فلش بک:تق .....کیششششششششش..
تق......کیششششششششش..
اسکاور:باب اون کلنگ رو آروم تر بزن.....الان ملت بیدار میشن و میریزند توی کنار شومینه
کریچر:نه باب....صدای خرناس سرژ رو نمیشنوی؟
-خور......پف......خور.....پف
اسکاور:این صدا دقیقا از کجا میاد؟
کریچر:از خوابگاه دخت....
ندای آسمانی=ظهور کوییرل و بیل(اون یکی بیل)
بیل:بذارید بلاکش کنم
.....بذارید بلاکش کنم...توی خوابگاه خواهران چیکار میکنه؟
کوییرل:با هرگونه بلاک موافقم
کریچر:از جاتون تکون بخورید حذب رو بیدار میکنم......برگردید به منوی مدیریت......
کوییرل و بیل به همون سبکی که آمده بودند بر میگردند
ندای آسمانی=ناپدید شدن کوییرل و بیل(اون یکی بیل)
تق.....کیشششششششششششش....
تق.....کیشششششششششششش....
کریچر به فرود آوردن کلنگ ادامه میداد و اسکاور با بیل
خاک را به اطراف میریخت.
اسکاور:مطمئنی اینجا گنج هست؟
کریچر:بوش رو احساس میکنم
پایان فلش بکتالار ریون....کله ی سحرملت سریع شلوغش میکنند تا مسائل مشخص نشه و همه با هم میریزند توی تالار عمومی.....
تپه های خاک در سراسر تالار دیده میشه .در کنار شومینه ی دیواری،کلنگ و بیلی به شکل ضربدری بر روی هم قرار گرفته اند.
ملت:
........قیژژژژژژژژژژژژژژژژژ........
هشتا مدیر به روش های گوناگون در تالار عمومی ظاهر میشوند.
مونالیزا(از طریق تابلو)....باک بیک(پرواز) .کوییرل(ورد آسلامی)...بارون(از توی دیوار)..عله(از طریق زوپس قهرمان)و .....
ملت ریون:شما اینجا چیکار میکنید؟
ملت مدیر:اومدیم ببینیم چرا اینجا رو حفاری کرده اند.
عله:شما دارید برای مبارزه سنگر درست میکنید!...فقط رول صحبت کنید
ملت:
بارون:این رد ماری که روی خاک دیده میشه چیه؟
کل ملت:این رد اش ویندره......مار جدید ولدی.......همش زیر سر ولدیه(در راستایه مطابقت با تاپیک)
فردای آن روزاسکاور و کریچر، تنها شی تاریخی را که به دست آورده اند،تماشا میکنند.
جوراب پدر پدر بزرگ سرژ
[b][size=small][color=660000]گریه میکردم که کفش ندارم،یکی را دیدم ، پا نداشت[/c