هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: اگه می رفتید کوچه ی دیاگون چی می خریدید؟
پیام زده شده در: ۵:۳۷ یکشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۳
#11
اول یک چوب دستی میخرم بعد کتاب های درسیم و یک جغد و لباس هایم و وسایل دیگه


ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺑﯿﺪﺍﺭﯼ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺩﺍﺭﻧﺪ , ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺑﻨﺪ ..
..ﺣﮑﺎﯾﺖ ﻋﺠﯿبی است ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﺎ
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ ﻭ ﻣﯽ ﭘﻮﺷﺎﻧﺪ
ﻣﺮﺩﻡ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ . . .


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۴:۲۷ یکشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۳
#12
هری تو اتاقش در خانه ی شماره ی چهار پریوت درایو داشت وسایل های که نیاز داشت رو جمع میکرد و چیز های اضافه و بدون استفاده رو تو سطل زباله مینداخت مثل پرهای شکسته و جوهر های خشک شده لباس های که براش کوچک شدن داشت این ها رو انجام میداد و فکر میکرد در مورد کتابی که ریتا اسکیتر در مورد دامبلدور نوشته آیا چیز های که نوشته درست چرا دامبلدور درمورد خواهرش آریانا نگفته و در مورد پدرش که چیکار کرده و در آزکابان بوده و در اونجا مرده اعصاب هری خراب بود و یکم اعتمادش درمورد دامبلدور از بین رفت وقتی که کارش تموم شد قفس هدویگ و کیف کوله پشتیش رو گرفت و از اتاق خارج شد و از راه پله پایین اومد و وسایلش رو پیش در خونه گذاشت و دید بیرون از خونه عمو ورنون داره چمدون هاشون رو داخل ماشین میزاره و دادلی داره بهش کمک میکنه و ازش سوال میکنه چرا داریم میریم

هری برگشت داخل و به اتاق نشیمن رفت که در اتاق هیچی نبود چون همه ی وسایل خونه رو جمع کردن و خاله پتیونا رو دید که وسط اتاق واسایده بهش نگاه کرد یک کت سبز و یه دامن کوتاه تا زیر زانو برنگ سیاه پوشیده وقتی به هری نگاه کرد

هری گفت:خب دیگه نیم ساعت دیگه از هم جدا میشیم و ازمن خلاص میشن

یدفعه خاله پتیونا چیزی گفت که هری تعجب کرد که خالش اینو گفت

خاله پتیونا :اون شب فقط تو نیستی که خانوادت رو از دست دادی من خواهرم رو از دست دادم

هری:چی ؟

پتیونا:اره میدونم این حرفا از من بعیده اما اره من خواهرم رو از دست دادم کی از خواهرش رو دوست نداره من فقط حسودیم میشد که خواهرم جادوگر بوده اما من نه و وقتی میدیم خانوادم بهش بیشتر توجه میکنن و خوشحالند که دخترشون جادوگر حسودیم میشد و گذاشتم منتفر بشم از خواهرم .
و از اتاق خارج شد و هری رو تنها گذاشت


باید نمایشنامه ت در مورد عکس باشه.
بعد از نوشتن متنت هم یه بار مرورش کن. در جمله بندیت اشکالات فراوانی داری.
تایید نشد!


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۵/۱۲ ۲۱:۳۵:۲۵

ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺑﯿﺪﺍﺭﯼ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺩﺍﺭﻧﺪ , ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺑﻨﺪ ..
..ﺣﮑﺎﯾﺖ ﻋﺠﯿبی است ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﺎ
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ ﻭ ﻣﯽ ﭘﻮﺷﺎﻧﺪ
ﻣﺮﺩﻡ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ . . .






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.