هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۲:۱۸ شنبه ۱۷ تیر ۱۳۸۵

چارلی ویزلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۰ دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۱:۰۶ پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۲
از دوستان جانی مشکل توان بریدن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 377
آفلاین
من عکس اول ماشین لباس شویی رو انتخاب کردم
1- چگونگی کار ( 10 امتیاز) ابتدا لباس های چرک را جمع کرده و به درون ماشین لباس شویی می اندازیم سپس توی یکی از محفظه های لباس شویی مقداری پودر به اسم پودر ماشین لباس شویی می ریزیم شپس دکمه ی روشن یا ON را فشار می دهیم و ماشین لباس ها را می شورد.
2-رفع کدام نیاز(4 امتیاز)ما به وسیله ی ماشین لباس شویی نیاز تمیز شدن لباس را برطرف می کنیم.
3-خطرات(حداقل دو مورد...8 امتیاز) ممکن است حین شستن لباس در ماشین لباس شویی باز شود و تمامه خانه را آب بگیرد.(خطر از بین رفتن فرش ها !!) هنگام کار با لباس شویی خطر برق گرفتگی هم وجود دارد.
4-چگونگی به وجود امدن اون وسیله*(امتیاز اضافه دارد اجباری نیست) در گذشته ماشین های لباس شویی پرس خشک کن مجهز بودند . این وسیله دارای دو غلتک بود که هنگام عبور پر فشار لباس از میان آن ها آب آن را می گرفتند. بعد ها ماشین های دو قلو ساخته شد که در یک دیگ آن ها لباس شسته و در دیگ دیگر خشک می شوند. اولین ماشین لباس شویی برقی در سال 1906 ساخته شد.

2-هم چنین سه عکس ماگلی از نیازهای اصلی و یک عکس از نیاز های معنوی تهیه کنید.(8 امتیاز..هر کدام دو امتیاز..البته اگه عالی باشه ممکنه بیش تر هم بگیرید)
نیاز اصلی 1
نیاز اصلی 2
نیاز اصلی 3
نیاز معنوی


ویرایش شده توسط چارلی ویزلی در تاریخ ۱۳۸۵/۴/۱۷ ۱۲:۲۶:۵۰
ویرایش شده توسط چارلی ویزلی در تاریخ ۱۳۸۵/۴/۱۷ ۱۸:۳۹:۳۰

دلم تنگ شده برات
چون نیستی اینجا برام
من فرشته ی قصه گو تو بودی تو شبام

تصویر کوچک شده


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۷:۲۱ شنبه ۱۷ تیر ۱۳۸۵

هپزيبا اسميتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۴۸ چهارشنبه ۱ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۴:۵۱ چهارشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۸
از از جهندم سياه همسادتونم نمي شناسي؟؟؟؟؟؟
گروه:
کاربران عضو
پیام: 998
آفلاین
ماگل
ماشين لباسشويي
1- چگونگي كار : با قراردادن لباس ها و پارچه هاي كثيف در آن و ريختن مقداري پودر لباسشويي در آن و روشن كردن ماشين (از نيروي برق استفاده مي كند ) ماشين به صورت خودكار شروع به كار كرده و لباس ها را تميز مي نمايد . البته با پيشرفت علم در دنياي ماگل ها امروزه لباسشويي ها ي پيشرفته زيادي به بازار آمده اند كه برنامه ريزي هاي خاصي دارند و برخي لباس ها را خشك كرده و آبكشي مي نمايند (انگار دارم درباره شاهزاده انگلستان حرف مي زنم )
2- رفع كدام نياز: ماگل ها از آن به عنوان پاك كننده لباس ها و پارچه استفاده مي كنند بنابراين آنها براي پاك بودن و تميز بودن لباسهايشان از اين وسيله استفاده مي شود البته امروزه برخي به علت چشم رو هم چشمي هم كه شده ماشين لباسشويي نو مي خرن
3- خطرات : استفاده نادرست از ماشين باعث ايجاد اختلال در آن مي شود كه ممكنه پيرهن سفيده ي مامان بزرگ رو خراب كنه يا شلوار جين شصت هزار تومانيت رو پاره كنه و از آنجايي كه ماشين لباسشويي با برق كار مي كند اتصال نادرست سيم برق باعث برق گرفتگي ماگل ها مي شود و همچنين ريختن لباس زياد در آن باعث كج شدن ماشين لباسشويي شده و كل محيط كثيف مي شه از خطرات ديگر ماشين مي توان به خرابي اتصال جريان برق در داخل ماشين اشاره كرد كه ممكن است منجر به سوختن موتور (وسيله اي در داخل ماشين ) شود و خرابي آن نتيجه ي اين امر است .


