تخلیه ایده! قسمت اول!
هوم... تخلیه ایده جات کنم اینجا!
سری به فروم بروبچ خارجی زدم، علاوه بر این احتمالات به این موارد هم برخوردم:
* قایق؛ غار مخفی و اون مکان ما رو به یاد سال اول میندازه، شاید شاهزاده نیمه اصیل یک سال اولی باشه... مثلا مک کلاگان.
* اون قایق ممکنه تصویری وهم آلود از داخل خود قدح باشه، کار آپارات های قدیم و ویدئودیتا پروژکتورهای جدید رو به خاطر بیارید.. چیزی مشابه اون.
* کتاب اول، فصل پنجم جلد انگلیسی:
هری و هاگرید توی تونل ها داشتن می گذشتن هری یک لحظه احساس می کنه آتش دیده که به امید دیدن اژدها بر می گرده ولی دیر شده بوده، اونا از کنار یه دریاچه زیرزمینی هم گذشتند! (گرینگاتز!)
UK Paperback, Chp 5, Pg 59:
Once, he [Harry] thought he saw a burst of fire at the end of a passage
and twisted round to see if it was a dragon, but too late - they [Harry and Hagrid]
plunged even deeper, passing an underground lake....
اگر اینطوره، پس این نکته رو هم اضافه کنیم که ممکنه گرینگاتز و لندن از طریق مسیری زیرزمینی (مخفی) به هم مرتبط باشن، همونطور که دامبلدور تو کتاب اول گفت، بالای زانوی چپش جای یه زخمه که نقشه ی کامل مسیر زیرزمینی لندنه!
a scar above his left knee which is a perfect
map of the London Underground'
کتاب اول، فصل اول صفحه هفده جلد انگلیسی
* یه ایده ی دیگه: ممکنه پشت اتاق مرگ باشه، همونی که تو وزارت خونه بود.. مثلا اگه به پشت اون بری بتونی از طریق اون قدح با مرده ها ارتباط برقرار کنی!
یه بنده خدایی هم اومده گفته این همه ارتباط زیرزمینی... ممکنه گرینگاتز باشه، ولی یخورده بیشتر فکر کنیم! وزارت خونه هم زیرزمینه! و توی سازمان اسرار که پایین ترین طبقه س ممکنه یکی از اون درهای راهروها به اون جا منتهی بشه! به قول یارو گفتنی! Everything is possible!
کلا برای مکان این قسمت ها سه جا پیش بینی شده:
* هاگوارتز
* گرینگاتز
* یه جای جدید که تو کتابهای قبلی توصیف نشده!
کلا می تونه هاگوارتز باشه اون مکان، با وجود بارها از کنارش توی داستان گذشتیم! و اگه از دید هری باشه، در کتاب اول دیده شد به وضوح؛ پس پاسخ چیست؟ به سادگی: کسی توجه نکرد!
در مورد اون قدح: همونطور که دیدیم، سالازار وقتی مرد از خودش چی به جا گذاشت؟ یه تالار... تالار اسرار... حالا چندان دور از واقعیت نیست اگه بخوایم تصور کنیم گریفیندور هم میتونه یه تالار یا غاری از خودش به جا بذاره؟ مثلا به اسم قدح افکار گریفیندور؟
* کتاب پنجم: لونا می گه وزارتخونه لشگری از هلیوپث ها داره(موجوداتی که تولید آتیش می کنن یه چیزی تو مایه های اژدها!) که هرماینی رد می کنه این موضوع رو... توی جلد هم دامبلدور و هری گیر آتیش افتادن!
* پایه ی این قدح بسیار شبیه پای یک هیپوگریف! هست... برای اطلاع از چگونگی ساختار بدن هیپوگریف به کتاب جانوران شگفت انگیز و زیستگاه آنها مراجعه فرمایید.
* در مورد حلقه:
رنگهایی که نظر دادن در مورد اون سنگ وسطش قرمز! بنفش! و سیاه بوده، همراه با طلایی هر کدام از اینها را در نظر بگیریم، ما رو به یاد چی میندازه؟ درسته شاهزاده نیمه اصیل!
** یه نظر از یه دیوانه: اون حلقه یه حلقه ازدواجه! اون دستها هم متعلق به یک زوج هستن که در ردای رسمی با هم پیمان می بندن! (مثلا جیمز و لیلی!)
این یه سنت خیلی قدیمی در انگلیسه! و تا حدود سال 1939 در اسکاتلند اجرا می شده! طبق این سنت (اونطور که اینجا من میخونم) زوج باید مدتی دستهاشون رو به هم می بستن تا پیمان ازدواج اونها رسمی بشه!
پاسخ به صحبت های دوست عزیزمان حضرت سلیمان؛
اولا که اینجا محل بحثه و رو کم کنی و این بساط ها رو بذاریم کنار... اگه نظر کسی با شما یکی نیست به زور سعی نکن یکی کنی!
دوم اینکه:
در مورد قضیه ی بودن پیوز به عنوان شاهزاده: خود پروفسور مک گونگال توی کتاب اعلام کرده که اون حتی زندگی هم نکرده! چطور کسی که زندگی نکرده می تونه متولد بشه و نیمه اصیل یا اصیل باشه!؟ مگه پیوز یک جادوگره؟
در مورد دو قدح: قدح اول کتاب چهارم و دفتر دامبلدور!
قدح دوم کتاب پنجم و دخمه ی پروفسور اسنیپ...