هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۷:۰۵ شنبه ۲۴ دی ۱۳۸۴
#1

01 - نام:ريسورس اسنيپ (پدر سورس)
02 - سن:68
03 - تاريخ تولد:1937
04 - جنس: مذكر
05 - تحصيلات: دانشمند كشف جادوي سياه
06 - رنگ چشم: سمت راست مشكي و سمت چپ زمردي
07 - گروه: اسليترين
08 - رنگ مو: نيمه مشكي و زمردي كم رنگ
09 - نام مستعار: زمرد مشكي
11 - كوييديچ: حرفه اي به سبك قديمي
12 - چوب جادو: بدون نياز به چوب مخصوص
13 - جارو: بدون نياز به جارو
14 - علاقه منديها: پسرش رئيس مدرسه هاگوارد شود تا بتواند به مدرسه برگردد ، جنگ تن به تن با ولدمورت ...
15 - توانمنديها: انجام برخي جادو هاي دفاعي بدون نياز به عصا و كشف جادوهاي سياه ...


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۴/۱۰/۲۵ ۲۲:۲۵:۴۶
ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۴/۱۰/۲۵ ۲۲:۲۶:۵۱

...bay


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۹:۳۱ سه شنبه ۲۰ دی ۱۳۸۴
#2
01 - نام: زمرد سياه (پدر سورس)
02 - سن:68
03 - تاريخ تولد:1937
04 - جنس: مذكر
05 - تحصيلات: دانشمند كشف جادوي سياه
06 - رنگ چشم: سمت راست مشكي و سمت چپ زمردي
07 - گروه: اسليترين
08 - رنگ مو: نيمه مشكي و زمردي كم رنگ
09 - نام مستعار: زمرد مشكي
11 - كوييديچ: حرفه اي به سبك قديمي
12 - چوب جادو: بدون نياز به چوب مخصوص
13 - جارو: پرواز بدون نياز به جارو
14 - علاقه منديها: پسرش رئيس مدرسه هاگوارد شود تا بتواند به مدرسه برگردد ، جنگ تن به تن با ولدمورت ...
15 - توانمنديها: انجام برخي جادو هاي دفاعي بدون نياز به عصا و كشف جادوهاي سياه ...


...bay


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۵:۲۵ یکشنبه ۱۸ دی ۱۳۸۴
#3
01 - نام:اسنيپ كبير (پدر سورس)
02 - سن:68
03 - تاريخ تولد:1937
04 - جنس: مذكر
05 - تحصيلات: دانشمند كشف جادوي سياه
06 - رنگ چشم: سمت راست مشكي و سمت چپ زمردي
07 - گروه: اسليترين
08 - رنگ مو: نيمه مشكي و زمردي كم رنگ
09 - نام مستعار: زمرد مشكي
11 - كوييديچ: حرفه اي به سبك قديمي
12 - چوب جادو: بدون نياز به چوب مخصوص
13 - جارو: بدون نياز به جارو
14 - علاقه منديها: پسرش رئيس مدرسه هاگوارد شود تا بتواند به مدرسه برگردد ، جنگ تن به تن با ولدمورت ...
15 - توانمنديها: انجام برخي جادو هاي دفاعي بدون نياز به عصا و كشف جادوهاي سياه ...


...bay


Re: داستان های سه کلمه ای!
پیام زده شده در: ۱۴:۵۶ یکشنبه ۱۸ دی ۱۳۸۴
#4
نفرینی دیگر از سوی ولدمورت را دريافت کرد ، او خود برای فرستادن یک نفرین دیگر اماده کرد در این بین اتفاقی باور نکردنی رخ داد . اتفاقي كه تن همه را به لرزه در آورد.يك نور خيره كننده و سپس ديگر نه هري بود نه ولدمورت شايد آنها به وسیله آن نور به مكان ديگري منتقل شده بودند اما نه اتفاق دیگری افتاده بود اتفاقی که بوي مرگ ميداد بله ولدمورت و هری به مكاني خالي از زمان فرستاده شده بودند که فقط هري و ولدمورت حضور داشتند آن ها گيج و منگ به اطرافشان كه حاله اي از نور بوجود آمده بود نگاه ميكردند که ناگهان اسنیپ با عصایش ظاهر شد و کاری كرد كه هري از تعجب عصايش را به سمت اسنيپ نشانه رفت. ولي اسنيپ دير متوجه هری شد و طللسم سکتوم سمپرای هری به اسنیپ برخورد کرد و اسنيپ با تمام قدرتي كه داشت بر روي زمین افتاد و با عصایش اثر طلسم هری را از بین برد و توانست او را هم به زمین بیاندازد و بعد خود سری بلند شد اما ولدمورت طلسمي به سمت هری فرستاد و اسنیپ با طلسم اواداکداورا طلسمی به سمت ولدمورت فرستاد و باعث شد تكه اي از بدنش كنده ...


