هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: نظر خود را درباره انكه ايا جادو وجود دارد يا نه بنويسيد.لطفا
پیام زده شده در: ۱۶:۱۲ دوشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۱
#61
برای من که وجود داره برای دیگران نمیدانم!


not only wizards,witches are here too

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی !!!‏
برای عشق !!!!‏
برای گریفیندور.
http://upload.tehran98.com/img1/5atum4n9ui53pjad2p3k.jpg


پاسخ به: بهترین عضو تازه وارد
پیام زده شده در: ۱۲:۳۵ دوشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۱
#62
من فلور را میشناسم و میدونم شایسته است.
فلور دلاکور


not only wizards,witches are here too

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی !!!‏
برای عشق !!!!‏
برای گریفیندور.
http://upload.tehran98.com/img1/5atum4n9ui53pjad2p3k.jpg


پاسخ به: چه کسانی به شما کمک کرده اند؟
پیام زده شده در: ۱۲:۳۰ دوشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۱
#63
فلور دلاکور کمکم کرد


not only wizards,witches are here too

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی !!!‏
برای عشق !!!!‏
برای گریفیندور.
http://upload.tehran98.com/img1/5atum4n9ui53pjad2p3k.jpg


پاسخ به: آينده ي سايت جادوگران؟؟( همه ميدانيم كه سرانجام روزي هري پاتر به پايان ميرسد)
پیام زده شده در: ۱۲:۲۷ دوشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۱
#64
با دابی موافقم.
اگه هری پاتر به پایان برسد هنوز هم برای ما تازه است


not only wizards,witches are here too

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی !!!‏
برای عشق !!!!‏
برای گریفیندور.
http://upload.tehran98.com/img1/5atum4n9ui53pjad2p3k.jpg


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۷:۵۸ یکشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۱
#65
سلام.من جینی ویزلی هستم.اکانتم غیر فعال شده بود بنابر این از ایفای نقش حضو شدم ولی دوباره میخوام نقشم را بگیرم.
نام:جینی ویزلی
سن:هم سن هری پاتر
گروه:گریفندور
ناممادرکمالی
نام پدر:آرتور
برادران:رون،فرد،جرج،پرسی و بیل
ویژگی های ظاهری:قد بلند،مو قرمز،لاغر و زیبا!


قبلا عضو ایفا بودین نیازی به بازی با کلمات و گارکاه نیست. تایید شد.


ویرایش شده توسط بانو ویولت در تاریخ ۱۳۹۱/۶/۲۷ ۱۲:۴۲:۱۹

not only wizards,witches are here too

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی !!!‏
برای عشق !!!!‏
برای گریفیندور.
http://upload.tehran98.com/img1/5atum4n9ui53pjad2p3k.jpg


پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۷:۰۸ یکشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۱
#66
هری،رون و هرمیون داشتند تو جنگل ممنوعه راه میرفتند.هرمیون گفت:بچه ها مواظب باشید که کاری ازتون سرنزنه که باعث بشه دامبلدور بفهمه که ما تو جنگل ممنوعه بودیم.
رون:باشه بابا.
در حالی که هرمیون و رون با هم جر و بهث میکردند هری ناگهان سر جایش ماند.
رون پرسید:چی شده هری؟چرا وایسادی؟
هری گفت:اونجا را نگاه کن
هرمیون جیغ بلندی کشید و بعد جلوی دهانش را گرفت.
روبع رویشان یک تک شاخ بود که ازش خون میرفت.
ناگهان کاغذی از بالای یک درخت پایین افتاد که رویش نوشته شده بود:تک شاخ را در قفس بذارید و به قلعه ی چند متر آنور ترتان ببرید.مواظب اون درختچه ی وحشی هم باشید.
هرمیون:درختچه؟مگه وحشی هم میشه؟
رون:بیا بریم ببینیم میشه یا نه.
آن ها تک شاخ را در قفسی که از بالای درخت پایین آمده بود هول دادند و به سمت قلعه حرکت کردند.
وقتی به قلعه رسیدند همان درختچه ی وحشی هرمیون را بلند کرد و برد بالا و دیگر تکونی نخورد.
هرمیون گفت:شما برید.من یه جوری خودم را از شر این درختچه خلاص میکنم.
رون و هری راه افتادند وقتی وارد قلعه شدند یه جن خانگی آمد و به رونگفت:این عینک را بزن.
رون :چرا هری نزند؟
جن خانگی گفت:چون خودش عینک داره!
رون:باشه.
جن خانگی که در حال رفتن بود نگاهی به رون انداخت و رون هم به خاطر شوخ طبعی اش زبان درازی کرد.
جن خانگی ایستاد و انگشتانش را به هم زد و ناگهان اون درختچه آمد و رون را برد بالا.
حالا هری تنها شده بود.
هری هر چه جلو تر میرفت بیشتر به این موضوع شک میکرد بنابر این در جرقه ای خود را ناپدید و در مدرسه ظاهر کرد و رون و هرمیون را دید و از آن ها پرسید:شما چه جوری اومدید اینجا؟
رون و هرمیون گفتند:خودمان هم نمیدانیم!
پایان
میدونم قبول نمیشم.


not only wizards,witches are here too

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی !!!‏
برای عشق !!!!‏
برای گریفیندور.
http://upload.tehran98.com/img1/5atum4n9ui53pjad2p3k.jpg


پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۷:۰۸ یکشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۱
#67
هری،رون و هرمیون داشتند تو جنگل ممنوعه راه میرفتند.هرمیون گفت:بچه ها مواظب باشید که کاری ازتون سرنزنه که باعث بشه دامبلدور بفهمه که ما تو جنگل ممنوعه بودیم.
رون:باشه بابا.
در حالی که هرمیون و رون با هم جر و بهث میکردند هری ناگهان سر جایش ماند.
رون پرسید:چی شده هری؟چرا وایسادی؟
هری گفت:اونجا را نگاه کن
هرمیون جیغ بلندی کشید و بعد جلوی دهانش را گرفت.
روبع رویشان یک تک شاخ بود که ازش خون میرفت.
ناگهان کاغذی از بالای یک درخت پایین افتاد که رویش نوشته شده بود:تک شاخ را در قفس بذارید و به قلعه ی چند متر آنور ترتان ببرید.مواظب اون درختچه ی وحشی هم باشید.
هرمیون:درختچه؟مگه وحشی هم میشه؟
رون:بیا بریم ببینیم میشه یا نه.
آن ها تک شاخ را در قفسی که از بالای درخت پایین آمده بود هول دادند و به سمت قلعه حرکت کردند.
وقتی به قلعه رسیدند همان درختچه ی وحشی هرمیون را بلند کرد و برد بالا و دیگر تکونی نخورد.
هرمیون گفت:شما برید.من یه جوری خودم را از شر این درختچه خلاص میکنم.
رون و هری راه افتادند وقتی وارد قلعه شدند یه جن خانگی آمد و به رونگفت:این عینک را بزن.
رون :چرا هری نزند؟
جن خانگی گفت:چون خودش عینک داره!
رون:باشه.
جن خانگی که در حال رفتن بود نگاهی به رون انداخت و رون هم به خاطر شوخ طبعی اش زبان درازی کرد.
جن خانگی ایستاد و انگشتانش را به هم زد و ناگهان اون درختچه آمد و رون را برد بالا.
حالا هری تنها شده بود.
هری هر چه جلو تر میرفت بیشتر به این موضوع شک میکرد بنابر این در جرقه ای خود را ناپدید و در مدرسه ظاهر کرد و رون و هرمیون را دید و از آن ها پرسید:شما چه جوری اومدید اینجا؟
رون و هرمیون گفتند:خودمان هم نمیدانیم!
پایان
میدونم قبول نمیشم.


not only wizards,witches are here too

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی !!!‏
برای عشق !!!!‏
برای گریفیندور.
http://upload.tehran98.com/img1/5atum4n9ui53pjad2p3k.jpg


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۵:۱۱ یکشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۱
#68
هرمیون:رون واقعا من از دست تو چی بگم؟
رون:یه چیزی بگو دیگه.!
هرمیون:دارم جدی میگم.
رون:منم.
هرمیون:دیوانه همه ی اینا زیر سر توئه دیگه.
رون:هرمیون درست و واضح حرف بزن.
هرمیون:تو بودی که گفتی بیا بریم به اون گرگینه نشان بدیم که ما از اون گرگینه ها قوی تریم.
رون:خب که چی؟
هرمیون:ای وای.خب به خاطر تو این جا گیر یک گرگینه افتادیم.
رون:ببخشید حالا یه کاری بکن.
هرمیون:هیچ کاری نمیتونم بکنم چون اون چوبدستیمون رو گرفته.
رون:نگاه کن ما ها را به این شجاعی زندانی کرده اونوقت داره غذای سگ میخوره!
هرمیون:احمق اون داره غذای سگ میخوره یا سگش؟
رون:خب...سگش!
هرمیون:پس چی میگی؟
رون:ولی ما را به این شجاعی که زندانی کرده!
هرمیون:دیگه حرف نزن که داری میری روی مخم.
رون:باشه.
رون با بیحوصلگی:حالا کی از اینجا خلاص میشیم؟
هرمیون:نمیدونم.
رون:چه عجب یه چیزی را نمیدانستی1
هرمیون:ساکت شو.
خودم هم هیچی نفهمیدم!میدونم تائید نیست!


not only wizards,witches are here too

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی !!!‏
برای عشق !!!!‏
برای گریفیندور.
http://upload.tehran98.com/img1/5atum4n9ui53pjad2p3k.jpg


پاسخ به: اعضاي سایت خودشونو معرفی کنن
پیام زده شده در: ۱۴:۵۵ یکشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۱
#69
نام:ریحانه
نام خانوادگی:دانش پور
سن:12
محل زندگی:جایی که بهش میگن زمین.
شغل:دانش آموز
فعالیت های جنبی:اسکیت،دوچرخه
نحوه ی آشنایی با هری پاتر و میزان علاقه:اولین بار همسایه ام بهم معرفی کرد.خیلی دوست دارم.
کتاب های مطالعه شده:هری پاتر و خیلی چیزای دیگه.
علاقه مندی ها:بازی کامپیوتری،ورزش،شیطنت با دوستام!
شخصیت و کتاب مورد علاقه:دراکو مالفوی،هری پاتر،هرمیون گرنجر،چوچانگ





راستی من عضوم ها همون جینی ویزلی هستم اکانتم غیر فعال شده بود


not only wizards,witches are here too

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی !!!‏
برای عشق !!!!‏
برای گریفیندور.
http://upload.tehran98.com/img1/5atum4n9ui53pjad2p3k.jpg


پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۴:۴۴ یکشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۱
#70
سلام.
من جینی ویزلی هستم.اما چند وقت پیشا اکنتم غیر فعال شده بود الان درست شده قبلا که تو ایفای نقش بودم الان نیستم تمام پیام شخصی هام هم پاک شده.


not only wizards,witches are here too

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی !!!‏
برای عشق !!!!‏
برای گریفیندور.
http://upload.tehran98.com/img1/5atum4n9ui53pjad2p3k.jpg






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.