جنگل ممنوعه- الان وقتشه باید فرار کنیم
- راست میگه. فقط یادتون باشه آروم برین ک نفهمن ما اینجاییم
تقققققق (رون پاش روی ی تیکه چوب میره)
- گندش بزنن
نویل صدا رو میشنوه و میگه:
- شما هم شنیدین؟
- چیو؟
- ی صدایی از پشت اون بوته اومد
- خیالاتی شدی باز نویل
- نه ب مرلین راست میگم
- بیاین بریم تا نویل صداهای دیگه نشنیده
- ولی صدا اومدا
- میای یا نه؟
- میام ولی صدا اومد
پنه نفس راحتی کشیده و جوری ب رون نگاه کرد ک ....
- خب چیه تقصیر من نیست ک چوب اومد زیر پام
- اگه بیشتر حرف بزنی برای کشتنت مصمم تر میشم
- حالا انقد حرف بزنین تا اون دوتای دیگه هم بشنون سه تایی بیان بالا سرمون
- کسی داشت از ما حرف میزد
خانه ی گریمولد- ?who is next person in the world cup no
- آقای خیابانی ترجمه لطفا
- داره میگه نفر بعدی کیه؟
- اها ممنون
همه دوباره شروع ب نگاه کردن هم دیگه کردن
تق تق تق تق- اول برید ببینید کی اومده بعد دوباره شروع میکنم
کریس میره و درو باز میکنه
- آقای الیواندر؟
- سلام پسرم برو کنار با دامبلدور کار دارم
- ولی ....
کریس تا اومد توضیح بده گریک اونو کنار زد و رفت پیش دامبدور
- سلام دامبلدور
- ی چایی بخور بعد پسرخاله شو
گریک چشمش به ادوارد افتاد ک داشت بصورت پانتومیم بهش بگه جریان چیه
- چی؟ .... دو کلمس .... دامبلدور دستاشو نشسته ، غذا خورده .... نه ، خب مثل آدم بگو دیگه ..... دامبلدور.... مشکی .... آها فهمیدمممممم ..... دامبلدور توی آفتاب وایساده پوستش سیاه شده ....
- بابا دامبلدور داره ذهنش سیاه میشه.
- این ک دو کلمه نبود!
دامبلدور ی نگا ب ادوارد کرد بعد روشو برگردوند ب سمت گریک و گفت:
- خب شما کی باشید؟
- ینی منو نمیشناسی .... منم گریک رفیق گرمابه و گلستانت
- یادم نمی آید
- بابا گریک الیواندر چوب دستی سازه ... این همه در کنار هم جنگیدیم
- من کنار تو جنگیدم؟ پس حتما خوب میجنگی
- پس چی! مگه این جمله رو از ی بزرگوار نشنیدی ک میگه
نقل قول:
- پس گریک گریک که میگفتن تو بودی
- بله
- با من هم راه میشوی تا وزارت خانه را فتح کنیم
- اتفاقا منم کار وزارتخونه ای داشتم. از قسمت بهداشتش اومدن میگن تو چوباتو بدون اینکه قبلش بشوریشون درستشون میکنی. اومدم تو پارتیم شی حل شه این قضیه
- چقد حرف میزنی بگو میای یا نه؟
- میام