با سلام خدمت وزیر عملی خاکبرسری.
با توجه به شکست خوردن طرح سازمان اموزش شما پیشنهادی دارم.
بسیاری از تازه واردان در فضاسازی مشکل دارن و نقد کننده ها میگن روش کارکن. ولی کسی نمیگه چطوری میشه فضا سازی کرد.
به نظر من در سازمان اموزش چندتا معلم(که رنک های بهترین نویسنده دارند مثل خودتون)را در این سازمان قرار دهید تا کسانی که سوالاتی از این قبیل دارند بپرسند.

وزیرک از کارت استعفا بده.

نقل قول:

سلام به چارلی مربی اژدها!

مربی اژدها یعنی یکی مثل تو که اژدها های جنگی و مسافرتی پرورش می دهی و می فروشی به خلق ا...

نخیر، ارتش را هم فعلا راه نمی اندازم. آن بوژبوژی به لطف شما کاراگاهان عزیز چنان سرکوب شد که حالاحالاها باید آسپرین بخورد!

سلام به مورفین گانت وزیر مردم
این مربی اژدها یعنی چی.راستی ارتش را راه نمی اندازی. جیمز داره دوباره شورش می کند.

نقل قول:

سلام چارلی مربی اژدها!
وزیر غیرمردمی که مال دوره ی پیش بود، الان تموم کردیم، نداریم.

بنده با درخواست شما مخالفم چون دفتر حمایت از حیوانات جادویی یک تاپیک رول معمولیه و اینجور تاپیکا نیازی به مسئول ندارن. خود منم اضافی ام براش!

اما اگه منظورتون اینه که می خواید مسئول تاپیک باشید و عضوگیری کنید و طرح بدید و این صحبتا، بازم مخالفم. چون شما تجربه ی کافی ندارین و هنوز باید فعالیت کنین و پست هاتون نقد بشه و بیشتر با فضای ایفای نقش آشنا بشین تا تجربه ی لازم برای اینجور مسئولیت ها رو به دست بیارین.

موفق باشی.

سلام به وزیر مورفین گانت وزیر غیر مردمی
من می توانم درخواست کنم تاپیک دفتر حمایت از حیوانات جادویی را به من دهید.
(اینو ویلی گفته)اگر می شود ، در صورت پذیرفتن بنده ، با آن مهر حکومتی به پایین برگه پذیرش بنده زینت دهید.

سلام ویلبر؛ ای نویسنده ی بزرگ!

نقل قول:

بنده فقط اختیار انجمن وزارت رو دارم و برای خبرگزاری های کل ایفای نقش نمی تونم تصمیم بگیرم.

اما در مورد رادیو وزارت همونطور که بانو دلو فرمودن و خودتون هم اشاره کردین تاپیک های خبرگزاری نیاز به مسئول ندارن و هر کسی می تونه در اونا خبر و گزارش و برنامه بفرسته.
اما با درخواست گزارشگری شما با کمال میل موافقت میشه.

بنده شما رو به عنوان گزارشگر دولت آزادی و پرواز منصوب می کنم تا گزارش اقدامات کل وزارتخانه که شامل وزیر، معاونت، کاراگاهان و سایر کارمندان میشه رو از طریق رادیو وزارت یا سایر خبرگزاری ها به اطلاع ملت غیورپرور جادوگران برسونید.

نمونه کار شما رو هم خوندم.اشکالاتی جزئی داشت اما در کل قابل قبول بود. توصیه می کنم درخواست نقد بعضی از پست هایی که در وزارتخونه می فرستید رو در سازمان آموزش بدین تا این اشکالات جزئی هم برطرف بشه.

موفق باشید جناب ویلبر؛ ای نویسنده ی بزرگ و گزارشگر دولتی!

سلام خدمت مورفین گانت ، وزیر عالی مقام دنیای جادوگری.

بنده ویلبرت اسلینکرد هستم ، نویسنده ی کتاب های جادوگری.

درخواست کوچکی دارم.