4- چگونگي ايجاد : هوم طبق اطلاعات بدست آمده از طرف من در گذشته ها بر اثر سير تكاملي ايجاد شده است در زمان هاي قديم لباس ها در تشت هاي مخصوصي شسته مي شدند كه بعد ها يك وسيله ي سطل مانند همراه با موتوي ساده كه باعث چرخيدن سطل داخلي سطل بيروني مي شده است و لباسها درون سطل ريخته شده به همراه كمي مواد شوينده و بعد با روشن شدن ماشين لباسها با چرخيدن دور هم تميز مي شند و كم كم با پيشرفت علم و صنعت در دنياي ماگل ها ماشين لباسشويي ها كامل شده كه حتي تا امروزه برنامه هايي چون ضد چروك نيز در آنها ديده مي شودنياز مادي
نياز مادي نياز مادي
نياز معنوي نياز معنوينياز معنوي


ویرایش شده توسط ‌هپزيبا اسميت در تاریخ ۱۳۸۵/۴/۱۷ ۷:۳۳:۳۴
ویرایش شده توسط ‌هپزيبا اسميت در تاریخ ۱۳۸۵/۴/۱۷ ۷:۳۷:۰۸

پنهان شده ام

پشت ابر چشمهايم...

باران در اتاق من است...

خالي هاي اتاقم را

از تصوير زنده ي نامش پر مي كن


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۲۳:۳۹ جمعه ۱۶ تیر ۱۳۸۵

ورونیکا ادونکورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۸ یکشنبه ۴ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۴:۲۲ دوشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۰
گروه:
کاربران عضو
پیام: 404
آفلاین
خب... من هم اولی رو یعنی ماشین لباس شویی رو توضیح می دم:

سوال اول:
ماشین لباس شویی وسیله ای ماگلی است که لباس های نشسته توش شسته می شه. برای انجام گرفتن این کار باید محفظه ی اون از ماده ی شوینده پر شه و درجه اش تنظیم شه. بعد از مشخص کردن مدت زمان و درجه ی آن قسمت دایره ای شکل آن شروع به حرکت می کند. از این طریق لباس های نشسته تمیز می شن.

سوال دوم:
تقریباً تو سوال بالایی گفتم. این وسیله برای شستن لباس هایی است که تمیز نیست. بعد از گذشت مدت زمان مشخص لباس های کثیف از توی اون مرتب و تمیز بیرون بیان. البته برای بهبود این کار می تونیم ضد چروکش رو هم به کار بگیریم. اما چون اتو ( یک وسیله ی ماگلی دیگه) هست دیگه نیازی به این کار نیست.

سوال سوم:
خطرات زیادی می تونه داشته باشه: 1- اگه درست با این وسیله رفتار نشه ممکنه قاطی کنه. در صورت قاطی کردن هم اون قسمتی که می چرخه از بدنه اش جدا می شه و توی هوا چرخ می زنه. در این صورت ممکنه با ما برخورد کنه. 2- اگر زمان زیادی براش تعیین کنیم بعد از مدتی آتش می گیره. 3- ممکنه با ما لج کنه و لباس ها رو همون طور نشسته بیرون بیاره. 4- ار حجم لباس ها زیاد باشه امکان داره منفجر شه!(این چهار تا رو شوخی کردم... واقعیت نداره)... ماشین لباس شویی وسیله ای است که خطری نداره!

