هرمیون موهای وزوزیش رو کنار زد و با عصبانیت به هری گفت:
- این دیوونگیه محضه!
رون با بیخیالی دستانش را در موهایش فرو برد:
- هرمیون ضد حال نزن!
هرمیون با خشم داد زد:
- رونالد ویزلی! اصلا می فهمی چی می گی؟ دعوت اسنیپ به چالش آب یخ یعنی خداحافظی ما از هاگوارتز! :vay:
هری قهقهه میزد.
-باور کن ارزششو داره هرمیون و به خاطر خدا، اونا منو اخراج نمیکنن. من پسر برگزیده یا یه مشت چرت و پرت دیگه برای اونا هستم. من اخرش مجبور خواهم بود یک شبانه روز به نصیحت های دامبلدورو فریادهای اون روغن گریس، گوش بدم ولی فقط همینه و نه بیشتر!
هرمیون با کتابش محکم زد توی سر هری!
- روی من حساب نکنین!
رون با حیرت به هرمیون نگاه کرد و هرمیون این بار با لکنت گفت:
- ام...ینی منظورم اینه که...اه! خب باشه ولی... خدایا من بازم می گم این دیوونگیه!
هری چشمک زد.
- خوب پاترها دیوونه ان هرمیون؟ نیستن؟ حالا بگید کجا باید ویدیو رو ضبط کنیم؟
هرمیون آهی کشید و گفت:
- روی نشان ارشدی من ... یه دوربین کوچیک به کار میذاریم...من میز اول می شینم و برای همین خیلی خوب می تونم فیلم بگیرم.
-اهای ینی تو میگی من جلوی بچه ها آب بریزم روی سرم و اسنیپ رو دعوت کنم؟
هری این را فریاد زده بود. رون سری تکان داد.
- خودشه اگه به طور خصوصی چلنجش کنی، حتما میپیچونه ولی اینجوری نمیتونه!
هرمیون نالید.
- شما دو تا رو چرا نمیبرن تیمارستاااان؟ دکترررررر
سه قلو های گریفندوری
مقابل در کلاس اسنیپ متوقف شدند دستان هرمیون به شدت می لرزید اما قبول کرده بود که به آنها کمک کند پس جا نزد.هری دوربین را روی نشان ارشدیت هرمیون نصب کرد و هر سه نشستند.هرمیون سعی کرد طبیعی به نظر برسد پس کتابش را باز کرد و مشغول مطالعه شد و در عین حال موهای پرپشتش را عقب زد تا مانع فیلم برداری نشود. هری وقتی دید اسنیپ وارد کلاس میشود، بلند شد و جلوی دخمه ایستاد البته قبل از آن، ردا و لباس هایش را در اورده و حالا فقط یک بلوز و شلوار تنش بود. سطل آبی را ظاهر کرد و گفت :
-من، هری جیمز پاتر، دراکو مالفوی، سیموس فینیگان و پروفسور اسنیپ رو به این چالش دعوت میکنم.
و بعد، اب را روی سر خودش خالی کرد. اسنیپ با چهره ای خشمگین به هری نگاه کرد . هرمیون بر خلاف انتظارش به خنده افتاده بود و می لرزید. هری در حالیکه قهقه میزد خیس و تلو تلو خوران به سر میزش برگشت.اسنیپ فریاد زد:
- پاتر! مجازات می شی! شب توی دفتر من باش!
هری خندید
- میخواین من از چالشتون فیلم بگیرم پروفسور؟:lol2:
کل کلاس رفت روی هوا و اسنیپ که دیگر محال بود از وضعی که در آن هست، عصبانی تر شود یقه هری را گرفت و از کلاس کشوندش بیرون! هرمیون دوربین رو از نشان ارشدیش جدا کرد و رو به رون گفت:
- حیف شد کلی جادو نصب کردم روی دوربین تا بتونم بیارمش هاگوارتز
- مهم اینه که چیزی رو که میخواستیم ضبط کرد به نظرت گریس با هری چکار میکنه؟
هرمیون چانه اش را خاراند.
- کمترینش یه مجازات درست و حسابیه که دلش خنک بشه.ولی میدونم اخراجش نمیکنه.
اسنیپ در یک کلاس خالی هری را روی یک صندلی کوباند طوری که هری شک کرد پس از این قادر به استفاده از اندامهای پشتی بدنش باشد! اسنیپ به هری نزدیک شد طوری که بینی عقابیش تنها چند سانتی متر با هری فاصله داشت و بعد نعره زد:
- پاتر دلقک! سر کلاس من حق نداری معرکه بگیری!
- معرکه نبود که! یکی دیگه هم منو دعوت کرده بود. جنبه نداری یکی ادم حسابت کنه؟
اسنیپ خواست به سمت هری حمله ور بشه که دامبلدور وارد کلاس شد و گفت:
- سوروس اکسپکتو پاترو نوم رو یادت رفت ها
هاااااا!
اسنیپ با این قیافه به طرف دامبلدور چرخید.
دامبلدور چشماشو از قصد بزرگ کرد و به هری اشاره ای کرد. اسنیپ دستش رو محکم کوبید به پیشونیش. هری که سردش شده بود با چشمهایی قد نعبلکی به انها خیره شد.
- ببخشید قضیه چیه؟ الان شما دوتا باس بزنید شت و پت کنید منو ها!
دامبلدور همون طور که یه آبنبات لیمویی از جیبش در می آورد گفت:
- هری پسرم برو دو تا کلاس ریلکسیشن!
هری موهایش را چلاند و سرش را تکان داد و باعث شد آب روی صوررت اسنیپ بپاشد.
- خوب این در مورد شما طبیعیه ولی این جناب روغن گریس بی جنبه رو چکارش کنیم؟ تازه شرط میبندم میخواد فر بده و ویدیو نده!
دامبلدور به آبنباتش مک زد و گفت:
- نه هری عزیزم!
و بلافاصله ابر چوبدستی اش را بیرون کشید و سطل آب یخ روی اسنیپ خالی شد.
اسنیپ فریاد زد آلبوووووووووس!
تایید شد! سال اولیا از این طرف!