هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مسابقات لیگالیون کوییدیچ را قدم به قدم با تحلیل و گزارشگری حرفه‌ای دنبال کنید و جویای نتایج و عملکرد تیم‌ها در هر بازی شوید. فراموش نکنید که تمام اعضای جامعه جادویی می‌توانند برای هواداری و تشویق دو تیم مورد علاقه‌شان اقدام کنند. (آرشیو تحلیل کوییدیچ)


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: پروژه بازسازی هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱۷:۰۰:۴۳ سه شنبه ۸ آبان ۱۴۰۳
#2

مدیر هاگوارتز

سالازار اسلیترین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۴ سه شنبه ۸ آذر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
امروز ۲۱:۱۵:۵۲
از هاگوارتز
گروه:
جـادوگـر
هیئت مدیره
مدیر هاگوارتز
شـاغـل
جادوآموخته هاگوارتز
پیام: 485
آفلاین
تصویر کوچک شده



سالازار اسلیترین با نگاهی دقیق و جدی به اطراف قلعه هاگوارتز که در اثر گذشت سال‌ها و جنگ‌های اخیر، فرسوده و درهم شکسته شده بود، ایستاد. قدرتش به او این اجازه را می‌داد که به تنهایی در مدت چند روز همه چیز را به شکوه اولیه‌اش برگرداند. اما با وجود آن همه توانایی، این بار تصمیم گرفت که این کار را به شیوه‌ای متفاوت انجام دهد؛ راهی که به دانش‌آموزان و نسل‌های جدید حس مسئولیت و تعلق بیشتری به هاگوارتز بدهد.

او با خود اندیشید که بازسازی هاگوارتز نه تنها به ترمیم دیوارها و اصلاح مسیرهای جادویی آن نیاز دارد، بلکه فرصتی است برای آنکه هر یک از دانش‌آموزان، با به کارگیری استعدادهای منحصر به فرد خود، بخشی از این خانه را بازسازی کنند و به نوعی با آن پیوندی عمیق‌تر برقرار نمایند. این بار، او می‌خواست دانش‌آموزان را از تماشاچیانی منفعل به مشارکت‌کنندگانی فعال تبدیل کند، کسانی که با دست‌های خودشان، آینده‌ی این قلعه را بسازند.

این تصمیم، برای سالازار چالشی جدید بود. او که همیشه اعتقاد داشت تنها اوست که می‌تواند سرنوشت هاگوارتز را تغییر دهد، حالا به دانش‌آموزانی که هنوز در مسیر شناخت جادو و قدرت‌های خود بودند، این فرصت را می‌داد تا به او در این امر مهم یاری رسانند. در ذهنش تصویری از همه شاگردان با استعدادش می‌دید که هر یک با ابزار و جادوی مختص به خود، بخش کوچکی از قلعه را بازسازی می‌کنند؛ تصوری که حس غرور عمیقی در او برمی‌انگیخت.

با این تصمیم، او از دانش‌آموزان خواست که توانایی‌هایشان را بشناسند و با تمرکز بر استعدادهای خاصشان، نقش خود را در بازسازی قلعه ایفا کنند. او گفت که هر سنگ، هر بوته و هر اتاقی که با دست‌های آن‌ها ساخته می‌شود، یادگاری از اراده‌ی آن‌ها خواهد بود و این مکان دیگر نه فقط قلعه‌ای ساخته‌شده توسط بنیان‌گذاران، بلکه خانه‌ای خواهد بود که هر یک از آن‌ها در شکل‌گیری آن نقش داشته‌اند.

سالازار به دانش‌آموزان اشاره کرد که از توانایی‌های خاص خود بهره بگیرند؛ از کسی که در معجون‌سازی مهارت دارد تا دیگری که در شناخت گیاهان جادویی توانمند است. با هر قدمی که آن‌ها برمی‌داشتند، حس تعلق بیشتری به این مکان پیدا می‌کردند. این نه تنها به بازسازی قلعه کمک می‌کرد، بلکه به نوعی آموزش واقعی از حس مسئولیت‌پذیری و اتحاد میان همه دانش‌آموزان تبدیل می‌شد.