سوال چهارم:
این هم مثل تمام وسایل ماگلی دیگر مرحله داشته. یعنی از مبتدی به پشرفته صعود کرده. ماشین لباس شویی ساده از زمانی به ذهن مردم خطور کرد که آن ها برای شستن لباس هایشان، آن ها را به صورت دایره وار درون چیزی که توش می شستن، می چرخوندند. بعد از آن به این نتیجه رسیدند که اگه بخوان هر روز این کار رو بکنن، خسته می شن. بنابراین بعد از اختراع برق اومدن که چیزی شبیه به بشکه ساختند، که در آن لباس ها به طور خودکار می چرخید. بعد از آن اومدن اون طرف رو به صورت پیشرفته تر یعنی مربع شکل در آوردند که یک محفظه ی دایره وار داشت و در آن لباس ها می چرخید. سپس اومدن دیگه سیستم دیجیتال نصب کردن و...

سوال پنجم:
من سه تا عکس ماگلی رو گذاشتم ولی اون عکس چهارمی یعنی نیاز معنوی برای همه ی انسان ها می تونه باشه. چه جادوگر و چه ماگل... من فکر می کنم که محدودیت خاصی نداره. از طرفی یک وسیله نمی تونه نیاز معنوی ما رو برطرف کنه! ما به واسطه نیاز داریم نه یک وسیله!

نیاز مادی

نیاز مادی

نیاز مادی


ویرایش شده توسط ورونیکا ادونکور در تاریخ ۱۳۸۵/۴/۱۶ ۲۳:۵۴:۰۶

اگر یک فرد انسان، واحد یک بود ، آیا یاز یک با یک برابر بود؟!
[b][s


كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۲۲:۳۲ جمعه ۱۶ تیر ۱۳۸۵

آنتونین دالاهوفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۵۶ شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۱:۳۷ چهارشنبه ۴ مرداد ۱۳۸۵
از هاگوارتز
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 106
آفلاین
سلام

حال کردم به سه تا سوال پاسخ گویم:

تصویر کوچک شده



1- چگونگی کار ( 10 امتیاز)

آدم،شی،زهرمار یا هر کوفتی رو، می ذارم توش، سپس درجه حرارت، زمان و ...، را تنظیم می کنیم، منتظر می مانیم تا کارش تمام شود، سپس شی،آدم یا هر چیز یا کوفتی که همچینی خوب داغ شده رو می کشیم بیرون و سرو می کنیم. نوش جان!

2-رفع کدام نیاز(4 امتیاز)
نیاز معنوی رو حل می کنه، اصلا باشه یا نباشه فرقی نداره، آخرش اجاق گاز که هست.
فقط سرعت رو بیشتر می کنه وگرنه همچین چیزی نیست که جوامع امروزی به طرفش رفتن.
یادش بخیر اون زمونا تو خونه ننه بزرگ، از پیک نیک استفاده می کردیم!
هی روزگار....

3-خطرات(حداقل دو مورد...8 امتیاز)
1. در صورت خفن داغ شدن، شیشه هایش تیکه تیکه میشه میره تو صورت ملت!
2. مثلا اگه دست یک آدم توش جا بمونه، خوب داغ میشه، بعد تاول میزنه، یهو خون میپاشه، بعد جزغاله میشه که خیلی خوشمزه است.( خیلی داغ بودن محیطش" ایش چه گرمه")



Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۷:۴۰ جمعه ۱۶ تیر ۱۳۸۵

سارا اوانز old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۶ شنبه ۱۰ دی ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۳:۳۵ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶
از بالای سر جسد ولدی!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 993
آفلاین
تصویر کوچک شده

خب این هم سهم من!

1- چگونگی کار ( 10 امتیاز)

این دستگاه برای ظرف شویی به کار می رود. بسیاری از ماگل ها ظرف هاشونو با دست می شورن اما عده ایی هم از این وسیله استفاده میکنن که از آن به اسم ماشین ظرف شویی یاد می شود.
ظرف ها رو باید بدون هیچ گونه کثیفی جامدی درون این دستگاه و در جای مخصوص خود ظرف که از پیش طراحی شده بزاریم! قبلا باید همه آشغال های ظرف رو خالی کرده باشیم!
سپس دکمه مربوطه رو می زنیم و بعد آب با فشار داخل دستگاه جریان پیدا می کنه! و با استفاده از مایع ظرف شویی که قبلا وارد دستگاه شده ظرف ها رو تمیز می شورد!
البته بسیار کم مورد استفاده قرار می گیرد زیرا بعضی معتقد هستند که آن ماشین کارش را به خوبی انجام نمی دهد.

