دوئل خانم بلک Vs سارا کلن
کلاس ریاضیات جادویی
همگان باخبر شده بودند که سارا کلن به همراه رز زلزله وارد خانه شماره 12 شده، اموال خانم بلک را غارت کرده و سپس او را بیهوش کرده اند. اما از آنجایی که خانم بلک از نسل جوانان اویلایی قدیم بود (
) پس از از بین رفتن اثر بیهوشی حافظه خود را از دست نداده و ترتیب دوئلی را در سالن اصلی دوئل قلعه هاگوارتز با سارا داده بود.
حضار زیادی در اطراف و داخل سالن جمع شده بودند و منتظر آغاز دوئل بودند. مدئائلین ( = دوئل کنندگان
) در رختکن و در حال لباس پوشیدن برای شروع نبرد بودند.
در رختکن شماره 1، خانم بلک بر روی یک صندلی نشسته بود و تعدادی دختر جوان در حال ماساژ پر و پای او با روغن زیتون بودند. بعد از اینکه او از نظر بدنی آماده شد لباس مخصوص دوئل خود را که یک ردای زرد و چسبون بود پوشید، عصای خود را با دست چپ برداشت و با دست راست خود چوبدستی اش را از جیب ردا در آورد و در یکی از دو انتهای سکوی طویل مخصوص دوئل حاضر شد.
عده ای از حضار پلاکارد هایی با مضمون های مختلف از جمله: ننه جون همیشه در قلب مایی و ننه قهرمان ضامن نسل جوان در دست داشتند و به شدت او را تشویق می کردند.
در طرف دیگر سکو سارا با ردایی زرد و مشکی و موهایی که از پشت بسته بود ظاهر شد.
قانون دوئل به این صورت بود که یا تا پای مرگ ادامه می دادند یا یکی از طرفین تسلیم می شد.
- دختر جون... نگاه نکن با یه پیره زن طرفی، ننه بزرگانه بهت توصیه میکنم دست بکشی از این کار، بیا دستمو ببوس قال قضیه رو بکن.
در همین لحظه سارا ناجوانمردانه طلسمی را به سوی میس بلک فرستاد:
- اکسپلیارموس!
چوبدستی خانم بلک از دستش به طرف حضار پرتاب شد.
- خودت خواستی دختر جون... اینسندیو!
ناگهان شعله های آتش از سر عصای مار نشان او بیرون آمد. سارا برگشت و شروع به دویدن کرد و در همان حال طلسم هایی را به پشت سرش روانه کرد:
- استیوپفای!... اکسپلیارموس!... استیوپفای!...
دومین طلسم به میس بلک که از جلوی اولی کنار رفته بود برخورد و او را سه متر به عقب پرتاب کرد.
- سکتوم سمپرا!... ریداکتو!...
سارا دو طلسم دیگر را به سمت او که هنوز بر روی زمین افتاد بود روانه کرد. خانم بلک بار دیگر به هوا پرتاب شد و این بار از شکاف هایی که بر روی پهلویش ایجاد شده بود خون به صورت فواره بیرون می زد.
با سختی از جای خود برخاست و در حالی که به شدت عصبانی بود عصای خود را با قدرت به کف سکو زد و فریاد کشید:
- اولتراکداورا!
ناگهان شش پرتو سبز رنگ از دهن مار به سمت سارا شلیک شد. صحنه آهسته شد و سارا به صورت ماتریکسی خم شد و توانست جان سالم به در ببرد.
- کروشیو... کروشیو!
او به زمین افتاد در حالی که از شدت درد فریاد می کشید.
- سایلنسیو... کروشیو!
صدای فریاد او قطع شد در حالی که همچنان دهانش از شدت درد باز بود. (بی صدا فریاد کن
)
خانم بلک همچنان عصا را با خشم به سمت او گرفته بود و شاهد پیچ و تاب خوردن سارا بود. بعد از اینکه مطمئن شد دیگر رمقی در بدن او نمانده شکنجه را متوقف کرد. سارا با زحمت فراوان چوبدستی اش را به سمت بالا گرفت و جرقه های سفید رنگی را به نشانه تسلیم به هوا فرستاد.
در این لحظه خانم بلک هم به دلیل خون ریزی شدید از حال رفت. شفا دهنده های سنت مانگو به سمت آن دو رفتند تا جراحاتشان را مداوا کنند.
خانم بلک برنده دوئل شد و ثابت کرد که همچنان دود از کنده بلند می شود.