در این لحظه باز صحنه اسلوموشن میشه(کپی رایت بای رابی!)در گشوده میشود،همه به حالت دو نقطه دی منتظر ظهور سرور سروران،سیاه سیاهان،قدرتمند قدرتمندان،نیرومند نیرومندانن که کسی نیست جز...
_:آلبوس...
دوستان اشاره میکنن که بلاتریکس با توجه به این توصیفات میخواد من رو شهید کنه و من هم همینجا همه چی رو تکذیب میکنم!به من چه دامبل به حالت زیر نویس اومده تو؟!
دامبل میاد تو.اطارفش نیرو خفنیوس میغره،هوا بارانی میشود،چشمان آلبوس از خشم همچون چراغ تریلی 18 چرخ میگردد و با خشمناکانه ترین حالت ممکن به حالت دو نقطه دی در میاید!:عزیزان من!فرزندان من.پیش از آن که همه شما را به درجه رفیع شهادت نائل کنم به زبون آدمیزاد بگید شمشیر گودریک گریفندور کجاس؟
سالن در سکوت فرو میره.از اونجا که همه میدونن از یه کلمه از دهنشون در بیاد به حوری های خوشگل تو آسمون میپیوندن لام تا کام حرف نمیزنن و همینطوری به هم نگا میکنن و به این شکل
در میان.
بلیز:چه هوای خوبیه.
ایوان:آره چه بوی خوبی هم پیچیده.
رابستن:آره شبیه بوی توالته.صد بار به این بلا گفتم آت و آشغال نریزه تو سوراخ توالت.چی ریختی بلا؟
در این هنگام آمپر وجود بلا میرسه به بالای نقطه جوش.یه لامپ دو واتی هم بالای سر دامبل روشن میشه:پس تو دستشوییه.هان؟
در این بخش رابستن برای این که از هم نشینی با حوری ها نجات پیدا کنه برای اولین بار توی عمرش فکر میکنه:نه دامبل جونم.شمشیر...شمشیر توی...شمشیر توی...فهمیدم.شمشیر توی معده آنی مونیه.بیرونم نمیاد!
آلبوس با لبخند ملیحانه پس گردن آنی مونی رو میگیره و در حالی که داره اون رو بیرون میبره میگه:فرزندم.من بیرونش میارم...!
><><><<><><><><><
طفلی آنی مونی چقدر مظلومه!آخی!دلم براش سوخت!
[url=http://i18.tinypic.com/62gd2fc.gif]عضو تیم پ