1- با توجه به فرضیه هایی که در مورد پایان دنیا ساخته شده برای ما تفسیر کنین چه اتفاقاتی رخ خواهد داد.. ینی منظورم اینه که مثلا با توجه به پیش گویی های نوستراداموس یه آینده میشه در نظر بگیرید.. پیشگویی مایا یه مدل آینده ی دیگه و ... (20 نمره)

ازبین رفتن دنیا فقط به منظور طوفان این چیزا نبید که به کسی نگیدا ولی ممکنه.......... یه چنگیز خان مغول دو به دنیا اومده باشه!

البته الن که کسی نمی فهمه ولی اگه به کسی بگین من چی گفتم میاه منو می برن سربنیستم می کنن. :worry:

2- به نظرتون اگه دنیا الان تمام نمیشه.. پس کی تموم میشه!؟ (5 نمره)

می خوام صد سال سیاه نابود نشه !!!!!!!!!! والا!!!

3- توصیه ی مغزهای شما جادوگران برای در امان ماندن کوئین و خاندان سلطنتی و مقام وزارت از مرگهای غیر منتظره پایان دنیا چیست!؟ (5نمره)

به قول بعضی نفرات بریم کره ماه یــــــــــــــــا زیر دریا عشق کنیم !!!!!!!!!!

1- نظرتون درباره ی محفل ققنوس و انتظارتون از محفل ؟

منو عضو کنه!!!

2- چقدر به دامبلدور اعتقاد داری ؟

خیلی و همیشه بهش وفا دارم.

؟ 3- اگر یک طرف نجینی ( مار محبوب تام ) و طرف دیگه فوکس ( ققنوس محبوب دامبلدور ) باشه و در خطر باشن ، کدومشون رو نجات میدی ؟ چرا ؟

معلومه فوکس رو نجات می دم ، تازه اگه بخوام مار اون انترکیب زشت رو نجات بدم هم نمی تونم چون ده برابر من وزن داره!!!

4- به نظرت قداست دامبلدور شکسته شده؟

برای چی باید شکسته باشه؟؟!!

5- حدس میزنی اسم رمز ورود به دفتر دامبلدور چی باشه؟

من چه میدونم ولی فکر کنم ققنوس باشه.

6- انقدر شجاع هستی که تام رو ولدمورت صدا کنی یا هنوز هم بهش میگی اسمشو نبر ؟

ولدمورت هم اسمه که بخوایم اسمشو نبر صداش کنیم ؟؟ مردک موفنگی اخمخ خنگ دیوانه کچل گوریل .........



انتظارتون از محفل خیلی زیاده در این مقطع!
اوصلا پر کردن فرم به نوعی در تصمیم فرد تایید کننده تاثیر داره، شما خیلی با عجله و با حالت رفع تکلیف نوشتین!
علاوه بر اون، برای ورود به محفل، اعضا باید به درجه خاصی توی رول نویسی برسن و با بقیه ی اعضا هماهنگ باشین! تجربه شما برای عضویت در محفل ققنوس خیلی کمه، در حقیقت پست رولی از شما، حداقل توی انجمن های عمومی نمیبینم!
شما توی الف دال عضو شدید، این میتونه به شما کمک کنه، مدتی در الف دال بمونید و ماموریت های محوله رو انجام بدین و همینطور در کنر اون پست های رول بیشتری بزنین و دوباره درخواست بدین تا راحت تر بتونم در مورد عضویتتون تصمیم بگیرم!

تایید نشد!

نام:

لاوندرا

لقب:

در حال حاظر ندارم ولی اگه قرار باشه خودم انتخاب کنم میذارم لیلی.

شغل:

جادو گرم خو!!!

1. مهمترین انگیزه شما برای عضویت در الف دال چیست ؟

فعالیت بیشتر.

2. به نظر شما بزرگترین هدف گروه الف دال چیست ؟

از بین بردن ارتش جوخه ی بازرسی و ارتش سیاه!!!

3. در صورت مشاهده ي يكي از افراد جوخه ي بازرسي چه واكنشي نشان خواهيد داد ؟

میزنم کتلتش می کنم!!!!!!!

4. چه طلسمی را به سمت کله کچل یک انسان بدون دماغ میفرستید؟

آوادا کداورا نابودش می کنم!!!

5. به نظر شما چرا ریش آلبوس دامبلدور(مد ظله العالی) دراز است؟

عشقش می کشه !!! به ما چه؟؟؟

6. برای الف دال چه آرزویی دارید؟

پیروزی و موفقیت و از این جور حرفا!!!

