هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۲۰:۴۵ جمعه ۲۵ بهمن ۱۳۸۷

الستور مودیold3


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۰۶ یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۵۶ شنبه ۱۸ دی ۱۳۸۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 55
آفلاین
وزارت خانه ی سحر و جادو و گروگان گیری مترو؟

بنا بر اطلاعات حاصله، وزارت خونه ی سحر و جادو در جریان گروگان گیری مودی در مترو لندن نقش داشته.
روزنامه ی وابسته به وزارت خونه، در تیتر امروز خود چنین نوشته بود:

نشانهایی از زنده بودن اعضای اتحاد خاکستری پیدا شد!

در ادامه ی این مطلب چنین درج شده که مامورین وزارت خونه به مترو لندن رفته و در اونجا جز با چند تار مو مواجه نشده اند.
وزارت خونه در حالی صریحا گروگان گیری در مترو لندن رو تکذیب می کند که الستور مودی گروگان گرفته شده، هی نامه میده یا تلفن می زنه و وضعیت گروگان گیریشو شرح میده.
آیا وزارت خونه، در سو قصد به جان الستور مودی هم نقش داشته؟
آیا وزارت خونه با بزهای حمله ور به لندن همکاری میکند؟



Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۹:۰۵ جمعه ۲۵ بهمن ۱۳۸۷

الستور مودیold3


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۰۶ یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۵۶ شنبه ۱۸ دی ۱۳۸۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 55
آفلاین
حمله ی بزها به شهر، توطئه ای از محفل

به خبری که هم اکنون به دست ما رسید توجه کنید...

الستور مودی، که به طرز عجیبی در مترو لندن به گروگان گرفته شده است، طی نامه ای امروز پرده از توطئه ای شوم برداشت.
مودی در این خبر چنین گفت که:
" من داشتم برای خودم در مترو لندن قدم میزدم که یهو دیدم کلی صدای بز و احشام و اینا میاد...نیگا کردم دیدم بالای سرم یه هواکش متروه....کلی بشکه اینا گذاشتم تا قدم برسه ببینم چه خبره، که بعله...دیدم توطئه ای شوم در جریانه....
دیدم ؛ لشکری متشکل از آدمیان، ارواح و بزها ، از اونجا به سمت شهر لندن در حرکتند. در اون میون بچه این پاترم بود..مطمئنا بچه به این کوچیکی نمی تونه پشت این توطئه باشه و حتما دست هایی بیشتری در کاره...من همه رو به هشیاری مداوم دعوت می کنم!

هنوز از مقصد این لشگر شوم! خبری در دست نیست..ولی مقامات جادویی طی بیانیه ای از همگان خواستار شدند که اگر بزی چیزی دیدند، سریع به مقامات گزارش بدن.



Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۲۳:۵۲ پنجشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۷

الستور مودیold3


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۰۶ یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۵۶ شنبه ۱۸ دی ۱۳۸۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 55
آفلاین
گروگان گیری در مترو لندن!

طی اخرین اخبار حاصله گروه اتحاد خاکستری، فرد بی گناهی را در مترو لندن، مفر سازمان خود، به گروگان گرفته اند.
از هویت این فرد کلی اطلاع در دست هست و طبق گفته ی تلفنی خود گروگان، وی الستور مودی از مرگ گریخته می باشد.
خبرنگار ما که برای گزارش لحظه به لحظه به مترو لندن رفته است، از صدای انفجار مهیبی خبر داده است.



Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۲۳:۳۴ پنجشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۷

دارک لرد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۱ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱:۳۷ دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از پیش دافای ارزشی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 821
آفلاین
اتحاد خاکستری مورد حملات پیچیده‌ی جنگ الکترونیکی قرار گرفت

به گزارش تدتانکس، سخنگوی جدید اتحاد خاکستری مواضع مستحکم و نفوذناپذیر اتحاد نیرومند و خیلی خفن و ایول و باحال و دممون گرم و ما تهشیم و این حرفا چیه ِ خاکستری مورد تهاجم گروهک تروریستی ناشناسی قرار گرفت و به شد مورد کوبش قرار گرفت. در این حمله‌ی تروریستی به کسی آسیبی نرسید.