2-رفع کدام نیاز(4 امتیاز)

این ماشین و یا همان دستگاه نیاز دسترسی راحت به وسایل لازم برای خوردن را آسان می کند و باعث می شود در عین وقت کم و هم چنین خسته نشدن مادر و یا زن خانه دار که وظیفه ظرف شویی را بر عهده دارد مناسب ترین کار را عرضه کند! همان طور که ما می دانیم استفاده از ظروف در منزل بسیار مهم و حیاتی ست و در اختیار قرار داشتن آن ها کاری بسیار لذت بخش و به صرفه است!

3-خطرات(حداقل دو مورد...8 امتیاز)

خطرات ناشی از استفاده از این دستگاه چندین مورد است که به طور حلاصه در زیر ذکر می شود:
1- خطر برق گرفتگی که به دلیل نفوذ آب به جریان برق و یا نداشتن سیم رابط با زمین اتفاق می افتد!
2- باز کردن در این دستگاه به هنگام شست و شو برای کودکان بسیار خطرناک و خسارات جبران ناپذیری را متحمل خواهند شد!
3- خوب و تمیز نشستن ظروف و استفاده مجدد از آن باعث ایجاد بیماری های مختلف و پرداخت هزینه های بیمارستانی بالا می شود.

4-چگونگی به وجود امدن اون وسیله*(امتیاز اضافه دارد اجباری نیست)

این دستگاه برای بوجود آوردن زندگی راحت و بهتر بوجود آمد. مخترعین دنیای ماگلی برای راحت کردن کارها و هم چنین بهینه سازی وقت این چنین دستگاهی را اختراع کردند که هم خشنودی برای خانواده ها فراهم بیاورند و هم با کم تر خسته شدن زن خانه دار اوقات خوشی را به خانواده عرضه کنند!

2-هم چنین سه عکس ماگلی از نیازهای اصلی و یک عکس از نیاز های معنوی تهیه کنید.(8 امتیاز..هر کدام دو امتیاز..البته اگه عالی باشه ممکنه بیش تر هم بگیرید)

نیاز های اصلی
نیاز های اصلی
نیاز های اصلی
این هم نیاز های معنوی اگه درست باشه!
نیازهای معنوی


ویرایش شده توسط سارا اوانز در تاریخ ۱۳۸۵/۴/۱۶ ۱۷:۴۳:۵۵


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۴:۰۲ جمعه ۱۶ تیر ۱۳۸۵

ایوان چمبرزold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۳:۳۰ پنجشنبه ۱۱ دی ۱۳۴۸
آخرین ورود:
۹:۴۲ یکشنبه ۱۸ تیر ۱۳۸۵
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 72
آفلاین
تصویر کوچک شده

من اينو بر ميدارم

چگونگي كار:
لباس هاي چرك كثيف و ... را درش ميريزيم يه چيزي هست كه اونها بهش ميگن پودر رخت شويي هم در يكي از محفظه هاش ميريزيم درش رو كه بستيم به مدت سك ساعت كار ميكند بعد لباسها را تميز تحويل ميدهد

رفع كدام نياز:
ششستن لباس ششتن لباس كثيف بچه
اما در كل يه نياز مادي و معنوي رو بر طرف ميكنه مادي به خشكشويي پول نميديم معنوي لباسامون تميزن

خطرات:
ممكنه بچه كوچيك هم اشتباها توش شسته بشه
احتمال رنگ دادن به لباس ها رو هم داره

چگونگي به وجود امدن:
زنهاي خونه دار كه از شستن لباس كثيف بچه خسته شدن ديدن اين لباسها كه ميشورن هي تو ديس ميچرخه پس تصميم گرفتن لباس شويي را بسازن كه به خودي خود بچرخونه


اما نيازهاي اصلي:


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده

اون يكي رو نجستم


[img]http://


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۷:۴۹ جمعه ۱۶ تیر ۱۳۸۵

استرجس پادمور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۳ شنبه ۷ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۳۰ دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۰
از یک جایی!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3574
آفلاین
به نام دوست

تصویر کوچک شده

اينو انتخاب ميكنم!!!

