wand

روزنامه صدای جادوگر

wand

Re: قلم پر تندنویس
ارسال شده در: سه‌شنبه 21 تیر 1390 10:15
تاریخ عضویت: 1386/05/20
: پنجشنبه 18 خرداد 1396 21:41
از: اليا
پست‌ها: 367
آفلاین
هی یو...

_ به چه جراتی پاتو گذاشتی تو سایت در حالی که ارباب از دیدن دوبارت خوشحال نیست؟

_ هنوز به دامبلدور عشق می ورزی؟

_ به نظرت جادوگران کی به کیه الان؟(سوال سیاسی)

_ نظرت در مورد بیت زیر چیه؟

می خوردن و شاد بودن آیین من است *** فارغ بودن ز کفر و دین، دین من است



همین

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
ویرایش شده توسط آمیکوس کرو در 1390/4/21 10:23:42
ویرایش شده توسط آمیکوس کرو در 1390/4/21 10:24:24
تصویر تغییر اندازه داده شده

خاطرات جادوگران...روز هاي اشتياق،ترس،فداكاري ها و ...


Re: کی, کِی, کجا؟؟؟
ارسال شده در: یکشنبه 12 تیر 1390 08:59
تاریخ عضویت: 1386/05/20
: پنجشنبه 18 خرداد 1396 21:41
از: اليا
پست‌ها: 367
آفلاین
مگه "با چي" هم داريم؟

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
تصویر تغییر اندازه داده شده

خاطرات جادوگران...روز هاي اشتياق،ترس،فداكاري ها و ...


Re: دفتر نظارت انجمن
ارسال شده در: شنبه 11 تیر 1390 22:51
تاریخ عضویت: 1386/05/20
: پنجشنبه 18 خرداد 1396 21:41
از: اليا
پست‌ها: 367
آفلاین
خب مي تونه مثل كارگاه نمايشنامه نويسي باشه.يعني يه سوژه بدين كه اعضا يه مدتي با اون مشغول باشن يا اينكه آزاد باشه.بين دو تيم از گروه هاي هاگ يا دو تيم تخيلي.اين ديگه تصميمش با شماست كه يكي از اين دو رو تعيين كنيد.اما نظر خودم اينه اگه شما سوژه بديد، تنوع ايجاد مي كنه و بچه بيشتر خلاقيت به خرج بدن.
يكي هم نقد پست هاشونو براشون انجام بده.يا حتي 2 نفر.

طرف در آخر پستش بخواد كه فلان كس نقد كنه مثلا!
توي تالار خودمون يادمه همچين چيزي بود.و خيلي هم مفيد بود.

به نظرم بهتره فعلا آموزشگاه كوييديچ تاپيكش ايجاد بشه،بعد كه اعضا زياد شدن تاپيك ديگه اي هم براي تمرين تيم ها ايجاد بشه.اين دو تا جدا باشه بهتره.

ويرايش:

ممنون از حسن نيت شما.

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
ویرایش شده توسط آمیکوس کرو در 1390/4/11 22:55:34
ویرایش شده توسط آمیکوس کرو در 1390/4/11 22:59:02
ویرایش شده توسط آمیکوس کرو در 1390/4/11 23:21:48
تصویر تغییر اندازه داده شده

خاطرات جادوگران...روز هاي اشتياق،ترس،فداكاري ها و ...


Re: دفتر نظارت انجمن
ارسال شده در: جمعه 10 تیر 1390 14:31
تاریخ عضویت: 1386/05/20
: پنجشنبه 18 خرداد 1396 21:41
از: اليا
پست‌ها: 367
آفلاین
نقل قول:

گودريك نوشته:
آقا شما چی فکر کردین؟؟

ویکتور الان چند روزه داد می زنه می گه که هیچ کس اعلام آمادگی نکرده و افراد برای لیگ کم هستن و بعدش شما می گین که یه تیم بیاد ورزشگاه رزرو کنه؟


گودريك جان منظور من اين نبود ب بسم الله تيم بره اونجا ورزشگاه رزرو كنه.اگه دقت كرده باشي گفتم محلي براي آموزش باشه.بعد كه اعضا زياد شدن مطمئنا تيم ها هم تشكيل مي شن و مي تونن ورزشگاه رو براي تمرين رزرو كنن.منظور سيريوس هم همين بود.نقد در كنار آموزش به بالا رفتن سطح كيفي كوييديچ كمك مي كنه به نظرم.


