لرد همونطور که بسیار عصبانی بوده از تالار خارج میشه.
بلیز:خوشبختانه به خیر گذشت.ولی من آخر نفهمیدم این فاطی پاتر که لرد می گفت کی بود!!
بلا:ببینم رودلف تو چطور جرئت کردی روز زن رو فراموش کنی؟میکشمت؟آوادا...
به این ترتیب پس از سه ثانیه آرامش و سکوت تالار اسلیترین دوباره به حالت عادی بر میگرده
........................ساعت دو بعد از نصف شب.............................
صدایی از خوابگاه دختران به گوش میرسه
بلا:جیییییییییییییییییییییییییییییغ
بعدش صدایی از خوابگاه پسرا به گوش میرسه
رودلف:جیییییییییییییییییییییییغ !!عزیزم به ریش مرلین قسم انقدر مشغله کاری زیاد بود که یادم رفت.
بلا از درون تالار دختران:جیییییییییییییییییییییییغ رودلف میکشمت
رابستن که در اثر جیغ های متوالی بیدار شده بوده:می خواید من برم ببینم اوضاع تو خوابگاه دخترا چجوره.
رودلف:نخیر ،لازم نکرده خانم من اونجاست.خوش ندارم اونورا ببینمت
در حالی که رودلف حسابی غیرتی شده بوده دوباره صدایی از تالار دختران به گوش میرسه
بلا:ای ملت اسلی بلند شید وضعیت خطرناکه
........................5 دقیقه بعد تالار اسلی............................
ملت اسلی که پس از جیغ و داد های متوالی و هشدار بلا از خواب بیدار شدن و در اثر خمیازه دهنشون به اندازه دو متر باز بوده در وسط تالار جمع شدن. در همین لحظه بلا در حالی که خشم وجودش رو فرا گرفته میرسه
رودلف:من آماده شکنجه ام
بلا در حالی که داد میزده و بغضی در گلوش جمع شده:رودلف میکشمت،کو بچم؟کو مانتی عزیزم؟کجاااااااست؟
ملت:وای،مانتی گم شده
بلا در حالی که خیلی عصبانی بوده:از همین لحظه شروع بکنید به گشتن دنبال مانتی هرکی کم کاری بکنه خودم میکشمش.
بنابراین ملت اسلی در عملیات فوق انتحاری جستجوی برای یافتن مانتی رو در تالار اسلیترین شروع میکنن.که بلیز که کلا حس چنین کارهایی رو نداره به سمت تلوزیون(وسیله ای ماگلی) میره.
تو فکر بلیز:الان تلوزیون فیلمای بی نامووسی میزاره
و به این ترتیب تلویزیون رو روشن میکنه.اما قبل از اینکه بخواد شبکه رو تغییر بده خبری توجهش رو جلب میکنه
بلیز:ملت بیاید پیداشون کردم
ملت دور تلوزیون جمع میشن و تلوزیون عکس مانتی رو نشون میده که در حال خوردن یک جادوگره و گل گوشتخوار هم کنارش وایساده
گوینده اخبار:امروز صبح "مانتیمورت رودلف لسترانج" به همراه گل گوشتخوار همراهش سه نفر از مشتریان بی گناه را در دهکده هاگزمید درسته قورت دادند.مانتیمورت دلیل اینکه این چنین پرخاش گر شده را بی توجهی های پدرش "رودلف" نسبت به او میداند................
بلا بلند فریاد میزده:رودلف!!!می کشمت
گوینده:....این دو کودک پس دستگیری به کانون اصلاح و تربیت هاگزمید فرستاده شدند اما ساعاتی بعد در حالی که نصف جمعیت کانون را خورده بودند فرار کردند.طبق آخرین گزارشات رسیده این دو نفر آخرین بار اطراف مدرسه هاگوارتز دیده شدند
بلا:قبل از اینکه دامبل پیداشون کنه ،باید پیداشون کنیم؟
ملت اسلی: