مثل همیشه داشت میگشت و آروم برای خودش آهنگ:
ارباب هری
کجا میپری
جون دابی نری
که
.....صدای سخت وسفت یک زن به گوشش خورد امکان نداشت موزه هنوز باز نشده بود دوباره صدایی به گوشش خورد
-دابی باید کاری کرد وگرنه دابی رو بیرون کرد وگرنه از حقوق نبود خبر تو سایه خودشو پشت فسیل گردن اژدهای نوروژی قایم کرد که....
-آروم بلا میگن این یارو جن احمق دابی شبا اینجاست
-ساکت بابا من هیچی نمی خوام فقط اومدم عکس ارباب عزیزمو ببرم چیکار به بقیه اش دارم
-ولی من اومدم که کلی چیز کش برم
-اینقدر چیزچیز نکن چیزم میاد مثلا چی میخوای بردا...هیسسس
-فقط میخو...
-گفتم خفه یه صدایی شنیدم
-توهم زدی بلا
-نه توهم نزد این من هستم دابی دابی نگذاشت شما کاری کرد
-
سلام دابی سیسی خیلی دلش برات تنگ شده
-نه دروغ گفت تو بد هستی تو سیروس و کشت دابی تو رو دوست نداشت :worry: .
-دابی مغزتو بکار بنداز پسر اینجا فقط2گالیون بهت میدن بزار ما کارمونو بکنیم کلی پول گیرد میاد.
-نه دابی با شرافت بود دابی مثل ارباب هری با شرافت بود دابی هیچ وقت دزدی نکرد.
-آوداکداورا
ودابی مرده بود
-خیله خوب آنتونین بیا برو هر چی رو دلت می خواد بردار من میرم دنبال عکس ارباب جونم
-بیچاره سیگنس همین کارای دخترش کشتش.
چیزی گفتی
-نه
-پس زر نزن برو به کارت برس.
.
.
.
.
.