----
توضیحات:
شما می‌تونین در این سوژه با استفاده از توانایی‌های خاص شخصیتتون به سالازار کمک کنین تا هاگوارتز رو دوباره بازسازی کنه و داستان خودتون رو ادامه بدین. مثلاً اگه تام ریدل هستین و مهارت در باغبانی دارین، می‌تونین در بازسازی گل‌ها، درختان و کلاس گیاه‌شناسی کمک کنین و یک پست از شخصیتتون و سالازار بزنید که این کار رو انجام می‌دین. این مثال فقط یکی از راه‌هاییه که می‌تونین در بازسازی شرکت کنین، و شما آزادین هر بخش از هاگوارتز رو که مرتبط با توانایی‌های شخصیتتون هست، به روش خاص خودتون بازسازی کنین.

پست‌ها می‌تونن هرچند بار که خواستین ارسال بشن و هم طنز باشن هم جدی. نیازی نیست داستانتون با داستان بقیه همخوانی داشته باشه؛ اینجا یک موضوع تک‌پستی هست که به شما این امکان رو می‌ده تا داستان شخصیتتون رو هر وقت خواستین جلو ببرین و نحوه‌ی کمک کردنش به بازسازی هاگوارتز رو نشون بدین.

این رویداد به مناسبت تصدی سالازار اسلیترین بر کل هاگوارتز برگزار شده و فرصتی برای همه دانش‌آموزان هست تا به شکل و سبک خودشون در این پروژه بزرگ شرکت کنن و بازسازی هاگوارتز رو به شکل خاص خودشون رقم بزنن. اطلاعات بیشتر به زودی در دسترس قرار خواهد گرفت.

برای گفتگو با سالازار اسلیترین درباره این تاپیک یا هر موضوع دیگری که به نظرتان برای او جالب باشد، می‌توانید به تاپیک دستشویی میرتل گریان مراجعه کنید.



ویرایش شده توسط سالازار اسلیترین در تاریخ ۱۴۰۳/۸/۸ ۱۹:۰۴:۰۸



پروژه بازسازی هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱۶:۵۱:۴۷ سه شنبه ۸ آبان ۱۴۰۳
#1

مدیر هاگوارتز

سالازار اسلیترین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۴ سه شنبه ۸ آذر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
امروز ۲۱:۱۵:۵۲
از هاگوارتز
گروه:
جـادوگـر
هیئت مدیره
مدیر هاگوارتز
شـاغـل
جادوآموخته هاگوارتز
پیام: 485
آفلاین
سالازار اسلیترین در خوابی آرام و عمیق غرق شده بود، خواب و سکوتی که تمام خستگی‌های یک عمر پرفراز و نشیب را برطرف می‌کرد. او که بیشتر عمرش را در پی قدرت، جاودانگی و افتخار سپری کرده بود، حالا در این آرامش خالص غوطه‌ور بود. همه چیز بی‌صدا و آرام بود، گویی دنیا برای لحظاتی از حرکت بازایستاده بود. اما کم‌کم، نور کم‌رنگی به خوابش نفوذ کرد، نوری که آرام‌آرام او را از این آرامش عمیق به دنیای نیمه‌بیداری می‌کشاند.

با تردید چشمانش را باز کرد، و در مقابلش سه چهره آشنا را دید: گودریک گریفیندور با آن نگاه پرشور و بی‌باک، هلگا هافلپاف با لبخند همیشگی و آرامش‌بخشش، و در نهایت، روونا ریونکلاو. دیدن روونا حس عجیبی را درونش زنده کرد؛ همان حس قدیمی که هرگز نتوانسته بود به طور کامل آن را از خود دور کند. او حس کرد که قلبش برای لحظه‌ای سریع‌تر می‌تپد، اما به سرعت کنترل خود را بازیافت. با نگاهی تیز و تردیدآمیز به آن‌ها خیره شد.

سکوتی سنگین بر فضا حاکم بود، گویی هر چهار نفر در حال سنجش یکدیگر بودند. سپس گودریک، با آن صدای پرطنین و اطمینان‌بخشش، سخن آغاز کرد: «سالازار، هاگوارتز به کمک تو نیاز دارد.»

