هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: فروش استثنايي چوبهاي جادويي با 10%تخفيف
پیام زده شده در: ۱۳:۳۳ سه شنبه ۲۲ شهریور ۱۳۸۴
#57

چو چانگ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۰ دوشنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۲۷ دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۷
از کنار مک!!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1771
آفلاین
-يوهو يوهو! كويرل سلام!
-به به بانو چوچانگ!!! خوش اومدين! قدمتون رو چشم...
چو در حالي كه هر دو ثانيه ميپره هوا! مياد تو!
كوييرل كه نگرانه مبادا اين شادي بخاطر بستن مغازش باشه با نگراني ميگه: اِ...چيزي شده چوي عزيز؟
چو: چي؟ نه چيزي نشده! يوهو!
چو ميپره هوا!
كوييرل:
چو: ميدوني چي شده! من قراره برم تو گروه كر گروه سرژ!!!
كوييرل: امكان نداره!!!
چو يدفعه جدي ميشه و برميگرده به قالب ناظر!
- كوييرل! نبينم چوب قلابي بفروشيا! دمار از روزگارت درميارم! مالياتت كو؟
-
چو يهو ميپره هوا!
-كوييرل! اين بعضي وقتا ميگكيره! يوهو! بعدش يوهو! ول ميكنه! يوهوهوهو!
كوييرل:
چو: حالا تو يوهو! يه چوب به من بده يوهو! چوبم موند زير پاي اين لارا شكست! يوهوهاهو! ميخوام يه تار موي تكشاخ داشته باشه با پودر هاهاهاهوي شاخ گوزن! طولشم هوهو! 23 سانتيمتر اوكي هوهو؟؟؟
كوييرل كه احساس ميكنه حالش بد شده ميگه: بله! حتما!
چو دو متر ميپره هوا و سرش ميخوره به يه چوبدستي كه داشته واسه خودش اون بالا پرواز ميكرده!و دوباره جدي ميشه!
-آخ! كوييرل! اين چيه! اين چوبدستي ناموس نداره! ببرش اونور! ايميلمم اينه: cho_chung@yahoo.co.uk ديگه نبينم اين چوبا شيطوني كنن ها!
شترقهو!
چو غيب ميشه!!!
دو ديقه بعد:
كوييرل: يوهو....هوهو...يوهوهاهو! يي هي هي هي! يوهو...


[b][font=Arial]«I am not worriedHarry,» 
said Dumbledore
his voice a little stronger despite
the freezing water
«I am with you.»[/font]  [/b]


بدون نام
هلن وارد ميشه
هلن : اقاي پرفسور يك چوب ديگه مي خواستم قبلي شكست
پرفسور : شكست . هلن جان اين چوب ها رو چي كار مي كني كه مي شكنه
هلن : ا ؟؟؟؟؟؟؟؟
پرفسور : دختر اااا نداره بابا ورشكست مي شي ها
هلن : ها اين دفعه من رو ببخشيد
پرفسور : كار هميشه گيته حالا چه نوعي باشه
هلن : هرچي باشه فقط طلسم نشكن داشته باشه
پرفسور : باشه مي فرستم
هلن : راستي خواهرم سلام رسوند
پرفسور : باشه دختر برو ديگه مي فرستم كلم رو كچل كردي
هلن : ااااااااااااااااااااااا
--------------------------------
دوستان اگه يزره زيادي بد نوشتم ببخشيد بار اولم است



Re: فروش استثنايي چوبهاي جادويي با 10%تخفيف
پیام زده شده در: ۸:۵۴ شنبه ۱۹ شهریور ۱۳۸۴
#55

