هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۰:۴۶ یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶
#1
من شخصیت بسیار تاثیر پذیری دارم ...
خیلی از کارهای باحال خوشم میاد ...
عاشق دردسر و خطر ...
شوخی های بد بد ...
فقط گرینفیندور و اسلیترین ...



پاسخ بجینی ویزلی و دراکو مالفوی در کتابخانهه: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۲۲:۳۱ شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶
#2
دراکو مالفوی، دانش آموز مغرور و خوش چهره هاگوارتز که بواسطه پدرش به لرد سیاه مرتبط شده ، دستور دارد که تعدادی از کتب هاگوارتز را با کمد انتقال دهنده به لرد برساند ... دراکو به آرامی وارد کتابخانه می شود ... با آرامش بدنبال کتاب ها می گردد ... کتاب ها را پیدا می کند اما جای یکی از کتابها خالی است و هرچه بدنبال آن می گردد آنرا پیدا نمی کند ... بسمت درب خروجی می رود اما ناگهان جینی ویزلی را در حال خواندن کتاب می بیند ... سعی می کند از کنار جینی رد شود که متوجه کتاب او می شود ... بله ... کتابی که دنبالش می گشت در کنار جینی ویزلی بود ... با بی رغبتی نزدیک می شود ...
رو به جینی می کند و می گوید :
«سلام ویزلی ... از پاتر چه خبر ؟»
جینی که علاقه ای برای صحبت با دراکو ندارد، سرش را از روی کتاب بر می دارد و می گوید :
«سلام شرور بزرگ ... من از کجا درباره هری بدونم ؟؟!!!»
نگاهش را بر می گرداند و به خواندن کتاب ادامه می دهد ...
دراکو مالفوی که علاقه ای به طفره رفتن ندارد، سریع به سراغ اصل مطلب می رود :
«راستش ... میدونی ویزلی ... کتابی که داری میخونی، به من تعلق داره ... می خوامش ...»
جینی که دوست ندارد کتاب را به مالفوی بدهد، می گوید :
«دروغ نگو ... کتابهای کتابخانه هاگوارتز به هیچکس تعلق نداره ... »
دراکو نیز که حوصله ای برای بحث با جینی ویزلی ندارد، سعی می کند به زور کتاب را از جینی بگیرد ...
دراکو مالفوی : «کتاب رو بده ...»
جینی ویزلی : «(با صدای بلند)کتاب مال تو نیست ... نمی دم ... می خوام بخونمش ...»
با بلند شدن سروصدای مشاجره بین مالفوی و ویزلی، دانش آموزان جمع می شوند ... دراکو کتاب را از جینی می گیرد و او شروع به گریه می کند ...
هری که در همان زمان در حال خواندن کتاب{آموزش تغییر شکل} در کتابخانه بود، با شنیدن سروصدا به سمت آنها دوید ... وقتی جینی را در حال گریه دید، بدون هیچ صحبتی به سمت دراکو مالفوی رفت و یک ضربه محکم به صورت او زد ...
با بالا گرفتن دعوا و سروصدا، پروفسور اسنیپ که در سوی دیگر کتابخانه بود، به سمت آنها رفت و وقتی دراکو رو زخمی روی زمین، و هری را بالای سر او دید، پشت لباس آنها را گرفت و بلند کرد ... و با صدای بلند گفت :
«همه برین پی کارتون ... »
------------------------------------------------

درود بر تو فرزندم.

نقل قول:
دستور دارد که تعدادی از کتب هاگوارتز را با کمد انتقال دهنده به لرد برساند ... دراکو به آرامی وارد کتابخانه می شود ... با آرامش بدنبال کتاب ها می گردد ... کتاب ها را پیدا می کند اما جای یکی از کتابها خالی است و هرچه بدنبال آن می گردد آنرا پیدا نمی کند ... بسمت درب خروجی می رود


چرا انقدر سه نقطه خب؟ میتونستی از علائم نگارشی بهتری هم استفاده کنی.

دستور دارد که تعدادی از کتب هاگوارتز را با کمد انتقال دهنده به لرد برساند. دراکو به آرامی وارد کتابخانه می شود و با آرامش بدنبال کتاب ها می گردد؛ کتاب ها را پیدا می کند اما جای یکی از کتابها خالی است و هرچه بدنبال آن می گردد آنرا پیدا نمی کند پس بسمت درب خروجی می رود.

جمله پیوسته تر و بهتر نشد؟

سه جمله برای وقتیه که بخوایم ابهامی رو برسونیم، یا مکثی طولانی در پایان جمله رو. نیازی نیست همش ازش استفاده کنیم.

دوتا نکته دیگه بهت میگم:
اول اینکه وقتی دیالوگ تموم میشه و میخوای توصیف کنی، دوتا اینتر بزن.
دومین مورد هم اینکه از یک علامت سوال و تعجب استفاده کنی کافیه. تکرار بیشترش جمله رو سوالی تر یا تعجبی تر نمیکنه.

تایید شد!

مرحله بعد: کلاه گروهبندی


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۶/۴/۴ ۰:۰۸:۵۸






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.