هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۳:۱۹ یکشنبه ۱۷ مهر ۱۳۸۴
#50

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
نزدیک صبح بود.هوا با سرعت در حال روشن شدن بود.در یکی از اولیناتاق های هاگوارتز پسری در مقابل آینه نفاق انگیز ایستاده بود.چشم از آن بر نمیداشت.باورش نمیشد که روزی به آرزویش برسد و دوباره خود رادر حالی که وب مستر شده در درون آینه ببیند.صدایی از راهرو به گوش رسید .باید میرفت.کرام بر خلاف میل باطنی اش پشتش را به آینه کرد و از اتاق خارج شد.





Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۳:۰۱ یکشنبه ۱۷ مهر ۱۳۸۴
#49

بارون خون آلود old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۱۷ دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۶:۰۷ یکشنبه ۱۷ تیر ۱۳۸۶
از هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 64
آفلاین
تصویر کوچک شده
هری داشت با (سرعت) به طرف (آینه نفاق انگیز) میرفت.در راه (اولین)(صدا) را شنید.(آرزو) کرد که کسی اور را نبیند. (بشت) خود را نگاه کرد.کسی را ندید.به طرف (راهرو) رفت.در (مقابل) هری یک (اتاق) بود.(دوباره) بشتش را نگاه کرد.در را باز کرد.


هیچ وقت با ناظران ور نروید
چون عاقبت خوشی نداره!!!


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۰:۵۱ یکشنبه ۱۷ مهر ۱۳۸۴
#48

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
کلمات جدید
آینه نفاق انگیز - اولین -صدا - آرزو - اتاق - سرعت - دوباره - مقابل - راهرو - پشت

با سرعت به سمت راهروی هاگوارتز پیش میرفت.هر از گاهی به پشت سرش نگاهی میکرد تا مطمئن شود کسی او را تعقیب نمیکند.به اولین پیچ که رسید دوباره به عقب برگشت .هیچ کس نیود.هیچ صدایی نمی آمد.بر سرعتش افزود.دیگر چیزی نمانده بود تا به آنچه همیشه آرزو داشت دست پیدا کند.درست در مقابلش دری قرار داشت.آن را گشود و سپس داخل شد.کوییرل مات و مبهوت به اتاق خالی نگاه کرد.آینه نفاق انگیز را از آنجا برده بودند.





Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۱:۳۲ شنبه ۱۶ مهر ۱۳۸۴
#47

بارون خون آلود old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۱۷ دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۶:۰۷ یکشنبه ۱۷ تیر ۱۳۸۶
از هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 64
آفلاین
ده دقیقه به شروع (بازی) مانده بود.هری داشت (آذرخشش) را آماده میکرد.کوییدایچ با (فریاد) (تماشا) کنان شروع شد.هری به
(بالا)(آسمان) برواز کرد.هری در (جستجو) گوی زرین بود.هری
میخواست (مهارت) خود را در کوییدایچ نشان دهد.(جادوگران) او را تشفیق میکردند.هری بلاخره توانست گوی زرین (کوچک) را بگیرد.


هیچ وقت با ناظران ور نروید
چون عاقبت خوشی نداره!!!


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۰:۴۸ جمعه ۱۵ مهر ۱۳۸۴
#46

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
نیمه های شب بود .هنوز صدای فریاد دانش آموزان خاموش نشده بود.پسری در کنار پنجره ایستاده بود و بالا را تماشا میکرد.آن شب آسمان ابری بنظر میرسید.باورش نمیشد که امروز در برابر چشمان تمام جادوگران هاگوارتز کوچک شده باشد .هرگز فراموش نخواهد که امروز هری در حالیکه سوار بر آذرخشش بود مهارتش را در بازی کوییدیچ به او ثابت کرده است.مالفوی دیگر نمیخواست یک جستجوگر باشد.





Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۲:۰۱ پنجشنبه ۱۴ مهر ۱۳۸۴
#45

دملزا اسپیلرز رابینز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۲ چهارشنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۲:۳۷ پنجشنبه ۵ بهمن ۱۳۸۵
از میدان گریمولد- خانه شماره 12
گروه:
کاربران عضو
پیام: 64
آفلاین
آسمان صاف و ابری بود!!(چی شد؟)مسابقه آن روز که رو به اتمام بود شور و هیجان خاصی داشت. بازی به اوج خود رسیده بود و همه غرق در تماشا بودند که فریاد شادی جمعیت جادوگران بلغاری درون ورزشگاه نه ببخشید زمین بزرگ بین المللی کوییدیچ(!) پیچید.بازیگر جستجوگر ایرلندی به جای جستجو مهارتخود را آن بالا بالاها به نمایش گذاشته بود و به آذرخشش می بالید!!(آذرخش ندیده!)غافل از این که توپ کوچک طلایی رنگ در دست حریفش بود و این همه غوغا برای باخت او بود نه مهارتش!!