1- چگونگی کار ( 10 امتیاز)

نان تست رو در داخل شكاف هاي آن گذاشته و دكمه ي كنار آن را تا آخر پايين ميكشيم!!!
بعد از يك مدت دكمه به جاي اول خودش باز ميگردد و ناني كه ما گذاشتيم داخل آن به بيرون ميآيد...

2-رفع کدام نیاز(4 امتیاز)

اين وسيله نان ما را از كه از بيرون خريده ايم تست و نرم و داغ و تازه ميكند...براي استفاده در صبحانه ها و عصرانه هاي مشنگها است!!!

3-خطرات(حداقل دو مورد...8 امتیاز)

1.ممكن است جرقه زده و آتش سوزي به راه اندازد!!!
2.ممكن است باعث گير كردن انكشت شود البته بين كليد موجود و ديواره ي دستگاه...
3.ممكن است نان را سوزانده تحويل دهد...اينم يك خطره ديگه!!!

4-چگونگی به وجود امدن اون وسیله*(امتیاز اضافه دارد اجباری نیست)

فكر ميكنم با به وجود آمدن نان تست .... دستگاه تست كن هم به وجود آمده براي اينكه نان رو تست كنه!!!(البته فكر كنما!!!)

2-هم چنین سه عکس ماگلی از نیازهای اصلی و یک عکس از نیاز های معنوی تهیه کنید.(8 امتیاز..هر کدام دو امتیاز..البته اگه عالی باشه ممکنه بیش تر هم بگیرید)

پروفسور عكسها رو به شكل لينك در آوردم!!!

نياز اصلي

نياز اصلي

نياز اصلي

معنوي رو نتونستم پيدا كنم!!!ببخشيد!!!

اميدوارم كامل باشه


عشق یعنی وقتی که دستتو میگیرم مطمئنم باشم که از خوشی میمیرم !!!!!

تصویر کوچک شده


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۵:۳۸ پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۵

اندرومیداold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۶ دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۰۱ چهارشنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۹
از معلوم نیست!دوره گردم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 660
آفلاین
&&&جلسه ی سوم ماگل شناسی&&&

کلاس در سکوت فرو رفته بود و بلک با پوزخند به چهره های شگفت زده ی بچه ها نگاه می کرد.جلوی هر کسی یک وسیله قرار داشت.همه با تعجب به وسیله هایی که برای ان ها هیچ معنایی نداشتن و پروفسور نگاه می کردند.
"خب...هیچ کس این ها رو نمی شناسه؟...."
دست هیچ کس بالا نرفت.
"عالیه!**...امروز می خوایم در مورد نیاز های ماگل ها حرف بزنیم.اون ها هم مثل ما نیازهای اصلی دارند که شامل خوراک،پوشاک و مسکن می شه.راه های تهیه ی هر کدام و مقدار نیاز هر نفر به اون بستگی به خودش داره.می تونیم بگیم از این لحاظ کاملا شبیه جادوگرها هستند.اما در ساختار یه کمی تفاوت هست.مثلا اون ها فقط به ردا اکتفا نمی کنند و برای سلیقه های مختلف چیزهای مختلفی تهیه شده.هر کدوم از این نیازها می تونه نیازهای بعدی رو به وجود بیاره یا تامین کنه.این ها نیازهای مادی هستند."
"نیازهای معنوی !..مثلا اگه من الان با دستم بزنم توی سر اقای پادمور و اون ناراحت بشه یا عصبی یا هر چیز دیگه ای می تونم طلسم فراموشی رو روش اجرا کنم....نگفتم اجازه دارم گفتم می تونم.اما ماگل ها همین توانستن رو هم ندارن و باید خودشون با کارهاشون مقابله کنند و همین نیازهای عاطفی و احساسی رو برای اون ها بزرگ تر و مهم تره می کنه.با کمی تفاوت با ما"
"به طور کلی جادو باعث تفاوت خیلی زیادی بین ماگل ها و جادوگر ها نشده و نمی تونیم بگیم جادو در این مورد هم اثر گذاشته..شاید بشه گفت جادو راه رفع نیازها رو تسریع کرده..جلسه ی بعد بیش تر در مورد نیازها ی مادی حرف می زنیم خصوصا تکنولوژی..."
"این هم از تکالیف این جلسه :

