+مجیکن چیست و چگونه بوجود می آید؟

مجیکن ها ذراتی معلق در هوا هستند که در چشم کسانی که آن ها را می بینند، شبیه نور های رنگی هستند. مجیکن ها پایه و اساس جادوی سیاه اند و در همه فرآیند های جادوی سیاه نقش اساسی دارند. بعضی قادر به دیدن این ذرات هستند (اعم از جادوگران و ماگل ها) و می توانند در صورتی که بخواهند از نیرو و قدرت جادویی شان استفاده کنند. بعضی دیگر که قادر به دیدن این ذرات نیستند، در صورتی که بخواهند از نیرو و قدرت جادویی شان استفاده کنند، باید از وردها و طلسم هایی استفاده کنند. با کنار هم قرار گرفتن این ذرات زنجیره های جادوی سیاه به وجود می آیند.
چگونگی ایجاد مجیکن ها هنوز هم در ابهام است. بعضی می گویند آن ها همزمان با به وجود آمدن کره زمین پدید آمده اند و تا زمین وجود دارد، آن ها هم به حیات ادامه خواهند داد. بعضی هم اعتقاد دارند مجیکن ها از زمانی که بدی در زمین شروع به پیدایش کرد به وجود آمده اند و با افزایش بدی، تعداد آن ها هم زیاد شده است. جادوگران معتقد به این اصل، امیدوارند با ریشه کن شدن بدی، مجیکن ها هم نابود شوند. هر چند خودشان هم می دانند که این امیدی واهی است.

+چگونه یک طلسم یا ورد بوجود می آید؟

همه طلسم ها و ورد ها، با توجه به نوع کاربرد و استفاده آن ها (دفاع، حمله، تغییر شکل و ...) از ترکیبات مشخصی به وجود می آیند. بعضی از این ترکیبات در همه طلسم های مربوط به یک شاخه مشترک هستند که به آن ها ترکیبات "مشترک" یا "لازم" می گویند. معمولا با اضافه کردن یک یا چند ترکیب دیگر به ترکیبات مشترک طلسم مورد نظر ساخته می شود. البته ساختن یک طلسم یا ورد به این سادگی نیست و نیاز به دانش تخصصی و نیروی جادویی زیادی دارد و فقط جادوگران و ساحره های نیرومند قادر به ایجاد طلسم ها یا ورد های جدید هستند.

+اگر در هنگام دوئل طلسمی را فراموش کردیم چه کار کنیم؟

فراموش کردن طلسم ها در زمان دوئل یه امر طبیعی است. در این صورت می توان از یک طلسم دیگر استفاده کرد. اما گاه اوقات طلسم های دفاعی یا ضد طلسم هایی را فراموش می کنیم که این خود مشکلی بزرگ است. چون طلسم های دفاعی و ضد طلسم ها فقط یکی هستند و مشابه و جایگزینی ندارند. اگر با یک چنین مشکلی رو به رو شدیم، باید از طلسم های دفاعی که در برابر همه طلسم ها مشترک اند استفاده کنیم یا با شرایط جدید کنار بیاییم. همچنین می توانیم همان طلسم را روی حریف خود اجرا کنیم و موقعی که او ضد طلسم را اجرا می کند، به او نگاه کنیم و کارش را تقلید کنیم. اما اگر او از طلسم غیر لفظی استفاده کرد و ما متوجه نشدیم که باید چه کار کنیم، در این صورت بهتر است از خود ناامید شویم و دفعه بعد که خواستیم دوئل کنیم، با یک فرد شوت دوئل کنیم تا چنین مشکلاتی به وجود نیاید.

1-
مجیکن ها در حقیقت پایه های جادویی هستند که توسط پیوند های مختلف آنها با هم ورد ها به وجود می آیند.
مجیکن ها دارای قدرت های ناقص هستند که با ترکیب با یکدیگر به عنوان مکمل عمل کرده و یک قدرت خوب و کامل را به وجود می آورند.
ساختن یک مجیکن نیاز به دانش بالا و قدرت بسیار زیاد جادویی دارد.

2-
یک طلسم از طریق ترکیب کردن مجیکن هایی به وجود می آید که قدرت های مورد نظر برای طلسم را دارا هستند.
از ترکیب مجیکن ها به صورت های مختلف طلسم های مختلف و گاه بسیار قوی ساخته می شوند.

