هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: در جستجوی راز ققنوس(عضویت)
پیام زده شده در: ۱۷:۱۸ یکشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۵
#1
سلام به همه تون!! خوش اومدم؟! :)))

1- هدف و انگیزه تون از عضویت در محفل ققنوس؟!
آخه می دونین از تنگ ماهی خسته شدم!! دلم یه خونه ی بزرگ می خواد!! :)))

2- سیاهی دل مرگخوارا رو با چه چیزی تمیز و پاکیزه میکنین؟
با آب تمیز دریا!! :)))

3- چند مورد از فواید ریش پروفسور دامبلدور رو نام ببرید!
اون کچل هیچ مویی نداره ولی پروفسور دامبلدور مو داره این هوا!! می تونه باهاش پز بده!! :)))

4- خلاقیت سفیدتون رو به کار بندازین و سه تا لقب ناقابل برای ولدمورت اختراع کنین!
تام بدون جری!! لوستر!! موجود بدون مو!!

5- به نظرتون بهترین راه نابودی و از صحنه روزگار خارج کردن سیاهی و تاریکی چیه؟
بندازیمشون تو دریا!! :)))

6- با چه روشی ولدمورت رو به عشق دعوت میکنین؟
نمی دونم. :|||||

7- اسم رمز ورود به دفتر پروفسور دامبلدور؟

در جستجوی سیسی!! :)))

سلام فرزند آبزی!

خوشحالم از دیدنتون. برای عضویت در جبهه ها اصلا عجله نکنید. هنوز کلی راه برای رفتن دارین. شما باید فعال باشین. باید توی ایفای نقش بیشتر فعالیت کنید و درخواست نقد بدین تا سطح نوشته هاتون بالاتر برن.
پس فعالیت و درخواست نقد رو فراموش نکنید. هروقت احساس کردین چه از لحاظ فعالیت و چه از لحاظ سطح نوشتن آماده هستین، درخواستتون رو دوباره مطرح کنید.

موفق باشین.


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۵/۱۲/۳۰ ۲:۵۸:۱۲


پاسخ به: به نظرتون بهترین فیلم هری پاتر کدام شمارش بود؟
پیام زده شده در: ۲۰:۳۵ یکشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۵
#2
همه ی فیلم ها رو چند بار دیدم!! فیلم اول و دوم به کتاب نزدیک تر بودن ولی فیلم آخر رو بیشتر می پسندم به خاطر اینکه مبارزه ی پایانی اش با مبارزه ی پایانی کتاب قابل مقایسه نبود!! :|||||



پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۲۰:۲۸ یکشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۵
#3
چیکار؟؟؟
قلیون می کشید!!
از همه خوشگل تره موقعی که سیوروس اسنیپ موهاشو فر کرد تو لشکر مرگخوارها با گری بک قلیون می کشید!! =)))))



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۴:۲۲ دوشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۵
#4
نام شخصیت انتخابی: سیسی مکرره
گروه هاگوارتز: هافل پاف
پاترونوس: ماهی
چوبدستی: پر جغد و ریسه ی قلب اژدها

معرفی: سیسی مکرره یک دختر هافلپافی هست که اطلاعات زیادی از اون در دسترس نیست و مثل خیلی های دیگه در موردش فقط گفته شده که قدم زنان توی حیاط هاگوارتز پرسه می زده! بنابراین خودم یک معرفی من در آوردی براش می سازم اگر قبول کنین! سیسی در لندن به دنیا اومد! از همون بچگی به انواع ماهی علاقه داشت! همیشه خواب می دید که داره توی اقیانوس آرام شنا می کنه! این علاقه ی بیش از حد آنقدر زیاد بود که یک روز از همه جا بی خبر سیسی فهمید که شبیه ماهی ها شده! حافظه اش هم شبیه ماهی ها شده بود! اون خیلی زود بسیاری از چیزها رو فراموش می کرد! حتی محل سکونتش رو یادش رفت و خانواده اش رو ناخواسته ترک کرد! هر چند ساعت که حافظه اش پاک می شد تعجب می کرد و از خودش می پرسید که الان کجاست و اینجا چیکار می کنه؟! و هر روز محل سکونتش رو تغییر می داد! اما یک سری استثنائاتی وجود داشت! اون هرگز دوستان صمیمی اش رو فراموش نمی کرد! دوستانی که پیوند محکمی با ذهنش زده بودند!

ویژگی های ظاهری و شخصیتی:

ظاهری: سیسی یک جانورنماست! اون می تونه به یک ماهی کوچولو تبدیل بشه! ولی ظاهر اصلیش: اون بلونده! چشم هاش شبیه چینی هاست! نسبت به سنش (18) دختر قد بلندی هست و گردن درازی داره! همیشه یک شال گردن جگری می پوشه!

شخصیتی: سیسی خیلی تند تند حرف میزنه! هر موقع که حافظه اش پاک می شه اطرافیانش رو تند تند سوال پیچ می کنه! کمتر می شه اونو ناراحت و یا افسرده دید! اون معتقده که نام خانوادگیش بسیار نحسه و موجب می شه که مکررا حافظه اش رو از دست بده! اما جدا از این ها همیشه یک لبخند دوست داشتنی روی لبش نشسته و فقط موقعی که حافظه اش رو از دست میده لبخندش محو می شه و می گه: ا وا! چی شد؟!