این جمله مانند پتکی بود که بر جان سالازار فرود آمد. او که همیشه معتقد بود در مسیر خودش نیازی به هیچ‌کس ندارد، حالا با چنین درخواستی روبرو شده بود. لحظه‌ای خشم و تمسخر در نگاهش پدیدار شد و با لبخندی سرد گفت: «حالا به من نیاز پیدا کردین؟ همون منی که سال‌ها به حاشیه رانده شد؟»

هلگا با لبخند آرامش‌بخش و نگاهی محبت‌آمیز نزدیک‌تر شد و گفت: «سالازار، ما اینجا هستیم چون هاگوارتز هنوز به چهار بنیان‌گذار اصلی خودش نیاز داره. این آرزوی مشترک همه‌ی ما بود، اینجا خانه‌ی ماست.»

سالازار حس می‌کرد که جدالی درونش در حال شکل‌گیری است. از یک سو، غرور و انتقامی که سال‌ها با خود حمل کرده بود و از سوی دیگر، تعهدی که زمانی به آرزوی ساخت این مکان داشته است. نگاهش را به سمت روونا چرخاند، او در سکوت و با همان نگاه عمیقش به او خیره شده بود، نگاهی که همیشه مانند آینه‌ای در برابر روح سالازار می‌درخشید.

روونا، با همان لبخند ملایم اما قدرتمندش، یک قدم جلوتر آمد. نگاهش مملو از حس همدلی و شناخت عمیقی بود که گویی قلب سالازار را می‌خواند. بدون اینکه کلامی بگوید، فقط در آنجا ایستاد و با نگاهی که نه از تردید، بلکه از اطمینان نشات می‌گرفت، به او خیره شد. برای اولین بار بعد از سال‌ها، سالازار حس کرد که قدرتی فراتر از غرورش او را تحت تأثیر قرار داده است.

او لحظه‌ای نفس عمیقی کشید و به گذشته فکر کرد. سال‌هایی که در کنار این سه نفر در ساخت هاگوارتز گذرانده بود، لحظات تلاش و سختی، اما همچنین لحظاتی پر از امید و آرزو. او به یاد آورد که چطور این مکان برای هر چهار نفرشان نماد بزرگی و عظمت بود، نمادی از آنچه برای آینده دنیای جادوگران می‌خواستند.

در دلش تردید و سرسختی همچنان وجود داشت، اما این بار احساس می‌کرد که گویی وظیفه‌ای فراتر از خواسته‌های شخصی او وجود دارد. نگاهی به هر سه نفر انداخت، و در چشمانشان ایمان و صداقت را دید. گودریک همچنان بی‌باک و مصمم، هلگا همچنان حمایتگر و مهربان، و روونا... همچنان همان روونایی که توانایی به چالش کشیدن ذهن و قلب او را داشت.

با صدایی که از تردیدهایش خالی شده بود، آهسته گفت: «چرا من؟ چرا باید این مسئولیت رو قبول کنم؟ شاید همه اینها در نهایت به خاطر ضعف تصمیمات گذشته باشه، نه به خاطر من.»

روونا لبخندی زد که بیشتر از هزار کلمه حرف در خود داشت. او گفتنی‌هایش را بدون کلام منتقل کرده بود. این لبخند، این نگاه، و این آرامش، همان چیزی بود که در آن لحظه برای متقاعد کردن سالازار کافی بود. او حس کرد که دلش به آرامش رسیده و آماده است که یک بار دیگر به خاطر هاگوارتز، به خاطر آرزویی که زمانی در دلش زبانه می‌کشید، قدم بردارد.

سالازار سرش را بالا آورد و گفت: «باشه... به خاطر هاگوارتز. اما بدونین که هنوزم باور دارم که اصول من درسته. من با این بازسازی، اینجا رو مطابق اصول خودم می‌سازم.»

سه بنیان‌گذار دیگر نگاه رضایت‌بخشی به یکدیگر انداختند. آن‌ها می‌دانستند که سالازار ممکن است هرگز به طور کامل از اصول خودش کوتاه نیاید، اما همین که حاضر شده بود قدمی در این راه بردارد، برایشان کافی بود.

در این لحظه، سکوت سنگین دیگری بر فضا حاکم شد، سکوتی که پر از تعهد و احترامی عمیق بود. سالازار به دنیای جدیدی گام نهاده بود، دنیایی که شاید هنوز با آن راحت نبود، اما آماده بود تا این بار فراتر از گذشته عمل کند.









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.