3-
بهترین راه فکر کردن به کاربرد طلسم است.چون عموما نام هر طلسم ریشه ای در کاربرد آن دارد.به این ترتیب می توانیم به راحتی طلسم را به خاطر آورده و از آن استفاده کنیم.

1-مجیکن چیست و چگونه بوجود می آید؟
مجیکن ها مواد سیاهی هستند که در افسانه ها امده در غار 1000 تن تعداد زیادی از این ماده وجود دارد.مشکل اینست که جانوران عجیبی از جمله اژدها 13 سر از ان مراقبت میکند.اگر کسی به این مواد برسد قدریت کامل جهان رو در دسترس دارد و میتواند.
-----------------
ولی پروفوسور من یک ایده دیگر در مورد مجیکن دارم.این یک قدرتی هست که هر موقع قدرتمندان سیاه به دور یکدیگر جنع و با یکدیگر همکار شوند این حلقه کامل میشود و باعث پیوزی 90 درصد انها میشود.
----------
2-چگونه یک طلسم یا ورد بوجود می آید؟
ولی من فکر میکنم که حتما باید ورد با طلسم رو اختراع کرد وهیچ چیزی از اول خودش نبوده بلکه حتی شاید خود مرلین اونا رو اختراع کرده مثلا خود ولدی توی کتاب 4 میگه که با طلسم های ابداعی خودم تمنستم جلوی مرگ رو بگیرم پس معلوم میشه که ولدی اونا رو با مطالعه و تحقیق و ازمایش بدست اورده و همینجوری نبوده که به تونه به تنش برگرده با جلوی مرگ رو بگیره یعنی ورد و طلسک با ازمایش کردن وردهای مختلف بوجود میاد و همین جوری خودش نبوده
3-اگر در هنگام دوئل طلسمی را فراموش کردیم چه کار کنیم؟
این که یک امر طبیعی هست.بهترین کار استفاده از یک ورد دیگر هست.عکس العمل در اینجور موارد بسیار مهم هست.باید جادوگر اگر طلسمی رو یادش رفت به سرعت طلسم دیگری جایگزینش کند تا باعث شکست یا باختش نشود

1-مجیکن چیست و چگونه بوجود می آید؟


مجیکن ها نوعی اجزای شوم هستند که رابطه مستقیمی با جادوی سیاه دارند و در اصل با جادوی سیاه پیوند خوده اند . یعنی پایه و اساس بسیاری از جادو های سیاه میباشند .

مجیکن ها قدرت سیاه و جادویی بالایی دارند و میتوان از آنها در ساخت جادوی سیاه استفاده کرد .

به طور کلی مجیکن ها همیشه بوده و هستند . فقط کافی است که یک نفر انها را به طور کامل فعال کند و این فعال کردن مجینک ها است که اهمیت دارد و کار مشکلی میباشد . البته اولین مجینک وجود نداشته بلکه ساخته شده اما علت آن بدرستی مشخص نیست . در این مورد فرضیه های بسیاری وجود داره .

عده ای میگویند که جادوگرانی بودند که از دست بسیاری از جادوگران دیگر آسی شدند و به همین دلیل با نفرین های خود باعث ساخت اولین مجینک ها شده اند .

اما عده دیگر بر این اعتقادند که مجینک ها از ترکیب مواد نامرئی به وجود آمده که الان مدتهاست که دیگر در طبیعت وجود ندارند و بر خلاف اعتقادات گروه اول میگن که میجنک ها در بعضی از شرایط خاص قابل رویت میباشند .

ولی از اونجا که کلا این یک یافته اهریمنی و شیطانی میباشد اطلاعات زیادی در مورد تکمیل این فرضیه ها فعلا وجود ندارد .

-چگونه یک طلسم یا ورد بوجود می آید؟

شخصی که بخواد طلسم اختراع کنه باید چند شرط رو دارا باشه :

1- اول اینکه سر رشته مجینک ها رو داشته باشه . یعنی اینکه آنها رو بشناسه و طریقه استفاده از آنها رو بدونه و اینو بدونه که چطور آن را میشه در جهت جادوهای دلخواهش راه اندازی کنه .