1-هر کس یکی از وسایل رو انتخاب می کنه و در موردش توضیح می ده.این توضیح باید شامل :

1- چگونگی کار ( 10 امتیاز)
2-رفع کدام نیاز(4 امتیاز)
3-خطرات(حداقل دو مورد...8 امتیاز)
4-چگونگی به وجود امدن اون وسیله*(امتیاز اضافه دارد اجباری نیست)

2-هم چنین سه عکس ماگلی از نیازهای اصلی و یک عکس از نیاز های معنوی تهیه کنید.(8 امتیاز..هر کدام دو امتیاز..البته اگه عالی باشه ممکنه بیش تر هم بگیرید)

این هم از وسایلی که مجاز به استفاده در انجام تکالیف هستید :

تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده


" در جهان چیزی به نام آغاز و پایان وجود ندارد. زندگی امروز خود را به گونه ای بگذرانید که گویی همه چیز در همین یک روز است ... "


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۱:۰۴ پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۵

ورونیکا ادونکورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۸ یکشنبه ۴ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۴:۲۲ دوشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۰
گروه:
کاربران عضو
پیام: 404
آفلاین
سوال اول:

خب گفتیم که ماگل های دیر باور از آن دسته انسان هایی هستند که به راحتی نمی شه با یک جادوگر ارتباط برقرار کنند. اما خب راه هایی هم می توند وجود داشته باشد:
1- خیلی عادی رفتار کنیم و طوری صحبت کنیم که به نظر نیاد جادوگر باشیم و به هیچ عنوان اسمی از جادوگر و یا جادو نیاوریم. وقتی هم که به با فرد مقابل دوست شدیم، بحثی در مورد جادو راه بندازیم و تقریباً وارد جرئیات شیم. تا حد ممکن او را قانع کنیم اگر هم نشد که دیگه مشکل خودشه. چون ماگله دیگه! (چه راه حل با ارزشی!)
2- می تونیم باز هم عادی رفتار کنیم. به او نزدیک شیم و تقریباً دوست شیم. و بعد از آن جلوی چشمان او جادویی انجام دهیم تا او از وجود جادو خبردار شه. اگر هم اون را جادو به حساب نیاورد و خواست با علم ثابت کنه از راه خشونت وارد می شیم.
3- راه سوم بهتر از راه های قبلی است: این که راحت می ریم جلو. چوبدستی رو بیرون می کشم و تهدیدش می کنیم یا جادو رو باور می کنی یا همین جا جادوت می کنم. اگه خندید و آن را به تمسخر گرفت، واقعاً جادویش می کنیم. البته جادویی که امکان جبران آن وجود داشته باشه و فقط برای باور ماگل باشه. بعد از افسون دوباره او را به حالت عادی در میاریم و بهش می فهمانیم که جادو یک مقوله ای است فراتر از درک انسان ها برای همین است که یک ماگل به سختی می توند آن را باور کند. و علت آن هم همین جادو بود. در این مورد او ممکن است باور کنه و ممکن مانند دیوانه ها از آن جا فرار کنه که من فکر می کنم اولیش بهتر باشه.

