با سلام

1- نام : گريندل والد
2- سن: 64 سال ( در زمان حيات - 60 سال از مرگم ميگذره )
3- تاریخ تولد: 1880
4- جنس: مرد
5- تحصیلات : فارغ التحصيل از هاگوارتز
6- رنگ چشم: خاكستري
7- گروه : اسليترين
8- مو : بلند مشكي رنگ
9- ظاهر کلی : فعلا بصورت روح هستم اما بزودي به جسمم باز ميگردم
10- چوب جادو : از چوب راش با پر ققنوس بي اندازه قدرتمند
11- دسته جارو : پاك جاروي 1
12- علاقه ها: جادوي سياه
13 - توضيحات ديگر : بزرگترين جادوگر سياه در قرن اخير - از مخترعين جادوهاي سياه نوين - پدر جادوي سياه نوين - از بزرگترين و قدرتمند ترين جادوگران سياه در كل تاريخ - استاد جادوي سياه تام ريدل
14- علت مرگ : در اثر 1 اشتباه در سال 1945 مقابل دامبلدور كشته شدم.‌!

قصد دارم به جسم خودم با كمك شاگردم تام ريدل بازگردم. و با همكاري او " آلبوس پرسيوال ولفريك برايان دامبلدور " را شكست دهم.!

Xهرمیون

خب دوستان من خلاصه 5 فصل از كتاب 1 هري پاتر يعني " هري پاتر و سنگ كيميا " رو آماده كردم. ايشالا بقيشو هم آماده مي كنم.
سعي كردم كه تمام مطالب رو در بر بگيره .. اگر درجايي اشكالي و يا كمبودي ديديد توي همين تاپيك اعلام كنيد.
موفق باشيد.

هري پاتر و سنگ كيميا

فصل 1 :
هري از مرگ نجات مي يابد و ولدمورت شكست خورده و مي ميرد. تمام جادوگران سرار جهان بخاطر از بين رفتن ولدمورت جشن مي گيرند. دامبلدور هري را به خانواده دورسلي ها كه خانم دورسلي خاله هري بود مي سپرد.

فصل 2 :
ده سال از زندگي هري گذشته بود. هري در روز تولد دادلي به باغ وحش مي رود. در آنجا با يك مار عظيم الجسه بطور ناخواسته صحبت مي كند. هري ناخواسته باعث شد كه محفظه شيشه اي محافظ از بين برود و مار از جايگاهش بيرون بيايد.

فصل 3 :
هري بعد از ماجراي آن مار زياد تنبيه ميشد. تعطيلات تابستان فرا رسيد. يك روز صبح وقتي هري براي آوردن نامه رفت چشمش به نامه مرموزي افتاد. نامه مال هري بود اما عمو ورنون آن نامه را از هري گرفت و به او پس نداد. فرستادن نامه ها همينطور رو به افزايش بود. عمو ورنون براي فرار از نامه ها آنها را به كلبه اي در كنار دريا برد. در همان شب هري 11 ساله ميشد.

فصل 4 :
غولي به نام هاگريد به خانه در كنار دريا آمد. و نامه اي را به هري داد. هاگريد در مورد دنياي جادوگري و مدرسه هاگوارتز به حرفي مطالبي گفت. هري متوجه شد كه يك جادوگر است او متوجه شد كه شخصي به نام لرد ولدمورت پدر و مادرش را 11 سال پيش كشته است. قرار شد هاگريد براي خريد لوازم مدرسه بدنبال هري بيايد.

فصل 5 :
هاگريد به همراه هري براي خريد لوازم مدرسه به كوچه دياگون مي روند. هري در راه با پروفسور كوييرل آشنا مي شود. هري به همراه هاگريد به گرينگوتز كه بانك جادوگرهاست مي روند و مقداري پول از صندوق پولهاي خانوادگي پاتر ها براي خريد لوازم مدرسه مي گيرند. هاگريد بسته عجيبي را از صندوق 713 گرينگوتز دريافت كرد. هري به همراه هاگريد به كوچه دياگون بازگشتند و لوازم مدرسه را كه براي سال اول لازم بود خريدند. هاگريد به عنوان هديه تولد 11 سالگي هري براي او جغدي خريد.

ما هنوز منتظريم.. !!
پدر جان بيا بگو جونمون به لبمون رسيد..
آخه هركس از هرقسمت نميتونه يه برداشت خاص رو داشته باشه.. ممكن هم هست برداشت شما اونقدر با قوه تخيل كار داشته باشه كه بعضيا از دركش عاجز باشن.. بهر صورت

سلام

برادر ادامه كار جالبيه.. !
منتها 1 اشكال داره اونم اينه كه اونهايي كه كتاب هارو كامل نخوندن تحريك ميشن ميان خلاصه هارو ميخونن......... و اين بده...
اما با اين همه حتما كمك مي كنم.
در ضمن لطفا اگر شروع به كار كردين يعني هر كتاب رو كه شروع كردين يه پست بزنين كه ديگر استاديد برن سراغ كتابهاي ديگه..
من برم سراغ كتاب 1 ...
برميگردم

با سلام

من مهدي هستم..
توي سايتهاي هري پاتريستي كمتر منو ميشناسن.. اما توي سايتهاي امنيتي ( امنيت شبكه و هكينگ ) بيشتر ميشناسن..
از بروبچ پرشين ويزاردز خدابيامرز بودم..
چندماهي هست كه به اين سايت سر ميزنم..
با هري پاتر توي مدرسه آشنا شدم..
اول مثل بقيه هري پاتر رو يه چيز مضخرف ميدونستم... اما وقتي كتاب 1 رو خوندم ( در عرض 2 روز ) بشدت علاقه پيدا كردم.. بطوري كه سر كلاس هاي ادبيات و ديني و اينها هري پاتر ميخوندم بطوري كه 3 بار از كلاس انداختنم بيرون
خلاصه همه كتاب هارو بترتيب خوندم..
و چند وقتي هم هست برا خودم دارم داستان هري پاتري مينويسم..
كه البته گه گداري مينويسم يهو ميبيني 1 ماه ننوشتم.
بشدت به كامپيوتر و اينترنت ( هكينگ و امنيت ) علاقه دارم. بعضي دوستام به من ميگن ديوونه ي كامپيوتر ....
خلاصه فعلا همينا يادم مياد..
فعلا تا بعد خدافس
در ضمن براي شادي روح من يعني " گريندل والد "
منتظر رزم گريندل و آلبوس باشيد.. ( البته قبلش بايد به جسم خودم بازگردم ) ! اينبار شكستش ميدم !