آغاز امتیاز دهی پست های مأموریت اول دفتر کاراگاهانپست 433# چارلی ویزلیبه سختی میشه چیزی مثل این رو پست رول حساب کرد.
همین اول بگم که باید روی نوشتنت کار کنی تا بتونی یک کاراگاه خوب بشی. مطمئن باش اگه به توصیه های من گوش کنی این اتفاق می افته.
خوب به حرفام دقت کن.
یه پست رول از دو قسمت کلی تشکیل میشه.
اول فضاسازی( شامل توصیف صحنه، توصیف حالات، توصیف اتفاقات و...): اهمیت فضاسازی اینه که وقتی داری داستانی رو می نویسی، تفاوتش با دیدن اون واقعه اینه که تو هیچی نمی بینی. دقیقاً مثل اینه که تو یه فیلم رو ببینی و صداش رو هم بشنوی، یا این که فقط صدای اون فیلم رو بشنوی. وقتی پستت فضاسازی نداشته باشه مثل این می مونه که فقط صدای یک فیلم رو می شنوی.
دوم دیالوگ: این هم که مشخصه، همون صدای فیلمه( تو مثال بالا).
* باید این دوتا عنصر فضاسازی و دیالوگ به درستی استفاده بشن. نه کم و نه زیاد.
* این دو عنصر حتماً باید در پست از هم جدا بشن. بعضی وقت ها با یک اینتر و بعضی وقتا با دو تا اینتر.
واقعاً من نفهمیدم توی پست تو چه اتفاقی افتاد. اصلاً مشخص نبود کجا دیالوگه، کجا فضا سازیه و... .
حتماً وقتی فضاسازی می کنی و مثلاً یه صحنه ای رو داری توصیف می کنی، بعدش دو تا اینتر بزن و برو سراغ دیالوگ نویسی.
برای دیالوگ نویسی دو تا شیوه هست که اولی بیشتر توی این سایت رایج بوده.
1. توصیف حالات و... رو بنویسی، یک « : » بذاری و بری سطر بعد. یک « - » بذاری و دیالوگتو شروع کنی.
مثال:
ارنی نگاهی به اون انداخت و گفت:
- برو بابا بذار باد بیاد!
2. توصیف حالاتت رو که نوشتی و دو نقطه گذاشتی، دیالوگت رو داخل گیومه ی فارسی بذاری. (گیومه ی فارسی با دکمه های Shift+k و Shift+L زده میشه.)
مثال:
ارنی نگاهی به اون انداخت و گفت:« برو بابا بذار باد بیاد!»
من توصیه می کنم از شیوه ی اول استفاده کنی.
من قسمتی از پستت رو باز نویسی می کنم تا بفهمی منظورم چیه.
نقل قول:
چارلی راجو میگیردو میپرد وسط میدان ومیگوید: جیمزکوچولو برو خونه الان بابات می یاد دعوا می کنه.جیمز خنده ای می کندومی گوید برو بابا بزار باد بیاد شما دوتا زدید سوژه را کتلت کردید دیگه نمی شه پست زد من نمی رم.چارلی مثل اژدها شد بعد دستانش را داخل دهانش کردوسوت زد ولی صدایی نیامد فقط توف توی صورت جیمز رفت.
ناگهان صدای غرش یک اژدها از آسمون میاد و در حالی که همه داشتن از ترس خودشون رو خراب می کردن، اژدها که چارلی بر دوشش سوار بود جلوی پای ارنی به زمین نشست.
فرزند دوم ویزلی ها از اژدها پیاده شد، به سمت جیمز رفت و گفت:
- جیمز کوچولو، نبینم اومدی دعوا راه بندازیا!
جیمز خنده ای کرد و گفت:
- برو بابا بذار باد بیاد مو قرمز. زدین سوژه رو به فنا دادین بعد ما هیچی نگیم؟
این باز نویسی من بود. دیدی چقدر فرق کرد؟
در ضمن زمان فعل ها رو نباید تغییر بدی. وقتی پست قبلی همه ی فعل ها زمان گذشته بوده باید تو هم گذشته بنویسی.
در مورد سوژه هم نباید خودت رو یهو وارد میدون کنی. نباید سوژه رو خراب کنی.
اون قسمتی که من توی پستم از پست خارج شدم و حرف های نویسنده ی پست ها رو نوشتم کار چندان درستی نبود که من مجبور شدم انجام بدم ولی شما نباید ادامه ش میدادید و بهتر بود به سوژه ی اصلی می پرداختی.
خودت رو هیچ وقت اینقدر سریع و یهویی وارد داستان نکن. نیازی نیست خودت قهرمان داستان باشی. سوژه باید درست و منطقی پیش بره. الان اگه اینجوری که تو وارد داستان شدی، یکی از شخصیت های کتاب هری پاتر وارد داستان میشد به نظرت قشنگ می شد؟
مسلماً نه.
سعی کن سوژه رو آروم پیش ببری. از حواشی بگو و بنویس. دعوا ها و... رو باید شرح بدی.
اول روی سوژه ت فکر کن بعد شروع کن به پست زدن.
حتماً پست با تجربه ها رو بخون و سعی کن مثل اونا بنویسی.
موفق باشی.
امتیاز پست 433: 1
امتیاز پست 435: 1