7.نظر خود را به صورت خلاصه در مورد واژه هاي زير بنويسيد:

الف دال: ارتش دیوانه گان !!!!
ایوان روزیه: وحشت نـــــــــــــــــــــــاک.
محفل ققنوس: تولد دوباره و پیش به سوی پیروزییییییی!!!!
گربه های آمبریج: لوس و از خود راضی و از خود متشکر!!!!
لرد ولدمورت: شاپانزه . :pashmak:

8. لینک یکی از بهترین پستهایتان را بنویسید.

کلاس تغییر شکل : http://www.jadoogaran.org/modules/newbb/viewtopic.php?topic_id=436


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اوه اوه! چقده خشن!
اولا در مورد اون لینکی که دادی باید بگم برای این گونه فرم ها، باید یه پست رول توی انجمن های رول عمومی بزنی و لینکش رو بدی، ولی به هر حال، چون اولین برات هست، اشکالی نداره!

تایی میشی، به این شرط که یادت نره الان جزو سفید ها هستی و یک عضو جبهه سفیدی، هرگز از طلسم مرگ استفاده نمیکنه!
در ضمن، الف دال مخفف الفیاس دوج هستش!

تایید شد!

1- سه سپر دفاعی نام ببرید . 5 امتیاز

1. گوهالپو 2. کرمبوگو 3. اربوکل

2- هرکدام در مقابل کدام خاصیت دفاعی دارند. 5 امتیاز

1. ضد ورد ایمپدیمنتا ست.

2. از بین بردن شخص مورد نظر.

3. در مقابل طلسم های آتشین و نور های هجومی.

3- نحوه ی به وجود آمدن یکی از این سه مورد را شرح دهید . 20 امتیاز

کرمبوگو: این سپر دفاعی توسط اینیگو ایماگو ساخته شده. ایشون وقتی در مسابقه ی بین جادوگران این مدرسه شرکت کرده بودند و باید

وردی جدید می ساختند ، این ورد را از ترکیب چند ورد بوجود امده است.

4- در رولی کوتاه از یک سپر دفاعی استفاده کنید . 5 امتیاز تشویقی .

- چی کار می کنی جینی؟؟؟

- می خوام این ورد رو امتحان کنم.

- چــــــــــی؟؟؟؟؟؟؟!!!!!! ایـــنــــجـــــا؟؟؟؟

- آره. مگه چی می شه؟؟؟

- ممکن خطرناک باشه.

- نه صبر کن. ســــــپـــــــتــــــیـــــــوریـــــلا!!!

-نــــه.

من میدوم و جلوی قفسه کتابخانه می ایستم و میگم:

- اربـــــــــوکــــــــــل.

و مانع آتش گرفتن کتابخانه می شوم.

1.شما باید قورباغه ای را به لیوان شیشه ای تبدیل کنید مراحل رو به صورت رول کوتاه شر ح بدین ؟ ((10نمره ))

ا- قرار دادن قورباغه روی سطح چوبی .

2- قرار دادن یک لیوان شیشه ای کنار قورباغه.

3- ریختن پودر مخصوص تغییر شکل روی بدن قوراغه.

4- گذاشتن قورباغه داخل لیوان.

5- خواندن ورد.

6- هیچ وردی نداره و فقط باید رو شون تمرکز کرد!!!

7- باید به قور باغه نگاه کرده ولی اون رو به شکل لیوان شیشه ای توی ذهنتون ببینید.

2. موش رو به چیزی میتوان تبدیل کرد که با انم شباهتی داشته باشد 2 مورد (4)

1- گلابی 2- همستر

3. من مطالب تغییر دو گانه رو به صورت کامل نگفتم شما با مراجعه به کتاب آآان را تکمیل کنید 8خط (9)

در این جا شما یاد می گیرید که چگونه بتوانید یک تغییر دوگانه انجام دهید.

در تغییر دوگانه می توان یک گونه ی ساده جانوری را به یک یا چند جسم یا جرم تبدیل کرد. برای مثال می توان تبدیل یک آهو به گوزن را مثال زد ، یا تبدیل یک کرم به سوزن و یا خیلی چیز های دیگر....

ولی همیشه باید هواسمون باشد که مراحل این تغیر رو که به یاد داشه باشیم که عبارت اند از:

ا- قرار دادن تبدیل شونده روی سطح چوبی .

2- قرار دادن یک تبدیل کننده در کنار تبدیل شونده.

3- ریختن پودر مخصوص تغییر شکل روی بدن جانور تبدیل شونده.

4- گذاشتن جانور تبدیل شونده داخل یا مماس با جسم تبدیل کننده.

5- خواندن ورد.

6- هیچ وردی نداره و فقط باید رو شون تمرکز کرد!!!

7- باید به جانور تبدیل شونده نگاه کرده ولی اون رو به شکل لچیزی که می خواید اون رو به ان تبدیل کنید ، توی ذهنتون ببینید.