نقل قول:

زنوفيليوس نوشته:

با گودریک موافقم. اینطوری اونایی که میخوان تیم بسازن میرن دنبال عضو و میارن ولی اینطوری... اصلا اعلام آمادگی هیچ فایده ای نداره. همین کار بهتره. آخرشم هر عضو میاد عضویتش تو تیمو تأیید میکنه.


فكر مي كنم هميشه همينطور بوده.كسي كه تيمي تشكيل مي داد اينكارو مي كرد.به اعضا پي ام مي داد و بازيكن استخدام مي كرد.اما فكر مي كنم ايجاد همچين تاپيكي (آموزشگاه و تمرين)مي تونه به وضع فعلي كوييديچ كمك كنه.در كنار همون فرايند هاي هميشگي مثل جذب بازيكن توسط كاپيتان ها و...

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
تصویر تغییر اندازه داده شده

خاطرات جادوگران...روز هاي اشتياق،ترس،فداكاري ها و ...


Re: کی, کِی, کجا؟؟؟
ارسال شده در: پنجشنبه 9 تیر 1390 19:40
تاریخ عضویت: 1386/05/20
: پنجشنبه 18 خرداد 1396 21:41
از: اليا
پست‌ها: 367
آفلاین
[spoiler=چيكار؟]در مورد وضع سايت صحبت مي كردن!!![/spoiler]

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
تصویر تغییر اندازه داده شده

خاطرات جادوگران...روز هاي اشتياق،ترس،فداكاري ها و ...


Re: دفتر نظارت انجمن
ارسال شده در: پنجشنبه 9 تیر 1390 19:34
تاریخ عضویت: 1386/05/20
: پنجشنبه 18 خرداد 1396 21:41
از: اليا
پست‌ها: 367
آفلاین
نقل قول:

فقط مشکل اینکه این انجمن اصلا تاپیک های رول نداره.قبلا یکی داشت که من فعلا بستمش.خودمم یکی باز کردم که فعلا داره خوب کار میکنه.


خب مي تونيد يه ورزشگاه جديد ايجاد كنيد.مثلا ورزشگاه تمرينات تيم ها يا...



نقل قول:

یکی از بدی های انجمن کوییدیچ اینکه نمیشه ایده های خیلی جدید بهش داد و دوم اینکه سمت راست سایت توی آخرین ارسال ها فقط سه تا از تاپیک های کوییدیچ رو نشون میده.


بالاخره يكم نو آوري براي جايي كه كم رونق مي شه لازمه.

اينجام مثل هاگوارتز مي مونه.اگه مشترياشو جذب كنه خودشون مي رن تاپيكو تو انجمن پيدا مي كنن.فقط كافيه علاقه مند بشن.




در هر صورت ممنون كه زحمت مي كشي ويكتور عزيز...

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
تصویر تغییر اندازه داده شده

خاطرات جادوگران...روز هاي اشتياق،ترس،فداكاري ها و ...


Re: دفتر نظارت انجمن
ارسال شده در: پنجشنبه 9 تیر 1390 19:17
تاریخ عضویت: 1386/05/20
: پنجشنبه 18 خرداد 1396 21:41
از: اليا
پست‌ها: 367
آفلاین
آقا يه تاپيك آموزشي چيزي ايجاد كنيد براي افراد كم تجربه.يا حتي بقيه.يه آموزشگاه يا چيزي شبيه به اون.تاپيكي كه اصول رو به همه ياد بده.
بعدش ملت تو يكي از تاپيكاي انجمن پست تمريني بزنن و يكي نقد كنه براشون.خيلي از اعضا چون تجربه كمي دارن نميان شركت كنن تو كوييديچ.اين تاپيك فكر مي كنم هم به بازيكنا كمك مي كنه.هم سطح كيفي مسابقات رو بالا مي بره اگه ايجاد بشه.

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
تصویر تغییر اندازه داده شده

خاطرات جادوگران...روز هاي اشتياق،ترس،فداكاري ها و ...


