آخ جونم! ا ببخشید منظورم این بود که خوش آمدید! غضنفر برو صندلی اضافه بیار! گیزر چایی بدو! به به به! همگی خوش آمدید جوانان عزیز میهن عزیز مذهبی! گراپ هاگرید رو ول کن بیا به من کمک کن! این کیه؟ آشیل؟
مرلین: دیمو!
من: آها! خوش آمدی برادر نیمو! من اتفاقا کارتونت رو دیدم ولی چطوری از ماهی به آدم تبدیل شدی!؟ باید بگم جادوگر توانایی هستی! برادرا خواهر لطفا به جدا سازی احترام بذارید! خوب پرونده ها رو بررسی می نماییم! پرونده اول: خوردن 100 نفر توسط فاج؟! اینا که خیلی قدیمه! گراپ مگه نگفتم اینا رو مرتب کن!
خوب مسئله اول: دعوا بر سر خواهر جینی ویزلی
مدعیان: برادر مرلین کبیر - برادر هاگرید!
گراپ: هاگر جون!
خوب اینجا دو تا چیز رو لحاظ می کنم: اولا آشنایی گذشته با مرلین عزیز ! البته اصلا بحث پارتی بازی نیست ها! و دوم اینکه داداش برادر هاگرید خیلی وقته پیش من کار می کنه! بازم هدف پارتی بازی نیستش! خوب بگذریم! از اونجایی که دفتر برای کمک به زلزله زدگان به پول احتیاج دارد هر کدام از طرفین پول بیشتر بپردازند من عقد رو جاری خواهم نمود! وکیلم؟
آرتی: د یعنی چه! مگه دختر من...!
من: سکوت! آرتی بیا اینجا!(در گوش آرتی: 20 درصد هم ماله تو!)
آرتی: 30!
من: باشه جهنم ضرر 30 درصد ماله تو! خوب ببینم چی تصمیمی می گیرید!
هاگرید: من گفتم خانم ماکسیم! من کی گفتم جینی؟!
من: عزیز دل برادر! من می دونم در اون قلب عظیم تو چی می گذره! در ضمن ماکسیما گرونه! ماله قشر آسیب پذیر نیستش! مورد بعدی چیه؟ کیف شما رو زدن برادر دیمو؟ شما خوب موقع حمله به تروی باید دقت می کردی! اونش به من مربوط نیستش! برو توی تروآ رو خوب بگرد شاید افتاده زمین یا توی اسب جا مونده! شایدم پاریس ازت زده! مدرک کافی نداری!