-يا ازش قبول ميكني يا از مدرسه اخراجي!
-منو تهديد ميكني دامبلدور؟خودت ميدوني كه....
-چي ميدونم؟ها؟بوگو ديگه!
-باشه ولي بعدا تلافيشو سرت در ميارم!
-باشه!!
(يك نيمچه نمايشنامه مرموز قبل از جواب دادن به سوال دوم و جواب ندادن به سوال اول!!!)(آستاكبار؟...شوخي؟!)
2-اين گياهان رو در مكان هاي مختلف قرار داده و صداها رو ضبط كنيد و بگين كه چه صداهايي ضبط شدن تا ما حدس بزنيم كه چي به چيهخب پروفسور همون طرو كه گفتيد يك قسمت از مكامله هاي ضبط شده رو براتون نوشتم تا شما بعدا تشخيص بديد كه كي با كي حرف ميزده و كجا بوده و اصلا جريان چي بوده
1)
-سه تا!
-الان كار دارم!
-چهارتا!
-بابا حوصله داريا!
-پنج تا!ديگه آخريشه!فكر مارم بكن ديگه!بقيه صداشون در مياد!
-ها؟....هووووم!خب باشه!
-عاليه!خب پس صدات در نمياد ديگه؟
-نه!ولي به شرط اينكه زير حرفت نزني و فرومارو هر چه زودتر تحويل بدي!!
-الان بهت دسترسي ميدم!
2)
-آخه واسه چي؟
-واسه اينكه اين سومين باره كه دوستام بهم از پشت خنجر ميزنن!
-ولي آخه....
-آخه نداره!بايد برم!اين طوري نميشه!
-خب....خب....اگه اين طوريه پس منم ميام!
-كجا مياي؟
-پيش تو!
-خب بيا پيش من!
ولي الان خونه نيستم!
-نه بابا منظورم اون نبود كه!يعني منم ميرم!
-يعني چي؟يعني تو هم ميخواي بري؟
-خب آره!مگه چيه؟
-هيچي!ولي يه موقع به خاطر من نباشه!
-نه بابا خودمم خسته شدم!
صداي بسته شدن در مياد!(اين در اون در نيستا!....يه صداي دريه كه همتون ميشناسينش
!)
3)
-آره!شنيدي دامبلدور داره به نفع هافلپاف كار ميكنه؟
-آره قربونش!....تا ترم قبل هافلپاف آخرين گروه بود ولي اين ترم شده يكي از كانديداهاي قهرماني!
-سلام!
-سلام تومي!
-سلام قربونت برم!
-هوووم!ميبينم كه دور هم جمعتون جمعه!
-آره!داريم در مورد طرفداري دامبلدور از هافلپاف صحبت ميكنيم!
-ها؟...اي بابا!من از صبح هر جاي قلعه ميرم همش صحبت از همينه!...بابا جون شماها فكر نميكنيد هافلپاف قديما اصلا عضو فعال نداشت و اصلا تالارشون اوراق بود ولي الان اعضاش زياد شدن و روز به روز هم دارن زياد تر ميشن و تالارشون شده هماهنگترين تالار؟
-ماشالله فك!
4)
-فكر كنم يكي از اين گياهاي باحال هاگريده!
-آره!بهش ميخوره گرون باشه!
-بردارش بريم تيف!
-بابا نميبيني تيغ داره؟
-بردار بابا سوسول!يه موقع النگوهات نشكنه!
-هووووووم!....آي!اووووخ!واااااخ!
-تيف در رو!
-كجا؟!(اين صداي خودم بود كه اومده بودم گلدون رو بردارم!)(ديدم سخته گفتم!
)
5)
-پس چي فكر كردي!من همه رو سيم ثانيه متلاشي ميكنم!
-يعني واقعا تو اين همه سايت داري؟
-خب آره!مگه چيه؟
-خب آخه من يه سايت بيشتر ندارم!البته سايتم تكه!
-آره!ميشناسم سايتتو!بچه هاش همشون باحالن!ولي يه بدي اي دارن!هر كاري كردم نگذاشتن من ناظر سايت بشم!
-ولي خداييش من بهترين نويسنده رول سايت هستم!من خداي رول پليينگم!هيچ كس نميتونه مثل من بنويسه!حتي حاجي!
-پس من چي؟!
---------------------------------------------------------------------
در كل تمام سايت زير سوال رفت با اينايي كه نوشتم!