هپزيبا اسميتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۴۸ چهارشنبه ۱ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۴:۵۱ چهارشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۸
از از جهندم سياه همسادتونم نمي شناسي؟؟؟؟؟؟
گروه:
کاربران عضو
پیام: 998
آفلاین
پروفسور مشغول انجام كارش بودكه يهو يه صدايي شنيد يكي داشت آواز خوان نزديك مي شد
- آهويي دارم خوشكله ..فرار
پروفسور با خودش گفت عجب ديوانه اي
پروفسور كه مي گن شمايين
بله
اه چيزه من يه چوب دستيخوب مي خوام كه جادو كنه
خانم مگه از پشت كو اومدي همه چوب دستي ها جادو مي كنه
اخه من تازه اجازه داشنا چوب دستي دارم خوشحالم ديگه
باشه از چه نوعي
نمي دونم پر ققنوس و چوب زبان گنجشك زياد هم بلند يا كوتاه نباشه خوب
باشه
پس باي باي
اهويي دارم خوشكله بدون اون سردمه


پنهان شده ام

پشت ابر چشمهايم...

باران در اتاق من است...

خالي هاي اتاقم را

از تصوير زنده ي نامش پر مي كن


Re: فروش استثنايي چوبهاي جادويي با 10%تخفيف
پیام زده شده در: ۱۶:۵۳ پنجشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۸۴
#54

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
پروفسور کوییرل که اینروزها سرش خیلی شلوغه مشعول ساختن چوبدستی برای سوزان و آنا بود که یهو
شتلق
کوییرل:چی بود زلزله بود
یه بنده خدا:نترس بابا منم
کوییرل:ببخشید شما
یه بنده خدا:یه بنده خدا چیه مگه تا حالا یه بنده خدا ندیدی
کوییرل:چرا حالا چی میخوای؟
یه بنده خدا:آدما معمولا اینجا میان چی میخوان منم از همو نا میخوام
کوییرل:پول داری
یه بنده خدا:معلومه
کوییرل:خیله خب نوع چوبدستیت+اندازه و اینکه چه وردی رو اجرا کنه بگو
یه بنده خدا:فرقی نمیکنه فقط آخرین مدلی که داری باشه
کوییرل:3 روز دیگه آمادس
یه بنده خدا:خوبه
شتلق





Re: فروش استثنايي چوبهاي جادويي با 10%تخفيف
پیام زده شده در: ۱۶:۱۱ پنجشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۸۴
#53

ملكه خوشبختي


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۲۸ جمعه ۲۱ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۲۱ پنجشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۸۵
از هاگوارتز
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 8
آفلاین
صبح زود(ساعت11)
آنا بل: سلام.به به به!!!
پروفسور: عليك سلام.فرمايش؟
آنا بل: مي بينم كه چوباتون ده درصد تخفيف دارن.
پروفسور: خوب كه چي؟
آنا بل: خوب هيچي همينطوري يه چيزي گفتم.
پروفسور: خيلي خوب فرمايش؟
آنا بل: بيزحمت ده تا جعبه از اون چوبات بذار كنار تا بعد از ظهر بروبچو بفرستم ببرنشون.
پروفسور(كه رفتارش محترمانه شده بود) : چه مدلي باشن؟
آنا بل: اونش مهم نيست. فقط بكنشون ده جعبه بذار گوشه مغازت.
****************************************

پروفسوركه هنوز متعجب بود داشت بيرون رفتن آنا بل رو نگاه ميكرد .ناگهان به خودش اومد تا خواست درباره پولش حرفي بزنه ديدآنا بل رفته بيرون.
يهو چشمش افتاد به1000000 گاليون كه روي ميز داشت بهش چشمك ميزد.
بلافاصله با چهره اي خوشحال رفت تا سفارش آنا بل رو آماده كند.

(اگه اشكالي كمو كسري داشت ببخشيد.)


گريفيندور قهرمان است و قهرمان ميماند


Re: فروش استثنايي چوبهاي جادويي با 10%تخفيف(دياگون جديد)
پیام زده شده در: ۱۴:۳۸ پنجشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۸۴
#52