چند نکته مهم :

در ضمن باید همیشه زمانی که این ازمایش را انجام می دهید مراقب دست ها و لباس هایتان باشید.

در زمانی که به جسم تبدیل کننده فکر می کنید باید روی ان بسیار تمرکز کنید و به چیز های دیگر فکر نکنید چون ممکن ه اتفاقات ناگواری پیش بیاید.

4. چرا معلم اینقدر گیج است ؟ (4)

چون پروفسور مری تاوت خبر مهمی از یکی از اقوامش(نمی گم بمونید تو خماری!!!) بهش رسیده و از ایشون دعوت کرده به پیش ایشان بروند و ایشون هم هنوز در گیجی بسر می برد.


5. چرا معلم مثل آدم جمعه تدریس نکرد تا نخواهد یکشنبه ساعت 9 درس بدهد (3)

چون به همون دلیلی که بالا گفتم به سفر قراره بروند و بلیطشان قبل از ساعت کلاسش اس و به کلاسش نمی رسد به همین دلیل نمی توانند درس بدهند.

نام: لاوندر
سن واقعی: 14 سال
تاریخ تولد واقعی: 77/10/16
جنسیت: مونث
رنگ چشم: ابی اسمانی
گروه: گریفیندور
رنگ مو: قهوه ای نزدیک به طلایی
نام کامل: لاوندر براون
چوب جادو: از جنس چوب گردو و موی تک شاخ به طول 28 سانتی متر
دسته جارو: بر اثر عوامل طبیعی نابود شده ابید یکی دیگه بگیرم.
شغل:در فروشگاه فلوریش و بلاتز مشغول به کارم!



تایید شد !

رلرد ولدموت

نکات تصویر:

این یک تصویر کمیک و کاملا طنز است.
شخصیت ها: رون ویزلی - هرماینی گرنجر - فنریر گری بک(گرگینه و مرگخوار)
محیط: جنگل
اشیا: چادر - طناب - ظرف غذا یا آب سگی با نام Fido - بسته غذای سگ(استخوان)
چهره ها: رون ویزلی= سرخورده و نگران / هرماینی گرنجر= عصبانی / فنریر گری بک= موذیانه

٭ بیشتر توجه داشته باشید که فنریر گری بک علاوه بر مرگخوار بودن، گرگینه است و بسیاری از خصوصیت های سگ سانان از جمله گاز گرفتن را در ذاتش دارد.
٭ داستان این صحنه در کتاب هفتم رخ داده است اما طراح این کمیک، آنرا به صورت طنز آمیزی کمی تغییر داده است.

نمایش نامه:
هرمیون باصدای آروم ولی عصبانی:

-رون ... رون هواست هست؟

رون باصدایی ناراحت:

-آره. به نظر تو باید چیکار کنیم؟ این یه گرگینه هستو ما شاسمون برا نجات جونمون خیلی کمه...

هرمیون خواست چیزی بگه که صدا نخراشیده ی فنریر گری بک رو شنیدند که با نگاهی مشکوک به ان دو نگاه می کرد:

-چی دارید پچ پچ می کنید؟؟؟

بعد رو به فیدو که سگی تقریبا بزرگ بود گفت:
-مراقب این دو باش منم به وقتش و وقتی کارمون تموم شد ، واسه تو هم دارم.

بعد با اشاره به بسته استخوان که در بالای سخره ی کنار چادر گزاشته بود تا فیدو نتونه اونو بگیره البته برای سگی مثل اون کاری نداش ولی از اونجایی که اون از بلندی می ترسید و فنریر گری بک هم از این موضوع مطلع بود نمی تونست اونو بگیره.

وقتی گری بک به چادر برگشت هم نمی توانستند حرف بزنند چون فیدو عین وزغ به ان دو زل زده بود!!!

چوبدستی هایشان رو هم گرفته بود ولی انها را بیرون چادر جا گذاشته بود ولی باز هم باوجود سگ نمی توانستند انهارا بدست بیاورند.

هرمیون:

-اگه بتونیم حواس فیدو رو پرت کنیم میتونیم تیغ رو از توی جیبم در بیاریم!

رون:

-همین جوری هم من می تونم تیغ رو در بیارم.

و شروع کرد به در اوردن تیغ و وقتی ان را از جیب پشت شلوار جین هرمیون در اورد ...

هرمیون گفت:

- حالا طناب رو ببر!!

ولیرون باترس نگاهی به سگ که هنوز هم با نگاهی مثل وزغ به انها نگاه می کرد ، انداخت و به هر میون گفت:

-پس سگه چی؟
هرمیون کمی فکر کرد و بعد باشادی چشمکی زد و گفت:

-فهمیدم!!! باید .....



موضوعی که در موردش نوشتی قدیمی هست ولی چون خوب نوشته بودی ، تایید شد !