تد تانکس در ادامه هویت ارتش مهاجمان را برادپیت، هنرپیشه‌ی معروف هالوییود به همراه الستور مودی از قبر درآمده و گندالف سفید عنوان کرد. وی در ادامه از پاسخگویی به سؤالات سایرین در مورد این که این سه تا اصولاً چه ربطی به هم دارند به شدت سر باز زد و به جای آن از طرح تحول خاکستری و هدف‌مند کردن حملات به وزارت‌خونه صحبت کرد.

بنا به گزارش خبرنگار پیام امروز جنگ در حال حاضر در اتحاد خاکستری ادامه دارد و در صورت دریافت اخبار جدیدی از وضعیت مقر اتحاد خاکستری بلافاصله آن را درج خواهیم کرد.

کد خبر: ۴۵۳۴۵۷۵۴۷
ارسال نظرات:


!ASLAMIOUS Baby!


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۲۲:۳۶ پنجشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۷

الستور مودیold3


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۰۶ یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۵۶ شنبه ۱۸ دی ۱۳۸۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 55
آفلاین
الستور مودی و برد پیت؟

در پی دیده شدن الستور مودی، در سطح سایت، سایت آذین بسته شد! و به مدت هفت شبانه روز از پول پاتر به همه ای دی اس ال مجانی داده شد...کسانی که نگرفتند..یقه مدیران رو می تونن بچسبن!
الستور مودی، که چند سال پیش در درگیری مثلا کشته شده بود، از دیروز رسما وارد صحن سایت شده و مشغول زندگانی و گذار در سایت می باشد.
ما برای انجام مصاحبه ای نزد وی در سطح سایت رفته و در مورد شباهت عجیبشون به برد پیت از ایشون سوال کردیم...ولی ایشون به ذکر همین جمله بسنده کردند که :من به برد پیت هیچ کاری نداشتم به ریش مرلین!!!تاریک بود عوضی دزدیدم!



Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۲۲:۳۲ پنجشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۷

الستور مودیold3


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۰۶ یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۵۶ شنبه ۱۸ دی ۱۳۸۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 55
آفلاین
برد پیت، بازیگر مشهور هالیوود، دزیده شد!

امشب دقیقا در روی فرش قرمز هالیوود، برد پیت که با خانوم بچه ها اومدن بودن تفریح، در یک چشم به هم زدن دزدیده شد. از جزئیات بیشتر این جریان خبری در دست نیست!



Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۲۰:۰۰ پنجشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۷