***************************
می دونم که خیلی افتضاح بود!!



Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۰:۵۸ پنجشنبه ۱۴ مهر ۱۳۸۴
#44

توماس جانسونold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۲ سه شنبه ۱۲ آبان ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۷:۲۱ چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۸۵
از قصر كرنوال
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 332
آفلاین
هري به خوابگاه رفت تا آذرخشش را بردارد.آن روز موقعي بود كه بايد مهارت خود را در پيدا كردن گوي زرين كوچك نشان مي داد.
در چمدانش را در جستجوي آذرخشش باز كرد.اما آذرخش آنجا نبود.
صداي فرياد جادوگراني كه در زير آسمان آبي دستهايشان را تكان مي دادند و منتظر تماشاي بازي بودند به گوش مي رسيد.
اما هري آنجا نبود كه سوار بر دسته جارويش بالا و بالاتر برود.
در همان موقع صداي سوت داور كه بازي را تمام شده و به نفع ريونكلا اعلام مي كرد به گوش رسيد.هري باز هم دنبال آذرخشش مي گشت...


کاهنان مصری سه هزار سال قبل از میلاد این کتیبه قدرت و قهرمانی را پیدا کردند و برای آن محافظانی گذاشتند.تا 3 سال پیش کسی آخرین محافظ ر�


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۸:۱۸ شنبه ۹ مهر ۱۳۸۴
#43

مسعود--شكوري


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۳۴ پنجشنبه ۷ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲:۵۳ چهارشنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۶
از همه ي ايران
گروه:
کاربران عضو
پیام: 69
آفلاین
کلوین عادت داشت که همیشه به تماشای بازی های کوییدیچ برود ولی از انجاکه هنوز سنش کم بود نمیتونست بازی کنه
تااینکه به هاگوارتز بهترین مدرسه ی جادوگرانرفت و درانجا با کوییدیچ بیشتر و بهتر اشناشد
اوهمچنین تونست مهارتخودشو در جستجوی گوی زرین تو اسمان به همه نشان دهد
این شدکه او به عنوان جستجوگر در تیم هافلپاف عضو شد و تونست باجسه ی کوچک خود و اذرخشه زیبایش تواناییه خود را به همه حتی هری پاتر نشان دهد


مذهبم ایران است
وجودم سهراب است
مکتبم باران است


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۰:۱۸ جمعه ۸ مهر ۱۳۸۴
#42

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
کلمات جدید
کوچک - مهارت - جستجو - آذرخشش - تماشا - فریاد - جادوگران - بالا - بازی -آسمان

هری سوار بر آذرخشش به سمت زمین بازی رفت.جادوگران زیادی اونجا جمع شده بودند تا هنر نمایی کوچکترین دانش آموز هاگوارتز را ببینن.هری دوری در زمین زد تا مهارت خودش را در کوییدیچ به تماشا بگزارد.خانم هوچ در سوتش دمید.
مسابقه آغاز شده بود هری به سرعت خود را به بالای زمین رساند تا گوی زرین را جستجو کند.او را دید درست در وسط آسمان بود.به سویش رفت و خواست آن را بگیرد.صدای فریاد شادی تماشاگران به هوا رفت.توپ در دستان مالفوی بود.





Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۳:۵۱ جمعه ۸ مهر ۱۳۸۴
#41

مسعود--شكوري


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۳۴ پنجشنبه ۷ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲:۵۳ چهارشنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۶
از همه ي ايران
گروه:
کاربران عضو
پیام: 69
آفلاین
سالن اصلی هاگوارتزیا همون سرسرا مملو بود از جمعیت داوطلب برای رای گیری در مورد حذف درس پیشگویی .
دراین میان پرفسورتریالنی با ظاهر همیشه متفاوت خودجلویتابلویی از جدخود ایستاده بود و در حالی که از چشم هایش اشک میریخت با کلمات زیبا و توهم داری با تابلو حرف میزد


مذهبم ایران است
وجودم سهراب است
مکتبم باران است







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.