2- باید درک بالایی از طلسم های جادویی داشته باشه و مانند یک شیمی دان بتونه درک کنه که اگر حرکت چوبدستی رو تغییر بده یا کلمه ورد رو تغییر بده چه تغییراتی در طلسمش پدید می اید و سپس آن را با مجینک ها تطبیق بده .

3- این جادوگر باید از قدرت جادویی بسیاری بهره مند باشه زیرا قدرت جادویی باعث میشه که نشانه های هر طلسم هر چقدر هم که ضعیف باشند در جادوهای اختراعی خودشان را نشان بدهند به همین دلیل به شخص کمک میکند که سریعتا طلسم را پیدا کند .

شخصی که تمام این شرایط رو داشته باشه ابتدا باید طلسمی رو که در نظر داره رو در ذهن بیاره سپس نزدیک ترین طلسم به آن را پیدا کنه و با استفاده از ردیابی سررشته منیجک ها و قدرت ذهنی بالا شروع به تغییر دادن طلسم کنه و هم زمان با استفاده از قدرت جادویی مجینک ها از نیروی آنها بهره مند بشه تا بالاخره بتونه ورد رو پیدا کنه .

شاید این کار در اول به نظر کاری بیهوده و پیچیده برسد اما اشخاصی که طلسم ها رو اختراع میکنند بدرستی با شرایط کار آشنایی دارند .

3-اگر در هنگام دوئل طلسمی را فراموش کردیم چه کار کنیم؟

1- به حریفمون بگیم غلط کردم
2- از مرلین کمک بخوایم
3- هر طلسم خفن دیگه ای که به ذهنمون میرسه اجرا کنیم
4- پا به فرار بزارییم
5- چوبدستی رو بندازیم کمر بند بلر رو دربیاریم مدل مشنگی دعوا کنیم .
6- از همون آنی مونی بپرسیم
7- دوئل رو stop کنیم و انقدر فکر کنیم تا اسم طلسمه به یادمون بیاد
8- با تقلب روی دستمون بنویسیم که اگر یه وقت یادمون رفت سریع نگاه کنیم
9- بی خیال دوئل بشیم جاش خاله بازی کنیم
10- تسلیم جادوی سیاه میشیم
11- به معلممون فحش بدیم که عرضه نداشت یه طلسم به ما یاد بده

به نام یگانه خالق عشق
1-مجیکن چیست و چگونه بوجود می آید؟
مجیکن ها نوعی ذرات نیمه حقیقی هستند که به صورت معلق در محیط های خاصی(از جمله کلیساهای قدیمی،غارهای آهکی و یا مکانهایی که پشتوانه قوی جادویی دارند)به حالت معلق در محیط وجود دارند.
مجیکن ها به طور خودکار در طبیعت از طریق ترکیب بلور ها سحر آمیز و روح کنترل کننده(نفس بسیار ساده ای که تنها قابلیت زنده ماندن را به موجود کنترل میکند)به وجود می آید.

2-چگونه یک طلسم یا ورد بوجود می آید؟
با بدست آوردن مجیکن ها و چیدن آنها به صورت زنجیره های جدا از هم و سپس ترکیب با یکدیگر(مانند دی ان ای)طلسم یا ورد که نام آن به صورت حروف چندگانه بر روی زنجیرها قرار میدهند.

3-اگر در هنگام دوئل طلسمی را فراموش کردیم چه کار کنیم؟
در اصل در این لحظه بهتر است نزدیک ترینطلسم را به طلسم مورد نظر پیدا کنیم و یا با کنار رفتن از جلوی پرتوها خود را نجات دهیم.

1-مجیکن چیست و چگونه بوجود می آید؟

مجیکین وصیله ای ارزشی است که به جادوی سیاه مربوط میشه
یعنی پایه و اساس جادوی سیاه هستش . اینقدر قدرت داره که بشه ازش برای ساخت جادو های جدید یا انجمام کار های شوم استفاده کرد . یه نمونش هم فکر کنم طلسم های نبخشودنی(چه جلب) باشه

حالا من امشب سر شام از لرد سیاه میپرسم بعد جوابش رو براتون میارم

2-چگونه یک طلسم یا ورد بوجود می آید؟

برای به وجود آوردن یک طلسم و یاورد اول از همه به یک جادوگر با نیروی جادویی قوی نیاز است
البته بسته به سفید بودن یا سیاه بودن طلسم رنگ جادوگر مورد نظر تغییر میکند(توجه داشته باشین که مشکی رنگ عشقه)

