چه رنگی رو دوست داری؟
اسلی:مشکی رنگ عشقه...
ریون: خوب از جنبه ی روانشناسی رنگ مورد علاقم ابی از لحاز ستاره تولد...
هافل:نارنجی مثل لباس رفتگر ها
گریف:رنگ شجاعت!!!

اگه به بالاک هبوط کردین،‏ چه میکنید؟

گریفیندور:‏ با شجاعت تمام میپذیرم و چمدونم میبندم میرم تعطیلات

راونکلاو:‏ یعنی چی؟ مگه من چی کار کردم؟ فقط یه بار نتونستم به سوال " مرغ اوله یا تخم مرغ" جواب بدم!‏

هافلپاف:‏ چه بهتر،‏ میگن اونجا به بیل زن احتیاج دارن! میرم اونجا بیل زنی!‏

اسلیتیرین:‏ غلط میکنن! اول باید ارباب اجازه بده،‏ بعدا!‏

دامبلدور: چه زمانی بیشترین احساس گناه رو کردین؟
گریفیندور: وقتی 500 تا مرگخوار دور یه نفرو گرفته بودن و من نرفتم کمکش
هافل پاف: وقتی از کنار صندوق کمیته امداد مرلین رد شدم و یه گالیون بیشتر نتونستم بندازم توش
اسلیترین‏: وقتی که به یه دختر مشنگ زاده برای بیش از دو ثانیه نگاه کردم
ریونکلاو: وقتی که فهمیدم که یه کتابی تو لونه ی اژدهاست و من نرفتم بخونمش

اگر در یک کوچه ی خلوت دیدین که یه جادوگر سیاه داره کیف پول یه پیرزن رو بدزده چکار میکنید؟
گریفیندور: با یه اکسپلی آرموس خلع صلاحش میکنم و بعد با یه استوپفای پخش زمینش میکنم
هافل پاف:میرم هاگوارتز و بچه ها رو از اطاق عمومی برای کمک میارم:yoho:
ریونکلاو: کرنومتر میگیرم ببینم که پیرزنه چقدر میتونه دووم بیاره
اسلیترین: به نام ارباب با طلسم "آکیو کیف پول‏"‏ حال دوتاشونو میگیرم

در یک مسابقه شرکت کردید که در آن حیواناتی وجود دارد که ممکن است هرلحظه به یک نفر حمله کنه .ناگهان یکی از دوستانت در خطر میفته و تو هم خیلی به خط پایام نزدیکی.در این شرایط چکار میکنی؟

1-گریفندور(همون موقع به کمک اون می پردازم اگر موفق نشدم به مسابقه بر میگردم.

2-هافلپاف(اول با تمام سرعت مسابقه را تمام می کنم و بعد اگر زنده بود می رم کمکش می کنم.

3-ریونکلاو(سعی میکنم یک نفر دیگر رو خبر کنم و بعد خودم به مسابقه بپردازم.

4-اسلیترین(بی اهمیت به مسابقه ادامه میدم

بهترین لحظه عمرت چه بوده است ؟ ‏

گریف ‏:‏ وقتی با شونصد تا مرگخوار جنگیدم و همه شونو با یه ورد حل کردم.
راون ‏:‏ وقتی که تونستم با نگاه کردن یه ماشین زمان بعد از ‏۱۵۰‏ سال درست کنم ‏.
اسلی ‏:‏ وقتی ارباب تو سرم می زنه ‏.
هافل ‏:‏ وقتی تمام آجرهای طبقه آخر برج میلاد رو پرت کردم بالا و برج رو تموم کردیم ‏.

چه سبکی گوش میدی؟

هافل: پاپ
راون: کلاسیک
اسلی: بلک متال
گریف: سنتی


برا کنکور آماده ای؟

راون: الان وقت ندارم بعدا بیا ... وای خدا هنوز این سه تا کتابو نخوندم ...
هافل: من تلاشمو کردم ایشالا نتیجه میگیرم.
گریف: نه باو چیزی نخوندم ولی حله قبولم.
اسلی: میخوام سفید بدم من چه نیازی به درس دارم؟


بعد از کنکور:
کنکور چطور بود؟
راون: با قیافه ی دپ و چشم گریان: گند زدم ... تست شماره ی 124 غلط بود ... عرررررررررر
هافل: خوب بود امیدوارم قبول شم
گریف: 30 تا تستو نزدم فقط ... حله قبولم.
اسلی: مراقب **** تقلبامو نگرفته بود تک رقمی میشدم.

چرا؟

گریف: بیا مبارزه کنیم تا بهت نشون بدم چرا.
راون: بیا این کتابو بگیر بخون میفهمی.
اسلی: تو در حدی نیستی که دلیلشو بفهمی.
هافل: راستش نمیدونم بیا برم تلاش کنیم شاید فهمیدیم.

اگه یه دلار پیدا کنی؟

گریفندور : میندازه تو صندوق صدقات.
ریونکلا: طول و عرضشو اندازه میگیره.
اسلیترین: چون پول مشنگیه غورتش میده.
هافلپاف: اینقدر نگاش می کنه تا یکی بهش بگه عکس روش تکون نمی خوره.

یه مورچه داره روی زمین راه میره و یه دونه رو میبره. عکس العمل هر فرد:

گریفندور : با عصبانیت داد میزنه: به نام گودریک شجاعانه با من بجنگ ترسو! ()

ریونکلا: خم میشه و نگاهش میکنه تا ببینه چند برابر وزن خودش رو بلند کرده.

اسلیترین: با انگشت وسطیه ی پاش مورچه رو شوت میکنه اونور.

هافلپاف: دونه رو از مورچه میگیره و میذاره دم خونش تا مورچه خسته نشه!