هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۴:۰۳ شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۴
#1
اسنیپ با چهره ای درهم که آمیخته به بغض و خشم بود روبروی آینه ایستاد. آینه ای خاک گرفته و کهنه که ترک بزرگی روی آن به چشم میخورد.
تنها خودش و اتاق خالی پشت سرش را در آینه میدید اما دلیل آمدن به این اتاق چیز دیگری بود.
کم کم تصویر اسنیپ و اتاق در آینه محو شد و جایش را به صحنه ای عجیب داد.اسنیپ با صحنه ای روبرو شد که اصلا فکرش رو نمیکرد.
تصویر لیلی اوانز و جیمز پاتر برروی آینه پدیدار شد.
لیل در آغوش جیمز با لبخندی از روی عشق و آرامش روبروی سوروس اسنیپ ایستاده بود.

(فلش بک)

دفتر مدیر مدرسه

-سوروس...
-بله پروفسور...
دامبلدور کتابی که درحال ورق زدنش بود بست و درحالی که آنرا سرجایش بین کتابهای متعدد کتابخانه اش قرار میداد گفت:
-مطمنی که امشب میخوای ببینیش؟
اسنیپ بی حرکت روی صندلی اش ماند و کوتاه گفت:
-بله
دامبلدور روی صندلی پشت میزش نشست، دستانش را طبق معمول درهم گره کرد و زیر چانه اش گذاشت و گفت:
-ولی فکر نمیکنم امشب شبِ مناسبی برای اینکار باشه...تو حالت...
اسنیپ سریعا روی صندلی اش چرخید و با چشمانی که خشم درونش را به روشنی نشان میداد به دامبلدور خیره شد و حرفش را قطع کرد.
-شما سه شب پیش به من قول دادید که هروقت بخوام لیلی رو بهم نشون میدین و من الان میخوام اونو ببینم.
دامبلدور لحظه ای مردد ماند و سپس لب گشود:
-درسته ،درسته...اما اون شب تو میخواستی خودکشی کنی و من واسه آروم کردنت اینو گفتم.
اسنیپ به حالت اولش برگشت و دوباره صدایش بی روح شد.
-میخوام ببینمش...
دامبلدور سری از روی تاسف تکان داد و گفت:
-میدونم نمیتونم نظرت رو عوض کنم ولی باید بهت هشدار بدم که حتی یک درصد هم فکر نکن امشب با صحنه ی خوبی روبرو خواهی شد.
از روی صندلی اش بلند شد و ادامه داد:
-من فقط قول دادم که لیلی رو بهت نشون بدم و مطمنم امشب اون رو خواهی دید

تا جاییکه یادم میاد تصویر در مورد زمان بود که اسنیپ تصویر خودش و لیلی رو تو آینه میبینه نه لیلی رو در آغوش اسنیپ.

بگذریم.توصیفات صحنه های خوبی دارین و این یه امتیاز مثبته.همینطور بین دیالوگ ها و توصیفاتتون توازن برقراره. با این وصف به نظر می رسه شما هم با اینتر میونه ی چندان خوبی ندارین!البته مختص شما نیست کلا به نظر می رسه تازه واردینمون با اینتر رابطه خوبی ندارن!
ته بعضی از جملاتتون هم از علایم نگارشی مثل نقطه استفاده نشده و این میتونه برای خواننده کمی گیج کننده باشه چون فکر میکنه جمله نصفه رها شده و ادامه داشته.
نکته دیگه اینکه جملاتی که بیانگر موقعیت های مکانی و زمانی هستن که شخصیت ها توش قرار میگرند رو بولد کنین تا خواننده متوجه بشه قسمتی از متن نیستن.

و ایراد بزرگ پستتون اینه که سوژه در جای خوبی تموم نشد.فلش بک ها تنها می تونن برخی از ابهامات داستان رو برای خواننده رفع کنن همونطور که تو داستان شما فلش بک دلیل اینکه چرا اسنیپ الان رو به روی آینه ایستاده رو توضیح میده ولی این برای اتمام داستان کافی نیست.داستان حداقل اینجا تو فلش بک نمی تونست تموم شه.بهتر بود یه اتمام فلش بک می زدین و حالات اسنیپ رو توصیف می کردین که وقتی با این منظره رو به رو میشه چه حالی بهش دست میده.

به نظر می رسه کمی دیگه باید روی داستان و سوژه تون کار کنین.پس در کمال احترام...


تایید نشد.


ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۴/۱/۲۲ ۱۷:۴۸:۵۱






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.