سوال دوم:
آفتاب مستقیم به منطقه ی سرسبز ماگلی تابیده می شد. صدای پرنده ها و نغمه های زیبای آنان محیط را دلپذیر تر از هر زمان دیگری کرده بود؛ هر چند که هیاهوی عده ای زیاد از مردم که به نظر می رسید دانش آموز نیز باشند، بر صدای پرندگان زیبا غلبه می کرد. آن ها تنها می خندیدند، شادی می کردند و بدون توجه به دور و اطراف خودشان به کارهای به ظاهر بی معنی شان ادامه می دادند. اما در این میان چهره ای دختری تنها که به درختی بزرگ تکیه داده بود، خودنمایی می کرد. به نظر می رسید اندوهگین است. با پاهایش چیزی را به حرکت در می آورد؛ چیزی که نگاهش روی آن متمرکز شده بود.
نفس عمیقی کشیدم و سعی کردم برای اولین بار به آرزوی شخصی خودم تجلی واقعیت ببخشم. با قدم هایی شمرده، سنگین و عادی به او نزدیک شدم. حالا می توانستیم او را به خوبی مشاهده کنم. هم سن و سال من به نظر می رسید و صورتی با گونه های سرخ رنگ داشت. وقتی بهش نزدیک می شدم متوجه من نشده بود.
دیگر بهش رسیده بودم. کنارش ایستادم. صدایم را صاف کردم و با لبخند دلنشینی گفتم: سلام... ببخشید می تونم یه سوالی بپرسم؟
سرش را به آرامی بالا اورد و با تعجب به من نگریست. سپس سرش را به علامت مثبت تکان داد. من گفتم: چرا با بچه های دیگه نیستی؟
اخم کوچکی کرد و با شیطنت پرسید: خودت چرا نیستی؟
خنده ی کوتاهی کردم و جواب دادم: اما من مال این مدرسه نیستم!
به چشمانش چین و چروکی انداخت و متفکرانه پرسید: پس این جا چی کار می کنی؟
ناگهان کنترلم را از دست دادم. احساس کردم که دیگر اراده ام متعلق به خودم نیست؛ به همین خاطر بدون مقدمه کارهایم را خراب کردم. گفتم: خب اومدم به چند نفر از بچه ها جادو رو نشان بدم...
این حرف را زدم و بعد دستم را جلوی دهانم گرفتم. با چشمانی که لبریز از وحشت بود به آن دختر نگاه کردم. اما با دیدن حالت چهره ی آن دختر ترسم به نفسی از روی آسودگی تبدیل شد.
آن دختر به دور و اطرافش نگاهی مضطربانه انداخت، سپس با هیجان گفت: واقعاً؟... من عاشق جادو هستم و می دونم که وجود داره. حالا جداً راست گفتی یا فقط خواستی من را سرگرم کنی؟
سم را علامت عدم تاٌیید تکان دادم و با صداقت گفتم: نه راست می گویم. اگه باور نداری اینجا رو نگاه کن.
با کنجکاوی به حرکت دست من نگاه کرد. من به گوشه ای پناه آوردم و چوبدستی ام را در دستانم فشردم. سپس آن را روبروی به آن چیزی را که آن دختر با پاهایش تکانش می داد - که البته سنگ هم بود- ، گرفتم و زیر لب زمزمه کرد: وینگاردیم لوی اوسا.
سنگ از جایش بلند شد. دختر جیغ کوتاهی از خوشحالی کشید و گفت: وای. چقدر قشنگ. من هم می تونم این کار رو بکنم؟
در همان لحظه صدایی از پشت سرم به گوش رسید:
- ورونیکا... بیا بریم.
از آن دختر عذر خواهی کردم و بهش اطمینان خاطر دادم که دوباره برمی گردم. اما در حقیقت این کار را نمی کردم. به سمت عقب قدم بر داشتم. حالا می توانستم دلیل آن را که او با دیگر بچه ها بازی نمی کرد، می فهمیدم. او جادو را قبول داشت، اما دیگر بچه ها مانند ماگل هایی معمولی، نه!


اگر یک فرد انسان، واحد یک بود ، آیا یاز یک با یک برابر بود؟!
[b][s


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۸:۳۴ پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۵