بعدش یا رو جادوگره باید خیلی خوب بتونه طلسم کنه و و فکرش هم خوب کار کنه

بعد از تمام این مراحل جادوی شما آمادس

-اگر در هنگام دوئل طلسمی را فراموش کردیم چه کار کنیم؟

بستگی به طرف مقابل داره
ولی در کل چند حالت پیش میاد

1 کشته میشیم
در این موقع دیگه کار ی لازم نیست انجام بشه

2 میشه آیدی آنی مونی رو اد کرد و در این جور مواقع از آنی مونی سوال کرد

3 فرار میکنیم

4دعا میکنیم اون بابا هم یادش بره طلسها چی بید

5 نمیدونم دیگه

* عالیه...بیاین تو!
بچه با احتیاط وارد کلاس شدند و به فضای تغییر کرده نگاهی انداختند.سرتاسر اتاق پر از تصاویری بود که در افراد ایجاد خطای چشم میکرد.
* خوب یه راست میرم سر اصل مطلب.اول از همه در باره سبک های جادوی سیاه بود...درسته ویزلی؟
- بله...پروفسور
* عالیه...در ابتدا که جادوگران نیروهای خودشون رو کشف کردند هیچ گونه سبک و یا رده بندی بین آنها وجود نداشت.حتی بعد از تقسیم آنها به دسته های سفید و سیاه نیز تغییر زیادی بوجود نیامد.
اما بعد از ساخت زنجیره سیاه مجیکن ها(استفاده از نام واقعیش شومه)تغییرات زیادی بوجود اومد.چراکه بسیاری از افراد خواهان قدرت سعی کردند ستونهای قدرت محکم تر و با نفوذ تری ایجاد کنند که به علت کمبود پشتوانه جادویی و قدرت روحانیشون موفق نشدند.
اما کار های اونها باعث بوجود اومد رشته هایی جدید از مجیکن ها شد که امروزه پایه های جادو ها و افسونهای سیاه مختلف هست.
جادوی سیاه چهار سبک داره که هر کدوم به نام موسسانش نام گذاری شده:
1- فرناریسم:الکساندرو فرنار در سال 1020 میلادی آخرین میله قدرت رو ساخت و با این کار جادوی سیاه امروزی رو که از بزرگترین توسعه دهندگانش گریندل والد و لرد سیاه هستند بوجود آورد.
2- هرپیسم:هرپوی کثیف،جادوگر یونانی در سالهای بین 123 تا 126 قبل از میلاد میله قدرتی رو بوجود آورد که با اون ژن های موجودات سیاه امروزی بوجود اومد.
3- پوتینیسم:راس پوتین جادوگر روس توانست در سال 1840 بعد از کشف روش ساخت جاودانه ساز موفق به ساخت رشته ای از مجیکن ها شد که نفرین های زبانی امروز ریشه در آن دارند.
4- روبیوسیسم:این مکتب که جادوی سیاه درونی است توسط روبیوس اهل تب در سال 2000 قبل از میلاد توسط ساخت سه برج زیر اهرام ثلاثه رشته ای از مجیکن ها را بوجود آورد که بعد از رشته سیاه بزرگترین و قوی ترین رشته است.
*دومین مساله در مورد نیازمندی های یک مدافع خوبه.
اولین نیازمندی تمرکزه!همیشه باید با تمرکز به ذهن خونی دست پیدا کنی و از طریق اون ناکلامی ها و حرکات بعد رو پیش بینی کنین.
دومین نیازمندی سرعت عمله.سریع خودت رو از دسترس اشعه ها کنار بکش.
سومی دید قویه...ممکنه با بد دیدین مسیر استباهی رو بری و فاجعه به بار بیاد.یا اینکه هدف گیری بدی داشته باشی.
چهارمی حافظست.هزاران طلسم و ورد رو در ذهنت نگه داری و همه رو بخوای در کسری از ثانیه پیدا کنی و تصمیم بگیری.
فکر کنم برای امروز کافی باشه
فقط تکالیف فراموش نشه:

1-مجیکن چیست و چگونه بوجود می آید؟
2-چگونه یک طلسم یا ورد بوجود می آید؟
3-اگر در هنگام دوئل طلسمی را فراموش کردیم چه کار کنیم؟

درباره ستاره داوود و تاثیرات آن در دنیای ماگل ها و جادوگران 10 خط بنویسید.

