...
نام: دوركاس ميدوز
گروه: گریفیندور
چوبدستی: 28 سانت از چوب درخت گردو و پر ققنوس.
چوب جارو: ندارم!
مشخصات ظاهری: صورت کشیده، موهای سفید! کلا تریپ سن بالاهای خفن!
مشخصات اخلاقی: پیرمرد بی اعصاب ولی شوخ.
خصلاصه ای از زندگی نامه: از بچه گی پیرمرد بودم، یعنی چیز! بچه که بودم پیر مرد نبودم، ولی پیرمردها رو دوست داشتم!
روستایی و روستا زاده. تولدم به گمانم در اواخر قرن 18 بوده. به صورت مستقل جادوگری یادگرفتم. مدت ها کارم خرده فروشی با گاری دستی توی روستای های مشنگ ها بوده. مزرعه کوچکی داشتم و با همسر ساحره ام و 4 فرزندم زندگی آروم و خوبی داشتیم. از دوره شرارت های لوکسیاس و کشتارهای اوایل قرن 19 وارد مبارزه شدم.
این مبارزه تا قرن 20 ادامه داشت. در طول کمتر از 2 قرن زندگی اتفاقات زیادی برام افتاد. دهه آخر عمرم با ورودم به محفل همراه بود. سابقه مبارزه و تجربه ام به گمانم مهمترین دلیلی بود که ولدمورت خودش شخصا اقدام به قتل من کرد.
به گمانم دهه آخر عمرم رو در نیمه دوم قرن 20 سپری کردم. همه چیز توی یک صبح آفتابی، و جلوی چشم نوه هام به پایان رسید.
-----
سلام! الآن نیازی نیست که دوباره تو کارگاه نمایشنامه نویسی و اینا پست بزنم؟
ممنون بابت راهنمایی
سلام
خیر دوست عزیز، نیازی نیست.
خوش اومدی.
تأیید شد.
ویرایش شده توسط ماندانگاس فلچر در تاریخ ۱۳۹۳/۴/۱۸ ۲۲:۲۹:۳۳
این روزها که می گذرد
شادم
این روزها که می گذرد
شادم
که می گذرد
این روزها
شادم
که می گذرد...
«قیصر»