هپزيبا اسميتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۴۸ چهارشنبه ۱ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۴:۵۱ چهارشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۸
از از جهندم سياه همسادتونم نمي شناسي؟؟؟؟؟؟
گروه:
کاربران عضو
پیام: 998
آفلاین
ماگل شناسي
به نظر شما چطور با یک ماگل دیرباور می شه ارتباط برقرار کرد؟3 راه بنویسید.(هرکدام 5 نمره.می تونه نمایشنامه طنز یا هر طور که راحت هستید باشه."
1-لا1- مي تونيم خيلي آروم و خونسرد جلو بريم و بگيم هي سلام مثلا من هپزيبا اسميتم ساحره هستم از آشناييتون خوشحالم البته الان پنجاه درصد مسئله حله چون ما ارتباطمون رو برقرار كرديم (از نظر معنوي ) حالا مي مونه ماگل محترم كه بايد ارتباط برقرار كنه (اين راه حل در مواردي كه ماگل مورد نظر از نظر اخلاقي و رواني مشكل دارد توصيه نميشود ).
2- راه حل دوم اينه كه اول خيلي آروم جلو بريم و اصلا نگيم كه جادوگريم اما بعد كم كم با به وجود آوردن شرايط جادويي احساس اون رو در مورد جادو بدونيم
- هي سلام چطوري
- من خوبم تو چطوري
- نظرت در مورد جادوگري چيه ؟
- هوم خوبه كجا داره كي بازي كرده كدوم سينما ؟
-
البته اگر با همچين ماگل هايي مواجه شدين خونسردي خودتون رو از دست ندين و به كارتون ادامه بدين اصلا مي شه با هم برين سينما يه فيلم جادويي تماشا كنين تا زمينه ي مناسب رو تو ماگل محترم ايجاد كرده باشين
3- اگر اعصاب مصاب ندارين توصيه مي شه خيلي سريع با چوبدستي تون برين پيش طرف و يه طلسم جانانه روش بزارين بعد اگه ازش برسين كه به جادو اعتقاد داره يا نه حتما حرفتون رو باور مي كنه و قانع مي شه حتي ممكنه براتون كمپوت بفرسته آزكابان اما در هر صورت تا موقع آمدن مامورهاي وزارت شما فرصت دارين با ماگلي باشين كه جادو رو باور داره
در تعطیلات اخر هفته تمام دانش اموزان اجازه دارند به نزدیک ترین قسمت ماگلی این جا بروند البته بدون چوب دستی و مراقبت از طرف وزارت.هر کدام از شما باید یک نمایشنامه یا یک متن فرقی نمی کنه از چگونگی آشنایی با یک ماگل رو بنویسید و ذکر کنید که جزو کدام دسته است و آیا باور کرد شما جادوگر هستید یا نه
در يكي از روزهاي آفتابي نه مهتابي اصلا چه فرقي مي كنه روزي بودم عاشق تو بودم (جو گيري نويسنده ) يه روزي داشتم خيلي آروم توي خيابون راه مي رفتم كه درست سر يه پيچ برخوردم به يه كوچولوي محترمي(سن حدود 16 سال) كه داشت آب نبات چوبيش رو با تموم قوا ليس مي زد از اونجايي كه به بچه هاي 16 ساله علاقه ي بسيار خاصي داشتم جلو رفتم و بدون توجه به اينكه اون يه ماگل هست كنارش نشستم . اولش اصلا بهم محل نداد اما بعد روش رو برگردون و خيره شد تو چشام وقتي بهش سلام دادم در حالي كه آب نباتش رو ليس مي زد با حركت سر جوابم رو داد و ما دوست شديم من هيچي از ساحره بودنم بهش نگفتم تا اينكه وسط حرفامون (كاملا غير جادوگري) يهو آب نبات چوبيش افتاد و شروع كرد به گريه كردن كه من آب نباتم رو مي خوام .
- خوب مي خواستي نندازيش زمين
توي همين افكار بودم كه ياد تكليف امشبم افتادم من بايد با اين ماگل ارتباط معنوي برقرار مي كردم
- خوب مي دوني راه هاي هست كه مي شه با اون اب نباتت رو برگردوند
- - چقدر پول داري مي خواي برا م آب نبات بخري
- خوب نه اما تو به جادو اعتقاد داري ؟
- آره اون آب نباتم جادويي بود
- اگه من بهت بگم كه يه جادوگرم و مي تونم سه تا آرزوت رو برآورده كنم باور مي كني ؟
- نه ولي اگه من بهت بگم يه ماگلم و مي تونم به پول هام براي هردومون بستني بخرم تو باور مي كني
من اول يكم تعجب كردم كه اين طرف از كجا مي دونه ماگله بعد ديدم يه نگاهي به بستني فروشي كنارم كردم و جيب خاليم من حرفش رو باور كردم و همراهش به بستني فروشي رفتم و تا آخر شب هم خوش گذروندم ابته جلسه بعد درس ماگل شناسي كه هيچ نمره اي نگرفتم حالم رفت تو قوطي بستني ها . (به علت مسائل ناموسي از نوشتن گفت و گو ها و جنسيت ني ني 16 ساله جلو گيري شد . وزارت ارشاد )


پنهان شده ام

پشت ابر چشمهايم...

باران در اتاق من است...

خالي هاي اتاقم را

از تصوير زنده ي نامش پر مي كن







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.