Re: کی, کِی, کجا؟؟؟
ارسال شده در: سه‌شنبه 7 تیر 1390 23:51
تاریخ عضویت: 1386/05/20
: پنجشنبه 18 خرداد 1396 21:41
از: اليا
پست‌ها: 367
آفلاین
[spoiler=چيكار؟]در مورد مساله هسته اي ايران حرف مي زد[/spoiler]

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
تصویر تغییر اندازه داده شده

خاطرات جادوگران...روز هاي اشتياق،ترس،فداكاري ها و ...


Re: نحوه برخورد،فکر کردی کی هستی!؟
ارسال شده در: سه‌شنبه 7 تیر 1390 23:43
تاریخ عضویت: 1386/05/20
: پنجشنبه 18 خرداد 1396 21:41
از: اليا
پست‌ها: 367
آفلاین
با اين جمله ها كسي بالا يا پايين نميره.با فعاليت گروهتونو نشون بدين به بقيه!


اينقدر انژي بيخود مصرف نكنيد!

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
تصویر تغییر اندازه داده شده

خاطرات جادوگران...روز هاي اشتياق،ترس،فداكاري ها و ...


Re: ماجراهای کوییدیچ
ارسال شده در: سه‌شنبه 7 تیر 1390 23:19
تاریخ عضویت: 1386/05/20
: پنجشنبه 18 خرداد 1396 21:41
از: اليا
پست‌ها: 367
آفلاین
اين رول پست تمريني من براي يكي از بازي هاي اسليترين بوده كه كمي تغييرش دادم و اينجا گذاشتم.
__________________________________________________

بازی دو تیم اسلایترین و گریفیندور
بالاخره 20 جولاي که روز مسابقه ی حساس بین اسلایترین و گریفیندور بود از راه رسید و حال و هوای هاگوارتز را دگرگون کرد ، هوا همچنان مثل روزهای گذشته گرم و شرجي بود ، شايد اين به گرماي بازي اي كه در راه بود نيز مي افزود. در راهرو ها و تالار های مدرسه عده ی زیادی به شرطبندی روی تیم های محبوب خود با یکدیگر پرداخته بودند.

اتاقی خالی در طبقه ی چهارم

سه ساعت قبل از شروع مسابقه بازیکنان به خواسته ی کاپیتان اینیگو در کلاسی خالی واقع در طبقه ی چهارم
گرد هم آمده بودند و به توصیه های و راهکارهای تاکتیکی او که چند روز قبل آنها را تمرین کرده بودند گوش می کردند. اینیگو با لحنی امیدوار مشغول توضیح تاکتیک های حمله ، دفاع و هماهنگی مدافعین ومهاجمین در اجرای این تاکتیک ها روی تابلو کلاس بود. درهمین حین که توصیه های اینیگو رو به پایان می رفت آمیکوس با چهره ای آشفتهو درهم رو به سامانتا می کند و می گوید:

_ آخ چقدر گلوم درد می کنه ، ببینم سامانتا توقضیه ی تاکتیک سوم دفاعو متوجه شدی ؟!

_ راستش

آمیکوس که با پرسیدن سوالش از سامانتا به نتیجه ای نرسیده بود شروع به خاراندن پس سرش می کند و به این
مساله فکر میکند که علت خارش سرش به خاطر حساسیت به شامپویی است که از آن استفاده می کند و میبایست
آن را عوض کند و به جای آن از یک شامپوی نرم کننده و ضد شوره استفاده کند ، او بعد از فکر به این مساله ی
مهم و حیاتی از اینیگو می پرسد:
ببخشید اینیگو اگه ممکنه تاکتیک سوم دفاعو یکم باز ترش کن...

_ ببین موضوع اصلا پیچیده نیست ، اگه تاکتیک های اول و دوم دفاع جواب ندادن با تاکتیک سوم وارد عمل
میشین.البته احتمالش خیلی کمه که اولیه و دومیه جواب ندن ولی خب باید همه ی جوانبو در نظر گرفت. و اما
شما باید در تاکتیک سوم بلاجرو طوری بزنین تو صورت مهاجمین که موارد زیر برای اونا اتفاق بیفته:
اول) مخشون تکون بخوره
دوم)دماغشون خرد بشه
سوم)دندوناشون خرد بشه بریزه کف دستشون که تا آخر عمر با دندون مصنوعی زندگی کنن.