ستاره داوود یا Star of David که آن را مَجِنّ داوود (Magen David) نیز مینامند، از سده 17 میلادی به بعد نمادی از یهودیان شد (همانطور که صلیب را نماد مسیحیان دانسته اند و هلال ماه را نماد مسلمانان و فَروَهَر نشان زرتشتیان) و صرفا از اوایل قرن بیستم بود که تبدیل به نماد صهیونیسم شد و در پرچم رژیم اسرائیل جا گرفت. در هند آن را نشان ویشنو و یا نشان تریمورتی (به معنای سه در یک که به سه خدای اعظم هندویان، برهما و ویشنو و شیوا اشاره دارد) مینامند. در هند مثلث بالا را مادینه و مثلث پایین را نرینه و در عین حال نماد این ستاره در هند به دو رنگ بوده است : مثلث بالایی سفید و پایینی سیاه. ستاره شش پر در برخی اسطوره های آفرینش این گونه تعبیر میشود که مثلث بالا نماد روشنی و نور است که رو به بالا دارد و مثلث پایین نماد ظلمت که رو به مادون دارد؛ در واقع این ستاره بیشتر مناسب عقاید ثنویت نظیر نظیر عقاید مانوی و زردشتی و میترایی است. این دو مثلث نسبت به نقطه ای مرکزی تقارن دارند و دایره ای به نماد کیهان آنها را محاطه کرده است. در نسخه مصری و نیز تئوسوفی از این نشان به جای دایره ماری نقش بسته است که به دور خود چرخیده دم خود را میخورد که این نشان از مرگ و زندگی و دیگر چرخه های همیشه مکرر جهان دارد. نوک مثلث روشنی که به بالا (به سمت ملا اعلی) است نماد موناد الهی یا روحانی است. (monad : موناد یا جوهر وجودی است که به تنهایی یک عالم اصغر یا microcosm شمره میشود و به اجزای کوچکتری که خود عالم اصغر باشند منسقم نمیگردد) در تئوسوفی در میان این ستاره گاه سلیبی حلقوی مینشیند که دایره آن نشان از فضای نامحدود دارد و گاه نیز ستاره ای پنج پر که نماد عالم اصغر، یعنی اسان، محصور در عالم اکبر، یعنی کیهان، است. (در عرفان اسلامی غالبا انسان را به سبب بعد روحی و عظیمش عالم اکبر و گیتی را عالم اصغر میدانند)
باید دانست این نماد در جادو و علوم غریبه (خاصه هیمیا : علم طلسمات) و دیگر سنن ایرانی و اسلامی ه کاربرد داشته است. رایجترین کاربرد این نماد در «نقش اسم اعظم» است که حتی در حال حاضر هم بر رو یا پشت بسیاری از انگشتریهای شرف الشمس (نام سنگی قیمتی و زرد و مقدس نزد مسلمانان) کنده میشود. تصور بر آن است که این نقش رمزی از اسم اعظم خداوند است که با آن میتوان کارهای خرق عادت کرد.

ببخشید پروفسور من وقت نداشتم بقیه سوالا رو جواب بدم، شرمنده!

1- درباره ستاره داوود و تاثیرات آن در دنیای ماگل ها و جادوگران 10 خط بنویسید.

