خطاب به الیاس خان:
دوست من تو پستتون جندتا نکته مبهم وجود داره که یکی یکی عرض می کنم
نقل قول:
...اسنیپ اگه اونجا بود امکان نداشت وایسه تماشا کنه : اون به جیمز مدیون بود و می دونیم که می خواست دینشو ادا کنه ...
باید خدمتتون عرض کنم که اولاً که ما هیچ چیزی در مورد اقدامات اسنیپ در مورد ادای دینش به جیمز قبل از اومدن هری به هاگوارتز نمی دونیم.ثانیاً ممکنه که تنفر اسنیپ بر احساس دینش غلبه کرده باشه(کمااینکه بار ها این مسئله تو هاگوارتز در مورد هری رخ داده).اصلاً ممکنه که اسنیپ بعد از کشته شدن جیمز و لیلی متوجه قضایا بشه چون کشتن جیمز و لیلی تو دستور کار نبوده و رفتن ولدمورت به گودریک هالو فقط برای کشتن هری بوده.تو کتاب هم تصریح می شه که ولدمورت به لیلی می گه که از سر راه برو کنار.به هری هم می گه که مادرت نباید کشته می شد.از همه این صحبت ها می شه نتیجه گرفت که اسنیپ هیچ اقدامی نکرده و نه می تونسته برای ادای دینش به جیمز تو شب مرگ اون ها بکنه.
نقل قول:
...و در ضمن لانگ باتم ها قایم نشدن پس دامبلدور می دونست ولدی میاد سراغ پاتر ها و مطمئن اسنیپ اینو بهش گفته چون دامبلدور جاسوس دیگه ای نداشته...
اولاً که پاترها سرخود که مخفی نشدن دامبلدور بهشون گفت.ثانیاً دامبلدو به هیچ وجه نمی دونسته که ولدمورت سراغ کدوم خانواده می ره.البته این موضوع خودش مبهمه که چرا ولدمورت هری رو انتخاب کرده و چرا دامبلدور بیشتر نگران پاتر ها بوده تا لانگ باتم ها .ولی در نهایت ما که نمیدونیم لانگ باتم ها مخفی نشده بودن(چون تو کتاب مطرح نشده و حتی بحثش هم نشده ،نمی شه در موردش با قطعیت نظر داد)در ضمن تو اون زمان اسنیپ اصلاً فرد قابل اعتمادی نبوده.چون دامبلدور ممکن بود فکر کنه که اسنیپ برای جاسوسی به سمت اون ها اومده.پس تا دلیل محکمی برای وفاداری اسنیپ پیدا نکرده بود مطمئناً به اون اعتماد نمی کرد.پس نمی شه رو این مسئله حساب کرد که اسنیپ قبل از حمله چیزی به دامبلدور گفته باشه.
نقل قول:
در ضمن چرا کسی نمی دونه چرا اون طلسم برگشت؟ لیلی می دونست (برای همین فرار نکرد) دامبلدور هم می دونست ولدی هم می دونست...
مادر هری نمی دونسته که با فدا کردن خوش چه قدرتی به پسرش داده.(تو کتاب چها ولدمورت وقتی داره برای مرگخوار ها سخنرانی می کنه می گه:«ندانسته مقاومتی در وجود پسرش به جا گذاشت که باعث شد جونش در امان بمونه.»)پس قضیه لیلی منتفیه.در مورد دامبلدور هم که از همون اول از قضایا خبر نداشته که بخواد همچین نظری رو بده.مطمئناً بعد از با خبر شدن از بازگشتن طلسم به سمت ولدمورت تونست یه همچین نتیجه گیری بکنه.ولدمورت هم که معلومه می دونسته چون طلسم به خودش برگشت نه به در و دیوار که
.
نقل قول:
...در ضمن توی دادگاه دامبلدور صراحتا میگه که اسنیپ از یک سال پیش برای من جاسوسی می کرد...
نه تو کتاب همچین چیزی نوشته نشده متن دقیق اینه:
«سیوروس اسنیپ واقعاً مرگخوار بوده اما
قبل از سقوط ولدمورت به ما پیوست و جاسوس ما شد.با این کار جون خودش رو به خطر انداخت.(خودم:به ادامه دقت داشته باشین)
اما در حال حاضر اگه من مرگخوار باشم اونم مرگخواره.»این دو تا نکته رو کاملاً روشن می کنه.یک:ما از تاریخ پیوستن اسنیپ به دامبلدور خبر مداریم.دو:اسنیپ بعد یک ماجرای بخصوصی(همونطور که قبلاً هم گفتم) به وفاداری اسنیپ مطمئن شد.
******************
یک موضوع دیگه هم هست که اثبات می کنه یک نفر (حالا یا اسنیپ یا هرکس دیگه)تو گودریک هالو بوده:دامبلدور از کجا مطمئن بوده که ولدمورت از طلسم اوادا کداورا استفاده کرده؟اصلاً از کجا اینقدر مطمئن بوده که طلسم برگشته به سمت ولدمورت؟همه این چرا ها اثبات می کنه که یک ناظر عینی اونشب تو محل واقعه بوده و از نزدیک شاهد ماجرا بوده.