و بعد با خنده ای شیطانی ادامه می دهد:

_ باید دقت کنین وقتی این کارو انجام می دین مادام هوچ متوجه این عمل شما نشه ، به همین سادگی...
همه ی بازیکنان به ویژه آمیکوس و سامانتا با دهانی باز که کم مانده بود از شدت بازی زیاد به زمین برسد به
اینیگو خیره شده بودند و بعد کمی ادامه ی بیشتر این عمل با هم می گویند:

_ ها؟! آهان آهان ، آره متوجه شدیم خیالت تخت باشه.
سپس اینیگو با چهره ای به شدت جدی ادامه می دهد:


_ به این توصیه ها خوب توجه کنید و به اونا به دقت عمل کنید تا رستگار شوید...

و بازیکنان با چهره ای به شدت جدی تر:
بله اینیگو

_ حالا برید قبل مسابقه یه استراحتی بکنید که امروز خیلی کار داریم.

سه ساعت بعد در رختکن

بچه ها لبلس هایشان را از قبل پوشیده بودند . اینیگو که یاد آوری توصیه های مهم را به اتمام رسانده بود گفت:

_ ازتون می خوام...

صدا بلند تشویق تماشاگران مانع رسیدن صدای صدای کاپیتان لایق اسلایترین می شد و بچه ها از او خواستند کمی
بلند تر صحبت کند . پس او صحبتش را با صدایی بلند تر از سر گرفت:

_ ازتون می خوام به این گریفیندورهای بوقی نشون بدین اسلایترینی ها چقدر قدرتمندن ، البته درسته گریفیندور
قویه اما ماهم مهره های کار آمد و خوبی داریم و جزء مدعیان جام قهرمانی هستیم . پس حالا بیاین دستامونو رو هم بذاریم:

_ برای پیروزیه اسلایترین قهرمان و همیشه پیروز.

در زمین بازی

ورزشگاه پر تر از همیشه بود و تعداد اسلایترینی ها غالب!!!
کلاه دست ساز لونا لاوگود غرشی کرد و باعث تحریک تماشاگران اسلایترینی شد و آنها در عوض موشک هایی
جادویی را روانه آسمان می کردند که با صدای فشی بالا میرفتند و بعد از انفجار آرم پر افتخار اسلایترین را شبیه
سازی می کردند.
بازیکنان اسلایترین همانند دفعه ی قبل با آرامش هر چه تمام تر و قدم زنان وارد زمین شدند به محض ورود ، صدای تشویق اسلایترینی ها به هوا برخواستند و هر صدای دیگری را در خود فرو برد. بازیکنان دو تیم در جاهای خودشان مستقر شدند کاپیتان ها دستی نمادین با هم می دهند، اينيگو در مقابل استرجس پادمور را داشت و محكم دستش را فشرده بود:

- هي پادمور...زير شنل كوييديچ منو ديدي؟؟!!

و در حالي كه صورت هايشان را به هم نزديك كرده بودند، شنل ايماگو كنار رفت و نارنجك ها و سلاح هاي ماگلي نمايان شد.

پادمور:
اينيگو: آره ديگه...بردين با اينا طرفين !
پادمور: چي فكر كردي؟؟!! من دعا خوندم..خدايان مرا حفظ كنندي همي !
اسلي ها:

و اين صداي مادام هوچ بود كه آن كله به كله ها را جدا كرد.

جردن شروع به معرفی بازیکنان می کند و توپ ها بعد از شنیدن بازگویی های همیشگی مادام هوچ توسط بچه ها و همچنین صدای سوت به پرواز در می آیند.
مونتاگ بلا فاصله کوافلو بدست آورده و به طرف دروازه ی گریف که جسیکا پاتر محافظشه حمله ور می شه
مدافع اول که سینسسترا باشه رو جا میذاره اما تجربه ی پادمور به کمک تیمش میاد و با یک ضربه به بلاجر
مانع گل خوردن تیمش و پایه ریز یک حمله می شه...
اما اینیگو نمی گذاره بلک از میانه ی زمین هم عبور کنه .

