سوژه جدید
در با صدای جیر جیر بلندی باز شد!
- « آروم باش سیریوس! یه بار دیگه بری بیایی ، لب تاپو تو سرت خورد می کنم! مگه نمی بینی داریم فیلم می بینیم؟!
»
در همین لحظه رون یک پس گردنی بر فرد خوابوند و گفت: « مگه لب تاپ عمته که بخوای خوردش کنی؟! این لب تاپ تموم دارایی منه! اگه یه خش بیفته رو این ، بخدا می کشمت! »
سیریوس زیر چشمی از همه عذر خواهی کرد و به سمت بقیه رفت! حدود 20 تا پسر به شکل کاملا اکروباتیک در کنار هم نشسته بودند و برای هر نفر دو اینچ جا مانده بود تا بتواند صفحه نمایش لب تاپ رون را ببیند!
تد: « دٍ بزن شروع بشه رون .... اونقدر از این فیلم هندی تعریف کردی که شبا دارم خوابشو می بینم! دٍ بزن نگاه کنیم!
»
رون با علامت سر تایید کرد. نیشخندی زد و انگشت اشاره اش را به سمت دکمه Play برد ؛ تا آن را فشار دهد. در همین هنگام در دوباره با صدای بلندی باز شد! تمام پسر ها همراه با تلفظ فحش های مختلف به سمت در چرخیدند ، اما خیلی زود از گفته خود پشیمون شدند!
گروهی از دختر ها که سر دستشون هرمیون گرینجر بود ، وارد خوابگاه پسرا شده بودند. اما اونا با مواجه شدن با فحش های بسیار ناشناخته و عجیب پسرا ، کمی شکه شده بودند برای همین یه چند لحظه سکوت کردند و به معنی فحش ها فکر کردند!
خلاصه بعد از مدتی که از فهمیدن معنی فحش ها ناامید شدند ، هرمیون اومد جلو ، کنار رون و شروع به صحبت کرد: « رون .... میشه لب تاپتو بدی تا ما دخترا کنار هم اون فیلم هندی که گفتی توش هرتیک بازی کرده ؛ رو ببینیم؟! »
پسرا با شنیدن حرف های هرمیون ، نگاه های خبیثانه و تهدید آمیزی به رون کردند! گودریک لبه ی شمشیرشو هم از غلاف درآورد و انعکاس نورش رو نثار رون کرد ، تا بترسونتش!
رون: «
»
هرمیون که داف .... ببخشید دختر خیلی زرنگیه ، وقتی دید وضعیت قرمزه ، نقشه ای بکر کشید و یک حرکت شگفت انگیز ، فریب کارانه ، رمانتیک ، تو دل برو و زیرکانه انجام داد و گونه رون رو بوسید!
رون: « بیا هرمیون! اینم لب تاپ!
»
هرمیون هم لب تاپ رو دو دستی قاپید و به طرف دخترا رفت. دخترا هم دست ، جیغ ، هورا ... رفتن سمت خوابگاه خودشون تا فیلم هرتیک رو ببینند. همشون خارج شدند و آخرین نفر هم هرمیون خارج شد و در رو پشت سرش بست!
همین که صدای بسته شدن در شنیده شد ، تمامی پسر ها از گوشه و کنار خوابگاه ، پرواز کنان بر روی رون ریختند در حالی که نمی دانستند رون پیش دستی کرده و خودشو از پنجره بیرون پرت کرده!
تد: «
»
جرج: « من برادری به اسم رون ندارم! می کشمش!
»
گودریک در حالی که شمشیرش را در دست گرفته بود ، گفت: « لعنتی! تو اون فیلم کاترینا بازی کرده بود! لعنتی! »
فرد: « راس میگی گودریک؟ کاترینا؟! »
گودریک با سر تایید کرد و صدای ناله ، گریه و زاری از خوابگاه پسرانه بلند شد!
بعد از مدتی گریه و زاری ، مو قشنگه ، همون هری پاتر با صدای بلند گفت: « دوستان گریه و زاری نکنین! شما مثلا گریفندوری هستین! ما باید امشب این فیلم رو ببینیم! باید به فکر چاره باشیم! »
-------
خب دوستان چون یه مدتی نبودم ، ممکنه دوستانی که فعال هستن رو تو سوژه وارد نکرده باشم ، پس هر کی ادامه میده ، می تونه با رعایت اصل ماجرا شخصیت وارد کنه!
اگه کسی هم ادامه نده و بزنین تو ذوق گودریک گریفندور کبیر ، می خورمتون!
اون فیلمی هم که تو سوژه گفتم اسمش "Bang Bang" هستش که به همتون پیشنهاد می کنم ، ببینین! خیلی فیلم باحالیه!
زد زیاد!