن خانه ریدل آویزان کرده بودند و مشغول تاب بازی و سرگرمی بودند. مورگاناهای شماره یک و دو هم پروفسور گرابلی پلنک را به دیوار نصب کردند و در تلاش بودند تا سیب سبز روی کله ی پروفسور را با افسون های آواداکداورای خویش پودر کنند. مورفین گانت های شماره یک و دو هم پرده ای را پیرامون خویش و سایر محفلی ها کشیده بود و مشغول تزریقات انواع و اقسام مورفین های مدرن به برادران و البته خواهران محفلی بود.
لرد های سیاه شماره یک و دو هم با Gillette (ژیلت) های خود به جان ریش سپید دامبل افتاده بودند، در گذر دقایقی صورت سیفید میفید آلبوس دامبل نمایان شده بود. کلا همگی مرگخواران مشغول تفریح و سرگرمی بودند که لرد شماره دو ژیلت را وسط سوراخ بینی دامبلدور فرو کرد و گفت:
- بازی بسه دیگه ! نوبت مرگ محفلی هاست... بعد هم مرگخواران ورژن نخست !
لرد شماره یک به همراه مرگخواران شماره یک از مرگخواران و لرد شماره دو کمی فاصله گرفتند. مورگانای اورجینال سریع از مقابل گرابلی پلنک که از شدت افسون ها به کیک سوخته شبیه بود، گذشت و سیب سبز را در دهان گرفت و از مورگانای شماره دو دور شد. مورفین شماره یک هم مشغول جمع آوری سرنگ های خود و جاسازی در ریش فرفری بسیجی اش شد.
در حرکتی انتحاری توجه همه به سمت درب ورودی خانه ریدل جلب شد که از جا کنده شد. تدی در حالیکه جلیقه ضد افسونش را بر تن کرده بود و به تنش دینامیت بسته بود، به داخل خانه ، روی قالیچه گل منگولی جلوی درب را که تختخواب نجینی لرد سیاه بود، لیز خورد و قالیچه را از وسط جر داد. دو نجینی با نفرت در حالیکه از سوراخ دماغشون شیر دامداران(غذای لرد سیاه)(DAMDARAN) (Pasteurized & Homogenized)
بیرون میزد به تدی خیره شده بودند.
تدی در حالیکه در هر دستش یک چوبدستی داشت نفس نفس زنان گفت:
- بیا تو جیمز.... همگی گوش کنید ! جیمز جیغ می کشه همتون باید بیهوش بشین ! وگرنه دینامیتا رو می ترکونم میشم شهید تدی نفهم...چیز...تدی فهمیده !
دامبلدور در حالیکه ریش های سپیدش را با چسب نواری به صورتش می چسباند، وقتی جیمز را در آستانه درب خانه دید، جیغ نکشیده بیهوش شد و در آغوش لرد سیاه اروجینال ولو شد. مورفین گانت اورجینال در حالیکه به ملت سیگار تعارف می کرد گفت:
- آخه نوکرتم ! دینامیت دیگه ژیه ؟! خرج اژافی میکنی چرا ؟! بگو خودم به ملت مورفین میژنم، ژنس منش های من باد کرده رو دشتم ! میرن خماری همشون !
جیمز یویوی صورتش اش را بالای سرش چرخاند و لب تر کرد:
یک ربع بعد جیمز:
مرگخواران شماره یک و دو همگی چوبدستی بدست با قیافه هایی جدی به جیمز کوشولو خیره شدند که در آستانه درب ایستاده بود و نفس نفس میزد. محفلی ها همچنان به خیال طنین و افکت دائمی امواج جیــــــغ جیمز گوش هایشان را گرفته بودند و انتظار بیهوشی دو گروه مرگخواران را می کشیدند. جیمز با حالت گریه کنان رو به تدی کرد و گفت:
- تدی ! خدا همتون رو رحمت کنه ! نگرفت نقشه مون ! بترکون دینامیت ها رو !
و در حالیکه یویوی صورتی اش را به دور گردنش می پیچید به بیرون خانه، در میان بوته های خشکیده باغچه شیرجه رفت و سپس به سمت خیابان حرکت کرد و تاکسی دربست گرفت...رفت. مرگخواران شماره ی یک و دو به دینامیت های قلابی روی جلیقه تدی خیره شده بودند. تدی در حالیکه عقب عقب میرفت با ترس و لرز گفت:
- می ترکونم ها ! جلو نیان ! همگی چوبدستی هاتون رو بندازین ! تدی شمارو می بخشه ! فوقش چند سال حبس تو آزکابانه دیگه ! مگه نه؟ ! ارزششو نداره من الان شهید شم شماها هم هلاک ! حیفه ! جوونیم !
لرد شماره دو در حالیکه به دینامیت ها خیره شده بود، با قهقهه های سرشار از تمسخر و اینا، گفت:
- ئه ، از کی تا حالا هویج شده دینامیت !
دامبلدور در حالیکه تازه به هوش آمده بود، چشمش به مقابل درب چوبی خانه ریدل افتاد که در کنار آن تدی به دیوار تکیه زده بود. چشمش از میان عینکش به دینامیت های قلابی روی جلیقه تدی افتاد. علاوه بر ریش های چسب زده اش که از فکش کنده شد و روی زمین افتاد، موهای سرش هم درجا ریخت. از شدت ترس دوباره بیهوش شد !
-------------------------------------------------------------------------------------------------
مرگخواران شماره دو مشغول به طناب بستن تدی، محفلی ها و مرگخواران شماره یک اورجینال شدند. اما در این بین یک محفلی که جیمز باشه موقتا دربست گرفته رفته، مورفین گانت اورجینال و اول هم به دور از دیدگان همه در مستراح مشغول
خودسوزی و
خودسازی بود !
ادامه دارد...