دیدالوس دیگلold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۹ شنبه ۱۴ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲۲:۴۵ سه شنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۲
از جلوی کامپیوترم!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 338
آفلاین
مصاحبه ای با رئیس دیوانه سازان جهان
خبر نگار:دیدالوس دیگل
_با سلام و عرض خسته نباشید به رئیس دیوانه سازان اگر مایل باشید از شما سوالاتی را در مورد دیوانه سازان می پرسیم.بعد از مرگ لرد ولدمورت کینگزلی شکلبوت {وزیر سحر و جادو} شما دیوانه سازان را برای آزکابان پذیرفت؟
_راستش نه.چون فکر می کرد ما موجودات پلیدی هستیم .جون تو من پلیدم؟
_اِ...نمی دونم خب پس وزیر شما رو نپذیرفت.شما به کجا رفتید؟
_ما در سراسر جهان پخش شدیم.
_ در کجاها زندگی می کردید؟ درکوه؟
_نه بابا مارو چه به کوه! ما در زیر زمین زندگی میکنیم.
_چه جوری تغذیه می کنید؟
_گاهی وقتا که گشنه می شیم می ریم روی زمین و شادی های مردم را میگیریم.
_شما تشنه هم می شوید؟!؟!
_نخیر!
-برای رفع گشنگی به کجا ها میرید؟
_ما به شهر بازی مشنگ ها میریم.
_چه ساعت هایی به شهر بازی می روید؟
_بیشتر شب ها.
_شما بیشتر در چه کشور هایی هستید؟
_ما بیشتر در کشور های آمریکا و ایران و انگستان وروسیه می رویم.
_بیشترین شادی که از مردم گرفتید کی بود؟
_مراسم رئیس جمهور شدن اوباما!
_شما خواب هم دارید؟
_نه.
_شما دیوانه سازان از چه سالی به وجود آمدید؟
_از سال پیروزی انقلاب ایرانی ها!
_چه جوری میشه شما رو نابود کرد؟
_نمی گم!دوست داری یکی ازت بپرسه چه جوری میمیری؟
_اِ...نه دوست ندارم...چرا دست شما به صورت گندیده و پوسیده است؟
_خب چون دستان ما از گِل و سیمانِ فاسد درست شده...البته فکر کنم...مطمئن نیستم...!
_چی شد که وزارت خونه شما ها رو به وجود آورد؟؟؟
_چی؟؟؟چه گستاخانه!ما دیوانه سازان در طبیعت به وجود آمده ایم!
_او باشه...ببخشید...وقتی روح رو از بدن خارج می کنید چه احساسی دارید؟خود شما تا به حال روح چند نفر رو بیرون کشیدید؟
_احساس خوبی داریم...خیلی خیلی خوب...من فکر کنم تا حالا روح 28 نفر رو بیرون کشیدم.
_ورد اکسپکتوپاترونوم روی شما چه تأثیری می گذارد؟
_خفه شو!حرفشو نزن!اگه یه بار دیگه در مورد این ورد اکس نمیدونم چی چی حرف بزنی روحتو بیرون می کشم!
_اوخ باشه.دیگه نمی گم!راستی شما چند سالتونه؟
_دور و ور 29 سال!
_شما دیوانه سازان مریض هم میشوید؟
_بله!با همون ورد اکس نمیدونم چی چی مریض میشیم.
_شما قلب یا چیزی شبیه اون دارید؟
_نه بابا.ما رو چه به عشق!
_چرا وقتی وارد جایی می شید هوای اونجا سرد و تاریک میشه؟
_چون درون ما نیرویی وجود داره که باعث میشه هوا سرد بشه.و بدی راه بیفته و خوشی از بین بره.
_قد دیوانه سازان با هم فرق داره؟
_عجب سوال مزخرفی!تو تا حالا غیر از من دیوانه ساز دیگه ای دیدی؟
_بله!چرا شما روی هوا راه میرید؟منظورم اینه که چرا روی هوا پرواز می کنید؟چرا روی زمین راه نمیرید؟
_هاهاهاهاهاهاها....اینم شد سوال...؟هاهاهاهاهاها...ما اصلا پا نداریم...آخه مرد مومن اگه دیوانه سازها روی زمین می دویدند میتونستن به آدم ها برسن و خوشی هاشونو بگیرن؟هاهاها...اگه روی زمین راه می رفتن اینقدر ترسناک بودن؟به نظر من که اگه روی زمین راه میرفتند شبیه دلقک می شدن...تازه...تازه هی دم به دقیقه شنلشون میرفت زیر پاشون...هاهاها...
_بله.قبول دارم که سوالم بیخود بود.خب به عنوان آخرین سوال می پرسم:شما که چشم ندارید و نمیتونید هیچ جارو ببینید چه جوری می خواهید برگردید پیش خانوادتان؟هان؟
_اِ...نمیدونم...اصلا چرا من اومدم اینجا؟من می خوام برگردم...من مامانمو می خوام...!
_اِاِاِحالا مگه چی شده؟چرا گریه می کنی؟بلند شو دیگه گریه بسه.یالا زودباش الان میبرمت پیش مامانت یالا...
_باشه...هق...هق...من مامانمو می خوام!
_خب بینندگان عزیز متاسفانه وقت برنامه ی ما تمام شد.خداحافظ شما.




