هااع.
دراگومیر دِسپارد.
گروه!ریونکلاو.
سن! بیس و هف؟ بیس و هش؟ پیر خلاصع!
ظاهر!عرضم به حضورتون ک، دراگومیر شخصی بید دراز. بعد، پوست سیفید و اینا، بلوندم هس. موهاش هموطور که در تصویر مشاهده می کنید، شلخته وار هر طره ش به یک سو متمایل بید. در کل، بیریخ. بعد، معمولن یه لباس بارتِندِر می پوشه که پیرنش سفیده و جلیقه و پاپیونش سیاه؛ آستیناشم تا می زنه. بعد دیه، در تمامی اوقات شبانه روزم یه عینک دودی باریک می زنه و مث خر سیگار می کشه.
دیه. جای شکستگی و بریدگی و سوختگی و گازگرفتگی و فیلان، تا دلتون بخواد رو دس پاش هس، به دلایلی که در ادامه خواهید دید. قیافه ش در حالت کلی مخلوطی از پوکرفیس و بی اعصاب هس. انگشت کوچیک دس چپم نداره ک گویا با خنجر یه نفر بریده شده.
باطن!اهم. عادم بسیار مزخرفی هس. بارز ترین نکته در مورد این شخص، این بید که با کوچکترین "پِخخ!" ای، فیوز می پرونه. بهتر بگم؛ هر چیزی که عادمای نرمالو می تونه هیجان زده، وحشتزده یا خوشحال کنه، فقط خشم این یارو رو بر می انگیزه. عاقا اعصاب نداره اصلن؛ علت برانگیخته شدن خشمش ب این راحتی م، در هاله ای از ابهام بید.
اکثر مواقع در حالتی دیده می شه که به تنهایی یه گوشه لم داده، یا داره به تنهایی در امتداد جدول راا می ره و سعی می کنه بر اعصابش مسلط باشه؛ ک البت همینم اعصابشو بهم می ریزه.
بعد، روش هندل کردن چیزای ناخوشایند دور و برشم این بید که می زنتشون.
بعد، اگ نتونه چیزی رو به روش عادی هندل کنه، کلن نادیده می گیرتشون و وانمود می کنه وجود ندارن. مثلن، دیده شده ک وجودِ یه شخصی رو در نظر نگرفته و با بولدوزر از روش رد شده. تحملم عادمم یه حدی داره بالاخره!
در دوران قدیم، ب علت همی عدم توانایی کظم غیضش، یه گند خفنی بالا اورده و ب واسطه همین، اخراجش کرده بیدن از جامعه جادوگری. بعد، کلن دانش و توانایی جادوییش در حد خربزه مونده و فقط گاهن به صُوَر غریزی بروز می کنه. مثلن، موقعی که دیه کاملن جلو چشاشو خون گرفته و می خواد یکی رو مث سگ بزنه، یهو یه مینی بوسی رو بلند می کنه و می کوبه تو سر یارو مثلن.
دیه. از عادمای عوضی خوشش نمیاد. یه سری خط قرمزایی هس تو ذهنش، بعد اگ کسی اونا رو رد کنه و اینا، در دسته ی چیزای ناخوشایند ذهن این یارو قرار می گیره و طبیعتن، در اولین فرصت هندل می شه.
چوبدستی!نداره. موقعی ک از جامعه طرد می شده، چوبشو گرفتن خاکشیر کردن و الخ!
شغل!شرخری. (هااع. این یه شغل تقریبا مشنگی بید. به عادمایی گفته می شه که اگ کارفرماشون مثلن طلبی چیزی از کسی داشته باشه و یارو مدت مدیدی اونو نپرداخته باشه، شرخر میره و هر جور شده طلب کارفرماشو از حلقوم طرف می کشه بیرون.)
و مایتعلق به!در مورد خون اصیلش و فیلان، هیچ اطلاعاتی در دسترس نیس. سالیان بسیار درازی رو بین مشنگا سپری کرده و تقریبا هیچ جادوییم به خواست خودش به کار نبرده. همینه که بیشتر ویژگیای مشنگی درش یافت می شه؛ مث لباساش و شیوه ی مبارزش و اینا. هااع! شیوه ی مبارزه! به قدر کافی تو مبارزه با دس و پاش خوب هس؛ ولی در مواقع لزوم، دو تا کُلت اسپرانزا داره ک ازونا استفاده می کنه.
بله. از تافی م نمی ترسه.
خعلیم تافی دوس داره.
تافی توت فرنگی به ویژه.
عاقا این عاشق تافیه اصن!
فوبیای تافی و اینا، همش دسیسه های اون لعنتی پشت پرده س... فوبیای تافی اصن وجود نداره!
خودِ تافی اصن وجود نداره! بمیر تافی! تافی تف بهت!
همین دیه.
تایید شد.
به ایفای نقش خوش اومدین.