آخیش به خیر گذشت اون جسده رو اشتباهی برد! چه قدر زورش زیاده بیخود نیست هری بیچاره رو اغفال کرده فکر کنم با همین جارو تهدیدش کرده که پاش رو بذاره رو سیم سرور!
مودی: بیخیال بابا! مینروا رو بچسب! گم شده
من: هوووووم... مشکوکه..... ( یه نگاه مشکوک به همه...)
آلبوس! دیشب ساعت 3 بامداد کجا بودی؟!
آلبوس: نمی تونم بگم! رازه!...
مودی: مشکوکه! بگو! داشتی مینروا رو خفه می کردی! تو کشتیش آلبوس! اعتراف کن! ای نامرد! یوهاااا می کشمت!
آلبوس: خیله خوب بابا قول میدین به کسی نگین؟
مودی: باشه
آلبوس: داشتم لغت حفظ می کردم...
من: سوروس تو کجا بودی!؟
سوروس: من داشتم غذا می خوردم
من: اون رو که خودم می دونم کجا داشتی غذا می خوردی؟
سوروس: خونه... آخ کینگز چرا لگد می زنی؟؟؟!
مودی: مینروا جونم ...
کینگز می دونستم همش زیر سر توئه! چی کارش کردی؟!!! سیاه پوستش کردی؟!!!
کینگز: ا چرا تهمت می زنی بابا من فقط سوروس رو دعوت کرده بودم!!! می خواستم جذب نبرو کنم....
من: هووووم بعدا به حسابت رسیدگی می کنم! گرفتم کار کاره این سالازاره! نه بابا اون که روحه... :no:
فهمیدم! یافتم یافتم یافتم!
مودی: مگه ارشیمیدوسی! چی رو یافتی!
( آهنگ هیجانی....) دوربین رو صورت همه دور می زنه صدای آلون دلون...:
شماها...(مکث) شماها... یکی از بین شماها اون رو دزدیده! می تونستم..... اون.....(دن دن دیرین!) اون....(دیش دن درن!) ... اون ونوسه!!!!
همه: نه....! باور نکردنیه...! چطور؟!!!
(فیلم سفید وسیاه میشه یعنی داره گدشته ها رو تعریف می کنه...)
دو روز قبل از عروسی......
مینروا و الستور دارن تو خیابون راه میرن قربون صدقه هم میرن:
الهی برم زیر جاروی اسکانیا 2000 برات مینروا جونم..
من خاک پاتم به خدا هزار جور الی!
هلاکتم! پادری دم دستشویی شوما...
دراین لحظه چون فیلم خیلی قدیمیه می سوزه... (چون بقیه حرف هاشون سانسوری بوده)
این دو کلاغ عاشق
از جلوی یه کوچه رد میشن و دو چشم سفید (مثل این کارتونا) از توی تاریک کوچه نگاهشون میکنه!
سدریک: من می دونم ولدمورته!
من: نه بابا چی ربطی داشت! صب کن!
چشما میان از توی تاریک بیرون ونوسه که داره با یه قیاقه غمگین به الستور و با حسودی به مینروا نگاه می کنه... و از اشک میریزه: من... می کشمت!!! می کشمت!!!!! ( و میره تا مینروا رو بکشه!!!)
: نه این کارو نکن!
ونوس: هوق شتطره! تو اینجا چی کار می کنی!
هوق: با من عروسی کن ونوس! قول می دم برات ماکسیما بخرم!
ونوس: نه ماکسیما عشق واقعی نیست....
ولی خوب اگه الگانس بخری شاید بیام :-D
هوق: هر چی تو بگی!
ونوس می دوئه سمت هوق فیلم می پره
جمعیت: هوووو! دارک چرا سانسور می کنی!!!
سدریک: دارک این چه ربطی داشت!!!
من: ا سدریک صب کن دیگه! بقیه فیلم رو ببین!
ونوس!!! هوق! بازم تو!!!
ونوس: هری!
هری در حالی که سیم سرور دورش بیچیده شده و داره تند تند چت می کنه: چطور تونستی! تو... خدای من... اهو اهو
من به خاطر تو پام رو سه روز گذاشتم رو سیم!
می کشمت هوق...( دن دیش دنرن...)
نمای یه کوچه خالی که باد داره موهای هوق و هری رو تکون میده و یه ور کوچه هوق ایستاده یه ورم هری... ونوسم وایستاده کنار داره بستی سالار 2004 می خوره... دوربین فید میشه...
جمیعیت: هوووووووو هووووووووو مرگ بر دارکی آپارتچی! بزنیدش!
من: بابا صب کنین! این بقیش اضافه بود! ربطی نداشت!
.... روز عروسی....
الستور خوش حال و خندون کراوات زده داره میره عروسی موهاش رو ژل زده غوز بند پاک سمن هم یسته کمرش صاف بشه! چشمش رو هم شسته روغن کاری کرد... سوار جارو اجاره ای نیموس BMW z5 2005 که از مرلین اجاره کرده شده و داره میره سمت آرایشگاه...
ونوس: ضد هواییا آتش!!!
مودی: عجیبه اینا چیه؟ آتشیبازی جشنه! حتما کار دارکیه مرام گذاشته!
ونوس: چه قدر خوش شانسه این بیا هوق پلن B رو اجرا می کنیم...
**********************
ادامه در پست بعدی؟!!! (اگه زنده موندم!) :-D