نقل قول:
کتاب هری پاتر اینه ده سال از کتاب اولش گذشته تازه اینجا این همه راجع به فصل اولش بحث میشه.
اون کسانی که میگن بعد از دو ماه از انتشار هر کتاب هری پاتر همه بحث ها راجع بهش تموم میشه کجا هستن؟ آیا این بحث ها در مورد کتاب اول رو دو ماه بعد از سال 1997 کرده بودن؟
با حرف هری که گفت کجان اونایی که میگن دو روز بعد از انتشار هر کتاب بحث ها تموم میشن کاملا موافقم ازش به خاطر این یادآوری تشکر میکنم.
. اسنیپ نمیدونسته که ولدمورت از پیشگویی چه برداشتی میکنه و کجا میره . وقتی هم که میبینه پاتر ها مردن و هری جون سالم بدر برده (بله من فکر میکنم که اون یه جورایی فهمید که ولدمورت کجا میره و چیکار میکنه و بقیه ماجرا رو هم فهمید) از اینکه با لو دادن پیشگویی باعث مرگ لیلی و جیمز شده پشیمون میشه و مستقیم میره پیش دامبلدور و اولین جاسوسیشو انجام میده .
من نمیگم که اسنیپ زیر شنل نامرئی بوده چون این تئوری به نظرم یکمی سبک میاد ، ولی مطمئنا تنها راه مخفی بودن شنل نامرئی نیست !؟ منظورم اینه که اطلاعات ما از دنیای جادوگری همون قدره که هری اطلاع داره و در حقیقت یعنی خیلی کم .
در ضمن به غیر از تئوری بالا که یکی اونجا بوده ، ممکن نیست که دامبلدور از طریق یه تابلو ماجرا رو فهمیده باشه ؟
چیزی که ذهنم رو مشغول کرده اینه که اگه دامبلدور واقعا نمیدونست که رازدار پاتر ها کیه پس ورود به گودریک هالو هم براش غیر ممکن بود مگه اینکه رازدار شخصا با دستخط خودش محل یا اجازه ورود رو داده باشه و اونقت هم دامبلدور دستخط پیتر پتیگرو رو تشخیص میداد . همونطور که تکه کاغذی که دامبلدور برای هری نوشته بود تا هری بتونه وارد گریمولد پلیس بشه هری دست خط دامبلدور رو شناخت . ممکنه بگید دامبلدور از کجا دستخط پیتر رو بشناسه یا اینکه لازم نیست دامبلدور برای ورود حتما نامه داشته باشه ولی خوب اینا همش احتماله .
از اونجایی که حتی از فکر کردن به این که رولینگ تو کتاب اول به دلیل اینکه مشهور نبود همینجوری از خودش یه چیزایی نوشته و توش مردم رو بازم همینجوری از اتفاقایی که معلوم نیست چه جوری به گوششون رسیده با خبر کرده ، متنفرم پس این موضوع رو مهم نمیگیرم ولی چاره ای نداریم که این رو هم یکی از احتمالات در نظر بگیریم که رولینگ تو کتاب اول زیاد دقت نکرده سر این چیزای ریز .