...bay


Re: داستان های سه کلمه ای!
پیام زده شده در: ۱۴:۴۳ یکشنبه ۱۸ دی ۱۳۸۴
#5
هري با آخرین سرعت به سمت یکی از مرگخواران نفريني فرستاد اما آن نفرین به قبري كه آنطرف تر هري بود برخورد کرد و آن قبر به هزاران تكه تبدیل شد. به محض اينكه هري از جاي خود بلند شد نفرینی دیگر از سوی ولدمورت را دريافت کرد ، او خود برای فرستادن یک نفرین دیگر اماده کرد در این بین اتفاقی باور نکردنی رخ داد . اتفاقي كه تن همه را به لرزه در آورد.يك نور خيره كننده و سپس ديگر نه هري بود نه ولدمورت شايد آنها به وسیله آن نور به مكان ديگري منتقل شده بودند اما نه اتفاق دیگری افتاده بود اتفاقی که بوي مرگ ميداد بله ولدمورت و هری به مكاني خالي از زمان فرستاده شده بودند که فقط هري و ولدمورت حضور داشتند آن ها گيج و منگ به اطرافشان كه حاله اي از نور بوجود آمده بود نگاه ميكردند که ناگهان اسنیپ با عصایش ظاهر شد و کاری كرد كه هري از تعجب عصايش را به سمت اسنيپ نشانه رفت. ولي اسنيپ دير متوجه هری شد و طللسم سکتوم سمپرای هری به اسنیپ برخورد کرد و اسنيپ با تمام قدرتي كه داشت بر روي زمین افتاد و با عصایش اثر طلسم هری را از بین برد و توانست او را هم به زمین بیاندازد و بعد خود سری بلند شد اما ولدمورت طلسمي به سمت هري فرستاد و اسنيپ با طلسم اوادا كدابرا ...


...bay


Re: داستان های سه کلمه ای!
پیام زده شده در: ۱۴:۴۱ یکشنبه ۱۸ دی ۱۳۸۴
#6
هري با آخرین سرعت به سمت یکی از مرگخواران نفريني فرستاد اما آن نفرین به قبري كه آنطرف تر هري بود برخورد کرد و آن قبر به هزاران تكه تبدیل شد. به محض اينكه هري از جاي خود بلند شد نفرینی دیگر از سوی ولدمورت را دريافت کرد ، او خود برای فرستادن یک نفرین دیگر اماده کرد در این بین اتفاقی باور نکردنی رخ داد . اتفاقي كه تن همه را به لرزه در آورد.يك نور خيره كننده و سپس ديگر نه هري بود نه ولدمورت شايد آنها به وسیله آن نور به مكان ديگري منتقل شده بودند اما نه اتفاق دیگری افتاده بود اتفاقی که بوي مرگ ميداد بله ولدمورت و هری به مكاني خالي از زمان فرستاده شده بودند که فقط هري و ولدمورت حضور داشتند آن ها گيج و منگ به اطرافشان كه حاله اي از نور بوجود آمده بود نگاه ميكردند که ناگهان اسنیپ با عصایش ظاهر شد و کاری كرد كه هري از تعجب عصايش را به سمت اسنيپ نشانه رفت. ولي اسنيپ دير متوجه هری شد و طللسم سکتوم سمپرای هری به اسنیپ برخورد کرد و اسنيپ با تمام قدرتي كه داشت بر روي زمین افتاد و با عصایش اثر طلسم هری را از بین برد و توانست او را هم به زمین بیاندازد و بعد خود سری بلند شد اما ولدمورت طلسمي ...


...bay


Re: داستان های سه کلمه ای!
پیام زده شده در: ۱۴:۲۶ یکشنبه ۱۸ دی ۱۳۸۴
#7
هري با آخرین سرعت به سمت یکی از مرگخواران نفريني فرستاد اما آن نفرین به قبري كه آنطرف تر هري بود برخورد کرد و آن قبر به هزاران تكه تبدیل شد. به محض اينكه هري از جاي خود بلند شد نفرینی دیگر از سوی ولدمورت را دريافت کرد ، او خود برای فرستادن یک نفرین دیگر اماده کرد در این بین اتفاقی باور نکردنی رخ داد . اتفاقي كه تن همه را به لرزه در آورد.يك نور خيره كننده و سپس ديگر نه هري بود نه ولدمورت شايد آنها به وسیله آن نور به مكان ديگري منتقل شده بودند اما نه اتفاق دیگری افتاده بود اتفاقی که بوي مرگ ميداد بله ولدمورت و هری به مكاني خالي از زمان فرستاده شده بودند که فقط هري و ولدمورت حضور داشتند آن ها گيج و منگ به اطرافشان كه حاله اي از نور بوجود آمده بود نگاه ميكردند که ناگهان اسنیپ با عصایش ظاهر شد و کاری كرد كه هري از تعجب عصايش را به سمت اسنيپ نشانه رفت. ولي اسنيپ دير متوجه هری شد و طللسم سکتوم سمپرای هری به اسنیپ برخورد کرد و اسنيپ با تمام قدرتي كه داشت بر روي زمين افتاد و با عصايش اثر طلسم هري را ...