سوزان بونزold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۵۱ چهارشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۲:۴۴ چهارشنبه ۸ آذر ۱۳۹۶
از همون شهري كه پشت درياهاست فقط يك قايق بايد بسازين!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 115
آفلاین
نزديك غروب بود كه من از همه جا بي خبر وارد مغازه ميشم.
سوزان: اينجا چرا اينقدر شلوغه؟نكنه چوب دستي هم كپني شده!؟
يه دفعه يكي از پشت پيشخون ميپره بيرون:نه جونم مردم ديدن نمي صرفه هي كارت اينترنت بخرن حضوري ميان سفارش ميدن.
امرتون؟
سوزان:اومدم يك كيلو سبزي قرمه بخرم
پورفسور: جون!اولن به دليل شيوع وبا سبزي نيست دومن مگه من عمو سبزي فروشم بچه؟
سوزان:آخه چه سوالايي ميكنيدا!معلومه ديگه اومدم يه چوب دستي نو بخرم براي دوستم
پورفسور قلم كاغذشو مياره:چه جور باشه؟
سوزان:چوبي ميخوام با طرح ونقش زيبا با قيمت مناسب
پورفسور:اون وقت منظور از طرح ونقش چيه؟
سوزان:مثلن عكس من باشه كه دارم تو باغ گل ميخك وسط گل ها مدوم
قلم وكاغذ از دست پورفسور مي افته: مگه اينجا بنگاه شادماني؟ بيرون!
سوزان:حالا چرا عصباني ميشيد؟مگه اين جا چوبدستي نميفروشيد؟
پورفسور:بله نه پيرهن شب!
سوزان: واقعن كه! بابا همين يه باره ها!
پورفسور:نچ...(يه نگاهي به سوزان ميندازه)همين يه دفعه به خاطر گل روي عمه ي مرحومت!ولي خرج داره ها!
سوزان:آقا ما خيلي بد بختيم تو رو خدا. حتي پول كفن و دفن عممو نداريم و شما...
پورفسور: با...(يه دفعه به خودش مياد)دروغ نگو خودم ديدم تو سالن پادمور واسه ختمش جا رزرو كردين
سوزان:ا...خوب وام ميت گرفتيم
پورفسور: وام! منم ميخوام
سوزان:مگه كسيتون مرده؟
پورفسور:خوب نه گفتم بگيرم خرج مغازه كنم
سوزان:هه هه.اين طوري كه نميشه ولي ...خوب اگه شما اون چوب دستي رو...
پورفسور:لا اله الا الله...خوب ...باشه بده من اون آدرس دوست كذاييتو
سوزان:خدا از آقايي كمتون نكنه .بفرمايين...راستي وامتون جور ميشه اصلن ناراحت نباشين.باي باي
پورفسور همين طوري سوزانو نگاه ميكنه كه ديگه رفته بيرون وآهنگ ستاره ي آرشو ميخونه.بعد يه نگاه به كاغذ تو دستش ميكنه وميخواد از عصبانيت بتركه!


آخرين برگ سفر نامه ي باران اين است -------كه زمين چركين است
((شفيعي كدكني))


Re: فروش استثنايي چوبهاي جادويي با 10%تخفيف
پیام زده شده در: ۲۱:۵۴ چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۸۴
#51

نازیلا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۲۴ شنبه ۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۲۹ پنجشنبه ۸ دی ۱۳۸۴
از راهنمایی و دبیرستان هدی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 17
آفلاین
خانم شیطان وارد می شود
خانم:سلام منم یک چوب جادو عالی می خوام کاملا سفارشی دلم می خواد یه چیزی مثل مال دامبلدور باشه
کوییرل:به ه آدرسی بگم بیارن؟
خانم:elitoxicblackblazerlizard_666
کوییرل:حتما براتون درست میکنم
خانم:خیلی ممنون
کوییرل:جمله ی خاصی نمی خواین؟
خانم:چرا جمله آوراکداورا
کوییرل
خانم:پس می آرین
کوییرل:البته


ویرایش شده توسط snyrt_666(خانوم شیطان) در تاریخ ۱۳۸۴/۶/۱۷ ۱۴:۲۶:۵۷

عشق تپه ایست که هر خری از آن بالامیرود
کامران عشق هومن جیگر :bigkiss:


Re: فروش استثنايي چوبهاي جادويي با 10%تخفيف
پیام زده شده در: ۱۹:۲۱ جمعه ۱۱ شهریور ۱۳۸۴
#50

