هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: باکینگهام پلیس(قلعه مرموز لندن)
پیام زده شده در: ۲۱:۲۰ چهارشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۰
#11
_این کار رو داریم. جواهر دوزی شده. بسیار شیک و زیبا.

کتی به لباس رو به رویش که درواقع صد و بیستمین لباسی بود که در این یک ساعت میدید نگاه کرد و سعی کرد عیبی پیدا کند.

_رنگش رو دوست ندارم.
_رنگ های مختلفی داره خانم.

کتی بغض کرد.

_من نخوام لباس بخرم باید کدوم بنده مرلینی رو ببینم؟

ناگهان سر کله "بنده مرلینی" از ناکجا اباد پیدا شد.

_من رو باید ببینیدخانم.
لیندا تبر هستم؛ متخصص میکاپ و عمل های زیبایی.
مطمئن باید در ارایشگاه ما لباسی در کار نیست.

کتی نگاهی به زن رو به رویش و سپس به فروشنده لباس کرد.

_ترجیح میدم لباس بخرم.

ولی برای این حرف دیر شده بود ؛ لیندا یقه کتی را گرفته بود و به سمت ارایشگاهش میرفت!
اخرین حرف کتی توی مغازه اکو شد.
_مگه پاساژ ارایشگاه داشت؟


Only Hufflepuff


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۵:۲۸ شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰
#12
نام: ایزابلا .

نام خانوادگی: سامربای .

گروه : هافلپاف .

پاترونوس : تنبل درختی .

نژاد : دورگه (مادر ماگل؛پدر جادوگر)

چوبدستی : هسته ریسه قلب اژدها و چوب بید.

ویژگی ظاهری : چشم سبز و مو سیاه. دارای انواع زخم در همه ی نقاط بدن

ویژگی اخلاقی : دست و پا چلفتی .
همچنین قابلیت اینو داره که زلزله صد ریشتری به پا کنه .
معتاد انواع قهوه؛ اخرین باری که پدرش مجبورش کرد چهار ساعت قهوه نخوره، زد کل خونه رو داغون کرد .

خلاصه زندگی:
خیلی بچه ارومی بود! .
به طوری که مادر و پدرش مجبور شدن هشتا خونه عوض کنن .
وقتی یازده سالش شد هیچ کس توقع نداشت براش نامه هاگوارتز بیاد!
البته از از مرلینشون بود که برای ایزابلا نامه نیاد، فکر کنین یکی از خرابکاری هایی که توی خونه انجام میداد رو توی هاگوارتز انجام بده...
اونوقت چه جوری باید تو چشم دامبلدور نگاه میکردن؟ .
برخلاف تصور والدینش برای ایزابلا نامه اومد .
وی هنگام رفتن یه عالمه قهوه قاچاق کرد چون توی هاگوارتز نوشیدنی ای به جز اب کدوحلوایی و نوشیدنی کره ای پیدا نمیشه.
در سال سوم تحصیلش در هاگوارتز برای جستجوگر تیم کوییدیچ هافلپاف اتنخاب شد .
ایزابلا اکنون فارغ التحصیل هاگواتزه و دنبال شغل مناسبی برای خودش میگرده .


تایید شد!


ویرایش شده توسط mahboobbb در تاریخ ۱۴۰۰/۲/۱۸ ۱۷:۴۱:۳۴
ویرایش شده توسط گابریل دلاکور در تاریخ ۱۴۰۰/۲/۲۰ ۰:۲۱:۲۹

Only Hufflepuff


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۸:۴۹ جمعه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۰
#13
سلام کلاه .
من مهربونم
سختکوشم .
زیاد کتاب میخونم.
اهنگ زیاد گوش میدم.
اصلا منظم نیستم .
اولویتم:
۱_هافلپاف
۲_ریونکلاو
۳_اسلیترین
۴_گریفیندور

---

هافلپاف!

مرحله بعد: انتخاب یک شخصیت از لیست شخصیت های گرفته نشده و معرفی آن در تاپیک معرفی شخصیت.


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۴۰۰/۲/۱۸ ۰:۱۷:۳۱

Only Hufflepuff


پاسخ به: کارگاه داستان نویسی
پیام زده شده در: ۱۴:۵۵ جمعه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۰
#14
تصویر شماره ۱۲ داستان نویسی

هری با کمی وحشت به ماشین رو به رویش نگاه کرد.

_مطمئنی بلدی دیگه؟.
_اره.اصلا گواهینامه دارم .
_ تو که هنوز ۱۸ سالت نشده.

رون نگاهی به هری انداخت.

_میخوای بهت رارندگی رانندگی یاد بدم یا نه!؟.
_اره
_پس ساکت شو ...
خب اول گاز رو میگیری.
_کجا رو گاز بگیرم؟
دستم رو؟ .

رون درجا "چرا با این دوستم؟" ای نثار خودش کرد.

"فلش فوروارد؛ دو ساعت بعد"

_اماده ای؟.
_اره .

رون با احتیاط کمربند رو بست و هری با فریادی ماشین را روشن کرد و گاز داد.

_زندگی سلااااااام .
_هرییییییییی .

"فلش فوروارد؛ یک روز بعد"
رون در حالی که روی تخت درمانگاه خوابیده بود، ششمین بسته ی شکلات قورباغه ای را باز کرد‌.

_بیا منطقی باشیم رون؛ اگه من با درخت تصادف نمیکردم الان این همه شکلات و ابنبات نداشتیم .
_ .

سلام. خوش اومدید به کارگاه داستان نویسی.
داستان بامزه‌ای بود و مانعی برای ورودتون به ایفای نقش نمی‌بینم. اگه قبل شناسه‌ای توی سایت داشتید توی پیام شخصی اطلاع بدید تا مجبور نباشید مراحل رو دوباره انجام بدید.

تایید شد!


ویرایش شده توسط mahboobbb در تاریخ ۱۴۰۰/۲/۱۷ ۱۵:۰۷:۳۳
ویرایش شده توسط گابریل دلاکور در تاریخ ۱۴۰۰/۲/۱۷ ۱۷:۲۹:۱۱

Only Hufflepuff






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.