...bay


Re: داستان های سه کلمه ای!
پیام زده شده در: ۱۴:۲۰ یکشنبه ۱۸ دی ۱۳۸۴
#8
هري با آخرین سرعت به سمت یکی از مرگخواران نفريني فرستاد اما آن نفرین به قبري كه آنطرف تر هري بود برخورد کرد و آن قبر به هزاران تكه تبدیل شد. به محض اينكه هري از جاي خود بلند شد نفرینی دیگر از سوی ولدمورت را دريافت کرد ، او خود برای فرستادن یک نفرین دیگر اماده کرد در این بین اتفاقی باور نکردنی رخ داد . اتفاقي كه تن همه را به لرزه در آورد.يك نور خيره كننده و سپس ديگر نه هري بود نه ولدمورت شايد آنها به وسیله آن نور به مكان ديگري منتقل شده بودند اما نه اتفاق دیگری افتاده بود اتفاقی که بوي مرگ ميداد بله ولدمورت و هری به مكاني خالي از زمان فرستاده شده بودند که فقط هري و ولدمورت حضور داشتند آن ها گيج و منگ به اطرافشان كه حاله اي از نور بوجود آمده بود نگاه ميكردند که ناگهان اسنیپ با عصایش ظاهر شد و کاری كرد كه هري از تعجب عصايش را به سمت اسنيپ نشانه رفت. ولي اسنيپ دير متوجه هری شد و طللسم سکتوم سمپرای هری به اسنیپ برخورد کرد و اسنيپ با تمام قدرتي كه داشت ير روي ....


...bay


Re: داستان های سه کلمه ای!
پیام زده شده در: ۱۴:۰۱ یکشنبه ۱۸ دی ۱۳۸۴
#9
هري با آخرین سرعت به سمت یکی از مرگخواران نفريني فرستاد اما آن نفرین به قبري كه آنطرف تر هري بود برخورد کرد و آن قبر به هزاران تكه تبدیل شد. به محض اينكه هري از جاي خود بلند شد نفرینی دیگر از سوی ولدمورت را دريافت کرد ، او خود برای فرستادن یک نفرین دیگر اماده کرد در این بین اتفاقی باور نکردنی رخ داد . اتفاقي كه تن همه را به لرزه در آورد.يك نور خيره كننده و سپس ديگر نه هري بود نه ولدمورت شايد آنها به وسیله آن نور به مكان ديگري منتقل شده بودند اما نه اتفاق دیگری افتاده بود اتفاقی که بوي مرگ ميداد بله ولدمورت و هری به مكاني خالي از زمان فرستاده شده بودند که فقط هري و ولدمورت حضور داشتند آن ها گيج و منگ به اطرافشان كه حاله اي از نور بوجود آمده بود نگاه ميكردند که ناگهان اسنیپ با عصایش ظاهر شد و کاری كرد كه هري از تعجب عصايش را به سمت اسنيپ نشانه رفت. ولي اسنيپ دير متوجه هري شد و طلسم سكتوم سمپراي هري به...


...bay


Re: داستان های سه کلمه ای!
پیام زده شده در: ۱۴:۰۰ یکشنبه ۱۸ دی ۱۳۸۴
#10
هري با آخرین سرعت به سمت یکی از مرگخواران نفريني فرستاد اما آن نفرین به قبري كه آنطرف تر هري بود برخورد کرد و آن قبر به هزاران تكه تبدیل شد. به محض اينكه هري از جاي خود بلند شد نفرینی دیگر از سوی ولدمورت را دريافت کرد ، او خود برای فرستادن یک نفرین دیگر اماده کرد در این بین اتفاقی باور نکردنی رخ داد . اتفاقي كه تن همه را به لرزه در آورد.يك نور خيره كننده و سپس ديگر نه هري بود نه ولدمورت شايد آنها به وسیله آن نور به مكان ديگري منتقل شده بودند اما نه اتفاق دیگری افتاده بود اتفاقی که بوي مرگ ميداد بله ولدمورت و هری به مكاني خالي از زمان فرستاده شده بودند که فقط هري و ولدمورت حضور داشتند آن ها گيج و منگ به اطرافشان كه حاله اي از نور بوجود آمده بود نگاه ميكردند که ناگهان اسنیپ با عصایش ظاهر شد و کاری كرد كه هري از تعجب عصايش را به سمت اسنيپ نشانه رفت. ولي اسنيپ دير متوجه ...


...bay






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.