تایید شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۵/۱۲/۹ ۱۴:۵۲:۵۸


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۴:۱۳ یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵
#5
سلاممممم کلاه خفففن! :)))
من یک آدم بسیار پر حرفی هستم! آن قدر پر حرف که بعضی ها دل شون می خواد چسب بزنن به دهنم منو بندازن تو کمد حبس کنن! :)))) لباس هام ساده ان و حتی ظاهرمم ساده اس! دلم می خواد به بقیه کمک کنم! تا لحظه ی آخر ناامید نمی شم و تمام تلاشمو می کنم تا توی کارهام موفق بشم! آدم شجاعی نیستم راستشو بخواید! همین که کلاهو روی سرم گذاشته ام منو خیلی می ترسونه! :)))
من دلم می خواد منو به هافل پاف بفرستی! می شه؟!



پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۳:۱۹ یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵
#6
تصویر هفتم را انتخاب کردم!!

* در خانه ی دوازدهم میدان گریمالد *

هری در اتاقش و بر روی صندلی اش نشسته بود که ناگهان در باز شد و اسنیپ وارد شد!! اسنیپ مثل یک گراز زخمی که تمام خانواده اش را در جنگ طایفه ای بین گرازها از دست داده باشد، با نعره ای روی هری پرید و مشغول خفه کردن او شد!!
-عاعاعاعاعا!! بمیر!!
-نههههه!! منو نکش!! نههههههه!! تصویر کوچک شده

هری دست اسنیپ را پس زد اما اسنیپ که دست بردار نبود دوباره شیرجه زد و تکه ی بزرگی از شانه ی هری را گاز زد و از جا کند!! هری نیز کمی غش و ضعف کرد اما به اعصابش مسلط شد و بعد از زدن یک ریپارو به شانه اش، خیالش راحت شد و نفس عمیقی کشید!!
-تو دیگه کی هستی؟!
-موضوع رو عوض نکن پاتر!! من اسنیپم و اومدم تو رو به خاطر خراب کردن رابطه ی من و مامانت خفه کنم!! تصویر کوچک شده
-خالی نبند!! کجات شبیه اسنیپه؟!
-آلن ریکمن مرده!! می فهمی؟! آلن مرده!! دیگه قیافه اش به من تعلق نداره!! من قیافه ام عوض شده!! تصویر کوچک شده
-راست می گی؟! باشه!! حالا حرفت چیه؟!
-می خوام خفه ات کنم!! لیلی بیخیال من شده!! می گه که هری همه ی حقایق درباره ی من رو فاش کرده!! می گه که بهش گفته که من پنج تا زن دیگه هم دارم!!
-مگه کار بدی کردم؟! مرد بی ناموس کمتر... زندگی بهتر!!

اسنیپ جوش آورد. بعد مثل گراز فریاد کشید و کله ی هری را گاز زد و از جا کند!! اما هری یک ریپارو به خودش زد و دوباره دارای کله شد!!
-هوووووی اسنیپ!! دیگه منو گاز نگیر!! به مامانم می گمااااا!!
-پاتر!! به من نگو اسنیپ!! منو قربان صدا بزن!! قربان!!
-لازم نیست منو قربان صدا کنی اسنیپ!!
-پنجاه امتیاز از گریفیندور کم می شه!!
-
-صد امتیاز از گریفیندور کم می شه!!
-
-دویست امتیاز!!
-
-پونصد!!
-
-هزار!!
-بدو بدو بیا امتیازات گریفیندور رو حراجش کردم!! کسی دیگه نمی خواد بیشتر از هزار امتیاز کم کنه؟! نبود؟!
-هوووی پاتر!! تو چرا از کم شدن امتیاز گروهت نمی ترسی؟! باید وحشت کنی!! باید دست به دامن من بشی!!
-من خیلی وقته که فارغ التحصیل شدم!! گور بابای گریفیندور!!

اسنیپ که نمی دانست از دست هری چکار کند، عصبی شد و کل بدن هری را خورد و بلعید!! هری نیز قبل از اینکه درون معده ی اسنیپ هضم شود یک ریپارو به خودش زد و بدنش را دوباره از اول به وجود آورد!! بعد چون گنجایش معده ی اسنیپ کوچک تر از اندازه ی هیکل هری بود، معده ی اسنیپ ترکید و تمام اتاق را خون فرا گرفت و هری هم پایش را روی جسد تکه تکه شده ی اسنیپ گذاشت و فیگور قهرمانی گرفت!!
.
.
.
.
.
خوب بود یا بازم بنویسم؟! خواهش می کنم بگین!!

شناسه قبلی داشتی شما؟

خیلی خوب بود. لذت بردم از خوندنش. منتها اینکه نیازی نیست از علامت تعجب دوبار استفاده کنی، همون یکبارش هم کاملا مفهوم رو میرسونه.
مرحله بعد: کلاه گروهبندی!


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۵/۱۲/۸ ۱۳:۴۱:۰۶






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.