_ آروم داداش،یکم آروم تر برو منم بهت برسم با هم بریم.
بووووووووم . اینیگو با یک تنه ی محکم بلکو منحرف می کنه و کوافلو تصاحب می کنه و بلافاصله اونو به توبی
می ده .

کمی بالاتر از زمین اصلی

کمی بالاتر از زمین بازی بارتی و لوپین با متوجه اسنیچ شده و به سمت بالا به شدت اوج می گیرند. اما هر دو با
هم گمش می کنن و دوباره بر میگردن پایین تر.
گـــــــــــــل گل ، اسلایترین چقدر هماهنگ عمل می کنه...توبی مدافعینو دور میزنه و با یه پاس دقیق مونتاگو صاحب کوافل می کنه و اون بدون وقفه گل میزنه.
در گیرو دار پاس و گل و این حرفا چشم توبی به معشوقه ش در جایگاه میفته و کلا قاطی می کنه و به فکر خوش
تیپ کردن و این چیزا میفته ، به سرعت به زمین خودشون بر می گرده و از سورس می پرسه:

_ ببینم تو از چه نرم کننده ای استفاده می کنی مو هات انقد قشنگه؟

_ برو بابا تو ام وقت گیر آوردی

توبی به گوشه ای از زمین می ره و بازیو ول می کنه و مشغول مالیدن ژل موی سر به موهاش می شه که اون
رو چند لحظه ی قبل ظاهر کرده بود.
گریفیندوری ها به سمت دروازه اسلایترین حمله ور شدن و بعد از چهار پاسکاری تک ضرب اوانز به در وازه
رسید و گل مساویو به ثمر رسوند.
گل برای گریفیندور ، اونا از غیبت کرو و توبی نهایت استفاده رو می کنن و گل اول شونو می زنن.
اینیگو سر همه فریاد می کشه:

_ این کرو و توبی کدوم قبرستونی رفتن؟

در همین لحظه سورس با نشان دادن گوشه ی سمت راست زمین توبی رو نشون می ده که در حال تیغ تیغ کردن
موهاشه و بعد به گوشه ی سمت چپ زمین اشاره می کرد جای که کرو مشغول قرقره کردن آب نمک برای التیام
گلو دردشه ، گلو دردی که قبل از بازی در مورد اون با سامانتا صحبت کرده بود...

_ آهای با شمام بیاید بازیو با ختیم دیوونه ها اگه ببازیم با دستای خودم دونه دونه ی موهاتو میکنم توبیاس ، خرخره ی تو می جوم کرو.
اما دوباره بر می گردیم بالا جای که کراوچ و لوپین از زمانی که اسنیچو گم کرده بودن دیگه اونو ندیده بودن
، اما در همین لحظه کراوچ که اسنیچو کمی زود تر از لوپین دیده بود به سمت اون و زمین با سرعت تمام شیرجه
زد لوپین هم به سرعت همین کار را انجام داد . باد در گوشهای بارتی زوزه می کشید اما بارتی مصمم تر از این حرفا بود و دیدگانش روی اسنیچ طلایی قفل شده بود.
بالاخره او توانست اسنیچ را در ارتفاع شش پایی در دستان خودش حس کنه ، سرعت بسیار بالای اون باعث شده بود نتونه خودش رو کنترل کنه و با شدت با زمین برخورد کرد. ( بر خورد نزدیک از نوع سوم)
بازی تموم شد اسلایترین تنها برنده ی این مسابقس اونا موفق شدن گریفیندور مدعی رو 160 به 10 وادار به شکست کنن.
قد بارتی پس از این حادثه هشت سانتیمتر کوتاه شد ، مادام پامفری علت اتفاق مضحکو نزدیک شدن استخوان لگن به ستون فقرات اعلام کرده .اما بارتی با معالجه های خاص مادام پامفری در حال بهبوده.
دماغ گریفیندوری ها بعد این بازی حسابی باد کرده و این باد هنوز هم نخوابیده.

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
ویرایش شده توسط آمیکوس کرو در 1390/4/7 23:25:06
ویرایش شده توسط آمیکوس کرو در 1390/4/7 23:27:44
تصویر تغییر اندازه داده شده

خاطرات جادوگران...روز هاي اشتياق،ترس،فداكاري ها و ...




Do You Think You Are A Wizard?
جادوگری؟