پس از صحبتی با خانم دلوروس آمبریج مبنی بر درخواست من برای گرفتن تاپیک های خبرگزاری(که کسی مسئولیت آنان را بر عهده ندارد) به این نتیجه رسیدیم که من باید درخواست خودم را به شما وزیر اعظم و بزرگوار اعلام نمایم.

حال ، من برای گرفتن تاپیک های خبرگزاری از شما درخواست می کنم که مرا به مقام مسئول خبرگزاری سایت(به ویژه رادیو وزارت)منسوب فرمایید.

من می خواهم گزارشگر و مسئول رادیو وزارت باشم.

اگر می شود ، در صورت پذیرفتن بنده ، با آن مهر حکومتی به پایین برگه پذیرش بنده زینت دهید.

نمونه ی کار بنده

اوا؟! جردن تو از کیه اینجایی؟! چرا من ندیدمت؟! البته طبیعیه. بنده از همین تریبون اعلام می کنم علت ندیدن جردن فقط و فقط به علت شلوغی سر وزیر در هفته های اول بوده و هیچ ربطی به چیزهای دیگر ندارد!
سرود بسیار بسیار شایسته و زیبایی بود. از ملت بزرگ تقاضا دارم به احترام این سرود قیام کنند و تا سرود تمام نشده ننشینند و با جان و دل به کلمه کلمه ی این سرود دقت کنن و حواسشون شیش دونگ جمع بیت های پرمفهوم... خوررر... این سرود... پففففف... زیبا... خررررررپففففففف... خررررررررررپففففففففف...

ویرایش به در خواست لی:
بیا جردن! این کلاه وزارتی که دلو به من داده. مال تو باشه به خاطر سرود قشنگت!
فقط اگه دم به دقیقه بیخ گوشت داد زد گریفندور! نیاری پس بدی ها! جنس فروخته شده پس گرفته نمی شود.

با سلام
سرود ملی ای ترتیب داده ایم. همانا مورد پسند واقع شود:

میدونم که تو هم توی قلبت عقده هایی داری

عقده هایی که اومدن از تالارای تاریک

تو مثل من دلت سوخت از نات های داغی

که هک کرده اسم مارو زوپسی های یاغی

الان ۱۲ شبه از صبحه پای کاریم

بازم روبه رو شدیم با سفره های خالی

خیابونا پر از مشتی باناموس پست

پر از ادمای بیناموس کاسه به دست

پر از آدمای بیناموس تحصیل کرده

که مدیرا بگمنو بهشون تحمیل کرده


پر از اونا که سال ها خوردن چیز های بدل

نا امید گذشتن از مرز های وطن

پر از غنچه ای که نترکید و گل نشد

پر از خشخاش هایی که چیز نشد

پر از اون کسایی که از مدیرا فریب خوردن

بعد یه گوشه تک و تنها و غریب مردن



پس فریاد! چیز رو داد میزنم

میخونم و مدیرا رو دار میزنم

من میمونم و مورفینو جار میزنم

جار میزنم و به اوج قصه ها میپرم


چه باید کرد از کی شکایت کرد

از این دلوروس بد که من رو شکارم کرد؟

نه تقصیر از منه که بهش اجازه دادم

فکر میکردم یکی میاد برای نجات آدم

غافل از اینکه قلب ها پر از ترکشه

با مورفین هر چی گره داریم حل میشه

یعنی تنها چیزی که سمت تو سرازیره درده

که تمام وجود تورو سراسیمه کرده

بهم بگو تو این مسیرا یه چراغی میتونه که این راه و روشن کنه؟

پس چه راهی میمونه؟

فقط مورفین



پس فریاد! که من چیز رو داد میزنم

میخونم و مدیرا رو دار میزنم

من میمونم و مورفینو جار میزنم

جار میزنم و به اوج قصه ها میپرم


پاپ :

بیا با من دل و به دریا بزن

حرف دلشو فریاد بزن

تو این تباهی تو این سیاهی

چیزه درمان درد


…………

صدام و داری؟لی مینویسه میگه! هر لحظه یه چیز تازه اس

هر چیز یه تولد دوباره اس