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
پروفسور کوییرل در حالیکه یه پاکت قرمز به دست داره وارد مغازه میشه و با عجله آن نامه که از قرار معلوم یه نامه عربده کش هست رو باز میکنه :
اخطاری از طرف چوچانگ: لطفا تو تاپيكت نمايشنامه بنويس! و به بقيه هم بگو اينكارو بكنن!
پروفسور کوییرل در حالی که خشکش زده میگه:من چیکاره بیدم
پرفسور ویلیام ادوارد که برای اولین باره که به مغازه میاد تا سفارش 50 تا چوبدستیرو بگیره با دیدن پروفسور کوییرل میگه:سلام پروفسور چی شده نکنه میخوای بگی چوبهای من آماده نیستن
کوییرل که هنوز در اثر نامه چو عصبی بنظر میرسه میگه:برو بیرون قبل از اینکه چوبهاتو تو سرت خورد کنم
پرفسور ویلیام ادوارد: بهتره برم بعدا بیام
پروفسور کوییرل:اگه دفعه دیگه یه نفر تو مغازه غیر نمایشنامه ای صحبت کنه من میدونم با اون





Re: فروش استثنايي چوبهاي جادويي با 10%تخفيف
پیام زده شده در: ۱۷:۳۵ سه شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۴
#49

Ali


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۲ شنبه ۴ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۶:۳۶ دوشنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۴
از کافه هاگزهد
گروه:
کاربران عضو
پیام: 48
آفلاین
کوییری که داشت با ولدی جرو بحث می کرد به غلط کردن افتاد....
کوییری:بـــــابا غـــــلط کردم....بــــــاشه...یــــــه کاریش مــــــی کنم....
ولدی:ای خائن بی پدر مادر چه غلطی می کنی؟؟؟؟
کوییری(با گریه):مـــــامان جون.....بــــــیا که پــــــسرت و کـــــشتن...
همین منوقع آلبی(آلبرفورث)می یاد تو و ....
آلبی:ریش خودم....چه خبره.....
کوییری که هول شده میگه:یـــــاد مرحوم مــــــــادرم افــــتادم.....

آلبی:خیل خوب.....حالا عیب نداره.....این آلبوس نامرد زده سر یه آب نبات چوبی همه جور مزه ناقابل چوبم رو شیکونده......یه دونه اضطراری که توش 7 تا پر ققنوس داشته باشه....آخه می دونی طبق گفته ولدمورت تو کتاب شاهزاده دورگه، 7 یه عدد قدرتمنده...
کوییری(با دستپاچگی):چــــــــــشم......


اونجا هم با آلبرفورث باشین...
ww


Re: فروش استثنايي چوبهاي جادويي با 10%تخفيف
پیام زده شده در: ۲۱:۳۳ دوشنبه ۳ مرداد ۱۳۸۴
#48

ایواناold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۱۰ جمعه ۳۱ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۶:۲۴ چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۸۷
از تالار خصوصی گریفیندور!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 246
آفلاین
کوییرل دارد مغازه اش را تمیز میکند که ناگهان...

ایوانا ــ سلام پروفسور!

کوییرل ــ برو بیرون بچه جان مغازه بسته اس نمیبینی؟!

ایوانا ــ جدی؟!ببخشید اما کارم فوریه!!!

کوییرل ــ چطور؟!

ایوانا ـــ آخه همین الان چوبدستیم شکست!!!



کوییرل ــ حالا فردا بیا!!


ایوانا ــ نمیشه آخه!!!!!!

کوییرل ــ خیلی خب بابا!آدرس ای....

ایوانا ــ همه چیزو اینجا نوشتم!

کاغذی را به طرف کوییرل میگیرد:

E_mail:sou_lilin@yahoo.com

ورد:حتی در مرگ کاش پیروز باشی!!

ايوانا __ مرسيييييييييييي! :bigkiss:

کوییرل (در حالی که کله اش را میخاراند)ــ خب هزینه اش....

اما ایوانا با جاروش به غارش برگشته بود!!!!!!!!!


!!Let's rock 'n' ROLE








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.