از سده ی 17 نماد یهودیان گشت. و صرفا از قرن 20 بخ بعد، نماد صهیونیصم ها گشت و در پرچم اسرائیل جای گرفت. در هند، آن را نشان ویشنو یا نشان تریمورتی می نامند. در هند، مثلث بالا را نماد مادینه و مثلث پایین را نماد نرینه و در عین حال نماد ماده و روح می نامند. ستاره ی شش پر در برخی اسطوره ها اینگونه تعبیر میود که مثلث بالایی نماد روشنایی و مثلث پایینی نماد ظلمت هست که رو به مادون دارد؛ در واقع واقع این ستاره بیشتر مناسب عقاید مانوی، زرتشتی و میتراییست. این دو مثلث نسبت به نقطه ای مرکزی تقارن دارند و دایره ای به نماد کیهان آنها را محاط کرده است. در نسخه ی مصری و نیز تئوسوفی از این نشان، به جای دایره ماری نقش بسته است که به دور خود می چرخد و دم خود را می خورد که این نشان از مرگ و زندگی و دیگرچرخه های همیشه مکرر جهان دارد. نوک مثلث روشنی که رو به بالاست، نماد موناد الهی یا روحانیست.
این نماد در جادو و طلسمات کاربرد داشته است. رایجترین کاربرد این نماد، در" نقش اسم اعظم" که حتی در حال حاضر هم بر رو یا پشت انگشتری های شرف الشمس کنده می شود. تصور بر آن است که این نقش رمزی از اسم اعظم خداوند است که با آن می توان کارهای خرق عادت کرد. گویند که کارهای سلیمان نبی که با حیوانات و باد و جن و ... سخن میگفته، از برکت همین اسم اعظم بوده.
عقیده بر این است که کسی که می خواهد از اسم اعظم استفاده کند، باید دو ستاره ی شش پر در دو طرف نقش، حکاکی شود.

2- نیازمندی های یک مدافع خوب را به طور کامل شرح دهید.

یک مدافع، در ابتدا باید یک جادوگر قهار باشد. کسی که بتواند با انواع و اقسام جادوها، پرده از اسرار بگشاید و کارهای خود را جلو برد.
در درجه ی دوم، باید زمان زیادی را صرف شناسایی ماگلها کرده باشد ا با اخلاق و خلق و خوی آنها آشا باشد.
ثالثا باید با استفاده از جادو یا استعداد ذاتی، سعی در معروف شدن در بین ماگلها داشته باشد.
رابعا، باید اطلاعاتی دقیق از گذشته ی ماگلها داشته باشند، تا بتوانند گذشته آنها را به آنها بازگردانند، البته از طریق استدلال های ماگلی و مدارک معتبر.

3- درباره یکی از جادوگران سیاه بزرگ و معروف 10 خط بنویسید.

آدولف(؟!) هیتلر!
وی یکی از ماگل نمایان معروف بوده است. او کار خود را از صفر شروع کرد و کم کم با کمک از جادو، توانست بر منسب قدرت بنشیند. وی با استفاده از تبلیغات سو، توانست عده ای را با خود همراه کرده و به عنوان یک نژاد پرست، توانست ارتشی بزرگ و سهمگین پدید آورد.
وی با کمک همدستان خود چون موسیلینی( درست نوشتم؟!) که او نیز یک ماگلنما بود، توانست جنگی بسیار بزرگ را به راه اندازد.
وی به بهانه ی نژاد پرستی، به کشورهایی حمله میکرد که اکثر ساکنین آن جادوگر و ساحره بودند. و با کشتار وجشیانه ی خود، توئانست نسل بسیاری از جادوگران و ساحران جبهه ی روشنایی را بین ببرد.
وی در دنیای جادویی، طرفداران زیادی پیدا کرده بود و دست پروردگان وی، با با طلسمهای سهمگینی چون " فاریادناوا"، "آواداکداورا"، "اسپلایونلا" و... توانستند، بسیاری از جادوگران بهه ی روشنایی را از بین ببرند.
میگویند، هیتلر بیش از 50 جاودانساز داشته است که حدود 30 تا 40 عدد از آنها تخریب گشته اند.
اما داستانها میگویند که هیتلر توانسته با موجودات فرازمینی ارتباط برقرار کند و او هم اکنون در یکی از اقمار سیاره حل، به نام "اروپا" زندگی میکند. و در صدد تشکیل سپاهی عظیم برای نابودی نسل بشر است.
---
پروفسور؟!... سوال اول همه که شبیه هم میشه! فکر کنم همه صفحه ی 436 کتاب رو نوشتن!

+درباره ستاره داوود و تاثیرات آن در دنیای ماگل ها و جادوگران 10 خط بنویسید.