غیر ممکن غیر ممکنه! همینی که گفتم...ناراحتی زنگ بزن 118


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۱۸:۲۳ چهارشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۸۷

الستور مودیold3


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۰۶ یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۵۶ شنبه ۱۸ دی ۱۳۸۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 55
آفلاین
جنگل" بی نام " شخم زده شد!


ساکنان ماگل کناره ی جنگل " بی نام " امروز صبح با صحنه ی عجیبی رو به رو شدند..به طوریکه به گفته ی شاهدان تمامی جنگل شخم زده شده بود.
ساکنان ماگل اطراف جنگل که تاکنون با چنین وضعی رو به رو نشده بودند،موجودات فضایی را عامل این حادثه می پندارند.

این حادثه در راستای حرف های پاتر، مورد سوه ظن مقامات جادویی قرار گرفته. پاتر، چندی پیش در مصاحبه ای اعلام کرده بود که چشم "مودی" را در همان جنگل زیر درختی دفن کرده است.

پاتر: من همون چند سال پیش که مودی برام مرد،چشمشو که اخرین بار روی دفتر آمبریج دیده بودم، کندم...و زیر درختی دفنش کردم...امیدوار بودم که مودی در آرامش اونجا بخوابه و...

پاتر که مثلا ظاهرا خیلی متاثر شده بود از ادامه ی جمله ش باز موند.


بازجویی مقامات جادویی در مورد این حادثه همچنان ادامه دارد ...



Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۱۵:۰۷ سه شنبه ۲۲ بهمن ۱۳۸۷

كينگزلی  شكلبوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۲ شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۹:۳۱ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱
از ن، لايه ای كه زمين را فرا گرفته!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 842
آفلاین
تاريخ جادوگری:
شايد از ديدن اين عنوان تعجب كنيد اما از اينك ما شاهد بخش جديدی به نام تاريخ جادوگری در پيام امروز خواهيم بود.

بخش اول:نبرد رستم و هری پاتر در صحرای حجاز
رستم متوجه لشكری كه در پيش رو دارد جادوگرند پس بس ناراحت گشت و انديشيد.رو به سردار جادوگران هری پاتر كرد و گفت:

بيا تا بجنگيم بی جنبل دور كنيم از هم هر انگل

رستم گفت:
_بايد بدون جادو با هم نبرد نماييم تا عادلانه باشد.هری نيز پذيرفت و هاگريد را به ميدان نبر فرستاد.
رستم متوجه گشت شخصی كه درخواست جنگ با او را دارد بس پيلتن است.رو به هاگريد كرد و به سمتش شتافت:

چو رستم ورا ديد بفشرد ران به گردن برآورد گرز گران


رستم دستش را به دور كمر هاگريد انداخت اما هاگريد به او مشتی محكم زد و او را چندين متر عقب تر انداخت.رستم كه توانايی جنگيدن با هاگريد را در خود نيافت فرار كرد و در ميان سپاهيانش مخفی شد.به افراد دستور داد ديوان را كه در جنگ بر آنان پيروز شده بودند جلوی خودشان بگذارند و از پشت آنها حركت كنند.
جادوگران عده ای ديو را ملاحظه كردند كه در جلوی رستم و سپاهيانش حركت مي كنند.در نتيجه غولهای غارنشين را به سمت ديوها روانه كردند.رستم ترسيده بود در اين ميان ديوها و غولها با هم به شدت می جنگيدند.جادوگران با آسايش حلقه ی محاصره را بر رستم تنگ می كردند و با جادوهای مرگبارشان صدها نفر از سپاه رستم را به آسانی نابود می كردند.در اين ميان روايتی شده كه جادوگری روسی به هری پاتر خيانت می كند و موجب می شود رستم سپاه خود را جمع و جور كند.خيانت جادوگر روسی موجب به دوئل ميان هری پاتر و جادوگر روسی می گردد:

