سر ميز صبحانهبچه هاي راوان خيلي بيخيال مشغول صرف صبحانه بودند و ورنون خيلي به سختي داشت به تخم مرغي كه جلوش گذاشته بوندند ور ميرفت .و زير لبي مشغول خواندن وردهايي بود.
_اه من اصلا از سفيده خوشم نمياد كي بشه به زردش برسم
بقيه بچه ها نيز منتظر اعلام مادام هوچ بودن تا هر چه سريعتر به رختكن برن.
چند دقيقه بعد
_از اعضاي دو تيم كوئيديچ راوانكلاو - گريفندور درخواست ميشود كه جهت برگزاري مسابقه به رختكن هاي مربوطه رجوع كنند.
چو در حالي كه خميازه بلندي ميكشيد اضافه كرد:خوب ملت پاشيد بريد ...
و زير چشمي به ورنون نگاه كرد كه سخت مشغول زور زدن بود:اه اينچقدر سفته چرا در نمياد اه..
_ورنون تو داري چي كار ميكني الان مسابقه شروع ميشه
_الان ميام بذار چيزي نمونده...اه چرا در نمياد .. خيال كردي من دست از سرت برنميدارم.
ه
چو با ناديده گرفتن ورنون از سر جاش بلند شد اما به دليل اينكه شب گذشته تا دير وقت در تولد فلور بود نتوانست تعادل خودشو حفظ كنه و محكم به ورنوني خورد كه بلاخره موفق به جدا سازي زرده تخم مرغ شده بود.
در طي اين فرايند هر دو گومپي از صندلي پايين افتادند و زرده نيز غل غل خوران به زير ميزي فرو رفت.
_اي چوي نامرد تو زرده منو گم كردي
من زردمو ميخوام
_باب بلند شو بريم از اين هيكل خرست خجالت نميكشي دير شد
_نامرد تو زرده منو گم كردي من زرده ميخوام من بي زردم جايي نميرم
در رختكناز توصيف مشقتي كه چو براي اوردن ورنون به رختن كشيد خود داري ميكنيم.فقط همينقدر بدانيد كه خواب را از سر چو پراند.
صداي هق هق ورنون تمام رختكن را پر كرده بود و همه مجبور شده بودند كه انگشت شصتشان را در گوششان فرو كنند.
_من زردمو ميخوام من زردمو ميخوام
چو تو خيلي نامردي
صداي غيژي بلند شد و فوران صدا به درون رختكن هجون اورد اين امر به قدري ناگهاني بود كه حتي ورنون هم براي مدتي دست از گريه برداشت.
ملت به سمت ورزشگاه راه افتادند كه اوريل متوجه شد ورنون هنوز سر جايش نشسته
_باب بلند شو الان مسابقه شروع ميشه
_نميخوام چو زرده منو گم كرده من مسابقه نميدم
اما همين كه پيكر قشنگ سوسكي رو درون رختكن ديد زرده را فراموش كرد به دنبال اوريل راه افتاد.
كاپيتان ها با هم دست دادند و هر دو تيم پا به زمين كويند و به هوا رفتند سوت مادام هوچ به صدا در امد و توپها ازاد شد.
اسنيچ طلايي جلوي ورنون ويراژ زيبايي داد و خودنمايي كرد.
ورنون پيش خودش:اخ جون زرده تخم مرغم ...وايسا الان ميگرمت(در همين هنگام اسنيچ ناپديد شد)اااا زرده ام كو ...اشكال نداره الان پيداش ميكنم...
و با سرعت به كند و كاش پرداخت
گزارشگر:بله جسيكا پاتر رو ميبينيم يه پاس قشنگ به هدويگ ميده و هدويگ در كمال اسودگي يه گل ميزنه .
گل دوم هم همين الان زده ميشه....اي بابا سومين گلم همين الان به ثمر رسيد...اينم از چهارمي .. واي نه اين يكي پنجمي بود...توپ از جلوي دروازه راوان كنار نميره و جسي و هدويگ تا الان توي يه همكاري دو نفره 8 تا گل زدن...پس مدافعا كجان...اوه بله دكتر رو ميبينيم كه داره برا تماشاچي ها نخسه ببخشيد نسخه مينوسه اوريل هم كه اونور زده زير اواز ... يكي نيست بگه اينجا يه سايت هي پاتري و جايي براي گيتار و بقيه وسايل نيست .. واي چو چانگ كجاست... انگار دارم ميبينمش بله اون توي جايگاه تماشيچي ها كنار مگ نشسته...انگار هدويگ و جسيكا دستشون خسته شده ... تا الان 120 امتياز كسب كردن......
ورنون كه اصلا اهميتي به حرفهاي گزارشگر و كلا مسابقه نميده تمام حواسش دنبال اون زرده تخم مرغ پرندست.. براي خوردنش بي تابي ميكنه.
در همين هنگام برق طلايي اون زرده تخم مرغو پشت تير دروازه وسطي ميبنه مريدانوسم متوجه ميشه و به سمت زرده شيرجه ور ميشه..
ورنون با خودش:ااا اين باز زرده من چي كار داره الان حسابشو ميرسم...
در گيري سختي بر سر اسنيچ در ميگيره ..اسنيچ با چابكي از داخل دستهاي گوشتالو جستوجوگرها جا خالي ميده...
اما ورنون با ولعي وصف ناپذير به دنبال زرده ميگرده...در همين هنگام صداي بوم بلندي شنيده ميشه كه ناشي از تركيدن تابلو امتيازات هست..انگار گريف اينقدر گل زده كه ديگه تابلو توان محاسبشو نداشته..
مريدانوس با چابكي از ورنون جلو ميزنه و چند لحظه بعد اسنيچ توي دستاش بال بال ميزنه.
_نه اون زرده تخم مرغه منه
قرچ!!!!!!!!!!!!جيغ!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!در حالي كه دست مريدانوس تا ارنج توي دهن ورنون رفته و ورنون دندوناشو روي اون قفل كرده داره جيغ ميزنه.
توصيف ادامه ماجرا براي زير 16 سال ممنوعه علاقه داريد پيام شخصي بديد به همراه فتوكپي شناسنامه تا براتون بفرستم
در نتيجه تيم كوئيديچ روانكلاو با اختلافي بسيار زياد مغلوب تيم گريفندور شد و اسنيچ نيز سر دل ورنون گير كرد و اونو مرحوم كرد
____________________________________________________
پايان