ستاره داوود یا ستاره شش پر، ستاره ای است با شش راس، سه راس رو به بالا و سه راس رو به پایین. این ستاره در اصل شکلی است ترکیبی از نشانه زن (مادینه) و نشانه مرد (نرینه) و یگانگی آن ها. در آئین یهود، راس بالای این ستاره نمایانگر نور، روشنایی و حقیقت و در اصل پاکی و سفیدی است و چون به سمت بالا قرار گرفته، به تعلق نور و سفیدی به عالم بالا و برتری آن اشاره دارد. همچنین در این آئین راس پایینی این ستاره به عنوان نمادی از ظلمت، تاریکی و دروغ و در اصل گناه و سیاهی معرفی می شود و چون به سمت پایین قرار گرفته است، به زمینی بودن گناه و سیاهی و سرکوب آن توسط سفیدی اشاره دارد. با توجه به نام ستاره و حضور آن روی پرچم اسرائیل، می توان به یهودیت آن پی برد.
در میان جادوگران از این علامت به عنوان طلسم نیروندی استفاده می شود. به طوری که اگر این ستاره در مکانی خاص با معیارهای جادویی ویژه نقش بسته باشد و شرایط خاصی هم برقرار باشد و فردی قدرتمند با توانایی های ویژه، وردی با تلفظ درست حرکت بی نقص چوبدستی استفاده اجرا کند، می تواند از قدرت های ویژه ای که به وجود می آید استفاده کند. البته استفاده از این قدرت در تاریخ جادوگری به علت پیچیدگی بیش از حد بسیار نادر بوده است.
(پروفسور اگه می دونستم قراره به یه همچین سوالایی جواب بدم، حتما راز داوینچی رو با دقت بیشتری خونده بودم! )

+نیازمندی های یک مدافع خوب را به طور کامل شرح دهید.

یک مدافع خوب کسی است که ا جادوهای مختلف (اعم از سیاه و سفید) و طرز اجرای آن ها آشنا باشد تا بتواند با بهترین نحو و با درست ترین ورد با آن ها مقابله کند. چنین فردی باید سرعت همل و حضور ذهن زیادی داشته باشد. توانایی یه مدافع رای دفاع و اجرای طلسم های دفاعی هم در میزان قدرت او موثر است. مدافع خوب باید بتواند در حین این که می جنگد، بر اوضاع اطراف هم تسلط داشته باشد تا همه عواملی را که به او کمک می کنند یا مانع کارش هستند را بشناسد. یک مدافع توانمند باید در مقابل طلسم فرمان هم مقاوم باشد، چون یکی از طلسم هایی است که احتمالا دچارش می شود. در مجموع یک مدافع خوب کسی است که بتواند به موقع و درست از افسون های دفاعی استفاده کرده و از حریف خود پیشی بگیرد.

+درباره یکی از جادوگران سیاه بزرگ و معروف 10 خط بنویسید.

گریندل وال در سال 1870 در دهکده ای دور افتاده در انگلستان در خانواده ای جادوگر به دنیا آمد. او پسر سرکشی بود و پس از آن که به هاگوارتز رفت به نوعی در بیش تر مشکلاتی که به وجود می آمد مقصر بود. بالاخره هم با اجرای طلسم شکنجه گر بر روی یککی از دانش آموزان و اقدام به قتل دیگری از مدرسه اخراج و به دادگاه فراخوانده شد. اما او پس از اخراج از مدرسه فرار کرد و به جنگل های سیاه در شرق انگلستان که محل اسکان بدترین موجودات بود رفت. با زندگی در آن جا، کم کم پلیدی ذات او همه وجودش را فرا گرفت و و او برای کسب تجربه بیش تر به سفر پرداخت. در طی این سفر ها با جادوی سیاه پیشرفته آشنا شد و آن را فرا گرفت و به اختراع طلسم های تازه پرداخت. کم کم با گسترش کار خود از ماگل ها برای آزمایش طلسم های خود استفاده می کرد که اغلب منجر به مرگ ماگل ها می شد. وزارت سحر و جادو برای مقابله با او گروهی را فرستاد که بعد ها جسد آن ها پیدا شد. وال پس از آن با معدود هوادارانش به قتل و کشتار می پرداخت و موجب مشکلات فراوانی شده بود. عاقبت آلبوس دامبلدور به علت وخامت اوضاع دست به کار شد و توانست این جادوگر سیاه را شکست دهد و به اوج شهرت خود برسد.