بيامد مردكی و گفت لوموس
هری هم گفت آيا هستی مردكی روس
بگفتا پتريفيكوس توتالوس
بدادش جای خالی و بگفت مردك لوس
با سختی بسيار و فراوان گفت كروشيو
در همين حين آمد صدای يك ميو
بگفتا هری چرا اينقدر زرنگه؟
هری گفتش روسه چرا اينقدره منگه؟
سرآخر هری گفت آواداكداورا
بيچاره روسه رفت از اين دنيا

ديوهای رستم بر غولهای جادوگران پيروز گشتند.در نتيجه ورق برگشت وكار برای جادوگران سخت گشت.در اين ميان هری پاتر از هوش بالای خود بهره جست و رستم را چنين گفت:

ما هر دو نيك خواهيم در جهان*پس چرا باشد جنگ ما در اين جهان

_ما هردو جز نيكی در اين دنيا هيچ نخواهيم پس چرا بايد با هم درگير شويم.بيا تا باهم متحد شويم و بر دشمن بزرگ شم يعنی توران بتازيم.
رستم نيز گفت:آری،بايد با هم متحد گرديم و بر افراسياب حمله بريم...

ادامه ی اين داستان تاريخی پرماجرا را در قسمت تاريخ جادوگری پيام امروز بعدی بخوانيد.



Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۱۴:۵۶ جمعه ۱۱ بهمن ۱۳۸۷

بتی بریسویت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۰۶ شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۹:۰۳ شنبه ۱ فروردین ۱۳۸۸
از یه جای دنج
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 101
آفلاین
ریتا باند سرش را مرتب کرد و به هری چشم دوخت که بازم با بی قراری به او نگاه می کرد و به شدت عصبانی بود . باید از اینکه از خبر دادن به کار بردن طلسم شکنجه گر توسط او به وزارت خودداری کرده بود ممنونش می بود اما دیگه داشت پر رو می شد .
-خب هری ، مصاحبه ناتموم مون رو دنبال می کنیم . داشتی می گفتی که به این زودی ها نمی میری...
-اهم...آره ، و اگه هم بمیره مطمئنم که به جهنم نمی رم .
-از کجا این قدر مطمئنی؟
هری مکثی کرد . نمی خواست ماجرای ملاقات با دامبلدور در اون دنیا رو برای ریتا تعریف کنه . پس گفت:
-دوباره شروع نکن. نمی تونی سوالای خودت رو بپرسی؟
-اوه..دارم همین کار رو می کنم . و درمورد توپ مرگخوارا که دامبلدور رو آزار میده چی داری بگی؟
-یه بار دیگه توپشون توی حیاط دامبل و محفلیهای اونجا بیفته رسما یکی رو می کشم که بره اونجا پدرشون رو در بیاره !
-پس با این کارا می تونی جهنم هم بری....
قلم پر ریتا با سرعتی نگران کننده روی کاغذ حرکت می کرد . هری چشم غره ای رفت و گفت:
-سوال بعدی لطفا .
-دیگه سوالی ندارم . می تونی بری . به قدر کافی نوشتم . یه نسخه از روزنامه فردا رو برای می فرستم ....
هری لب ورچید و چیزی نگفت . کیفش رو با دست زخمی اش برداشت و از در بیرون رفت . ریتا لبخندی به لب آورد . مطمئن بود که روزنامه فردا فروش خوبی خواهد داشت...

جغد پایش را دراز کرد تا هری روزنامه را بردارد و بعد پرواز کنان از پنجره بیرون رفت . هری روزنامه رو با نگرانی برداشت وچشمش به تیتر درشتی زیر عکسی قدیمی از خودش افتاد:
پاتر لرد سیاه را به مبارزه دعوت می کند!








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.