هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۳:۴۴ شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۳
#11
هوای سرد و مه آلود، کل محوطه ی هاگوارتز را فرا گرفته بود. صدای پرندگان به هیچ وجه نمی آمد حتی صدای کلاغ... در کتابخانه ی ساکت و آرام دختری مو قرمز آن طرف لب پنجره نشته بود... کتابی در دست داشت! کتاب تاریخ جادوگری هاگوارتز بود. او عاشق تاریخ بود، دلش میخواست کل کتاب را از بر کند! لحظه ای بعد کتابش را ورق زد و به صفحه ی 599 رسید! 1 صفحه باقی مانده بود تا کتاب تمام شود، جینی با اینکه چندباری کتاب را خوانده بود باز هم از خواندن آن دست نمیکشید.

آن طرف تر دراکو تنها داشت قفسه هارا میگشت تا کتاب تاریخ جادوگری هاگوارتز را پیدا کند اما نتوانست آن را به دست آوّرد. به سمت قفسه ی آخر رفت... باز هم هیچ چیزی نیافت و بعد چشمش به جینی افتاد که کتاب را در دستش گرفته است و دارد آن را میخواند! به سمت او رفت. دستانش را روی شانه ی وی گذاشت و آرام دم گوش جینی گفت:

-احمقا کتاب نمیخونن!

جینی با چشمانی وحشت زده برگشت و به او نگریست، میخواست داد بزند دو سایه بزرگ مانع دید او شد! آری گراب و گویل بودند.

در کتابخانه باز شد! هری پاتر و رون ویزلی وارد کتاب خانه شدند... هری که میدانست جینی همیشه کجا مینشیند به سمت نیمکت کنار پنجره رفت! لحظه ای بعد دراکو و هری چشم در چشم روبه روی هم ایستادند... دراکو طوری ایستاده بود که هری نمیتوانست صورت سفید و رنگ پریده ی جینی را ببیند.

-ببینم دراکو، تو خبری از جینی نداری؟
-امـــــــــــــم... نه نه من هیچ خبری ندارم!
-مطمئنی؟
-آره!

صدای زنی از پشت کراب و گویل آمد!

-استوپیفای!

آری هرماینی بود! او بود که داشت با کراب و گویل تنهایی میجنگید! رخ سفید و رنگ پریده ی جینی نمایان شد!

-استوپیفای!

هری این را گفت و دراکو روی زمین افتاد! جینی با دهن بسته و طنابی دور دست! تقلا میکرد تا طناب را باز کند! هری به سرعت رفت و اورا در آغوش گرفت... دستش را باز کرد! دستمالی که در دهانش گذاشته بودند را درآورد... دراکو با صورت خونی گراب و گویل را هول داد و با آنها بیرون رفت!

-هههههه!
-خخخخ!
-ههوهو!

کل جمعیت داشتند از خنده روده بر میشدند که آن سه نفر چگونه روی زمین افتادند و بی هوش شدند!
-------------
امیدوارم تایید شه


به نظر میاد راه و رسم رول‌نویسی رو می‌دونی چون اشکال خاصی ندیدم و خیلی خوب نوشته بودی.
فقط یکم عجیبه که تو کتابخونه و به این سرعت جینی دست بسته شه و بعدم به سادگی مالفوی شکست بخوره. + اثر طلسم بیهوشی در صورتی که خنثی‌ش نکنیم به این سرعت از بین نمی‌ره.

تایید شد. » سال اولیا از این طرف!


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۸/۱۰ ۱۵:۴۱:۲۹
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۸/۱۰ ۱۵:۴۵:۱۸






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.