هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۲۲:۱۹ یکشنبه ۴ شهریور ۱۳۸۶

فنریر گری  بک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۲۲ یکشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۵:۳۲ جمعه ۱۶ اسفند ۱۳۸۷
از قزوین،همون کوچه خلوت که اونسری با هم بودیم!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 32
آفلاین
فنریر در جلوی یک فروشگاه صوت و تصویرایستاده است و با دقت به روبروی خود مینگریست!در روبروی او یک تلویژن اچ دی گذاشته بودند و در تلویژن برنامه جادوگر تی وی در حال پخش بود!و در پشت او افراد زیاد بودند که با فاصله از وی در حال تماشا بودند!اما فنریر آنقدر جذب تماشای برنامه بود که اصلا برایش مهم نبود کسی در اطرافش خم شود!|



همایش بزرگ جادوگران!


-امروز خبرنگار ما یک گزارش زنده از همایش بزرگ جادوگران تهیه خواهد کرد و بعد از پیامهای بازرگانی میتوانید این همایش را به تماشا بنشینید!
گزارشگر این را گفت و تصویر دوربین بسوی تلویژن دیگری که در کنار وی بود حرکت کرد تا تمام صفحه شد!

ads by Google


بهترین دستمال های سال!برای هر آن که میخواهید!
از شیک پوشان برای نهار گرفته تا جواتان برای دعوا و آیت المرلین ها برای دبیلیو سی!
هر آن چه شما بخواهید!فقط با یک تماس کوچولوووووووووو!
شرکت بزرگ دستمال سازی اسکاور!
------------------------------------
دیگر نگران گرمی و سردی آب نباشید!دیگر از این که دست راستتان به
آفتابه بخورد و خود را نجس بفرمایید نترسید!دیگر شما سوراخی در آفتابه خود نخواهید دید!آۀبته به غیر از اون دو تا!
آفتابه مرلین نشان همه این قابلیتها را دارا میباشد!در رنگ ها و طرح های مختلف!
با مدیریت شیخ و الشیوخ کالین کریوی!





ads by Google


سالن بزرگ همایش ساعت 12:45ب.ظ

دوربین خود را از میان مردم که با همهمه به جلو در حال حرکتند عبور میدهد و راه خود را باز میکند!
-با عرض سلام خدمت شما بینندگان برنامه جادوگر تی وی!همونطور که همکارانم در بخش اجرا به اطلاع شما عزیزان رساندند امروز روز همایش بزرگ جادوگران هست و قرار شده است مدیر اعظم جادوگری جناب آقای هری پاتر یگانه منجی عالم جادوگریت و خالق رول پلینگ به این مراسم بیایند و سخنرانی کنند!
و وی در کناری می ایستد و دوباره شروع به صحبت میکند!
-طی آمار های مشخص شده امروز ساعت 1 جناب هری پاتر خواهد رسید و سخنرانی خود را اغاز خواهد کرد،در این مکان چیزی حدود 20 هزار نفر مشتاق دیدن جناب هری پاتر امده اند تا وی را تماشا کنند و به سخنان گرانبهای وی گوش فرا دهند!خب تا چند دقیقه دیگر خواهد رسید!خب ما هم بریم تا مدت هست چند گزارش بگیریم!
گزارش گر جلو میرود و به مرد ژنده پوشی میرسد!
-سلام قربان میشه شناستون رو بگین و بعد بگین هدفتون از اومدن به اینجا چی بود؟
-سلام من ممد گرنجر هستم و اومدم هری پاتر رو زیارت کنم !ای مرلین همانا امروز بهترین روز زندگانی من خواهد بود!
و اشک شوق از دیدگان ممد سرازیر میشود!
متشکرم!
گزارشگر این را گفت و بسوی مردی دیگر رفت!
-سلام میشه خودتون رو معرفی کنید!و بفرمایید چرا به این مکان اومدین؟
-سلام من رحیم ویزلی هستم!و اومدم تا به سخنان شیرین جناب هری پاتر گوش کنم!
و گزارشگر از این فرد هم دور میوشد و به زنی میرسد!

-سلام خدمت شما ساحره گرامی و گرانقدر میشه شناسه خودتون رو بفرمایید و عرض کنید به چه دلیل اینجا اومدین و هدف اصلی شما چیه؟در ضمن شماره خودتون و نشانی منزل و در کل ای اس ال پلیز!(وای این گزارشگره چقدر خاله باز بوده حتما مال هافل بوده!!!)

-سلام.من فاطی پاتر هستم و برای دیدن عشق خودم هری پاتر اومدم!من عاشق هری هستم!هری زندگی منه!شماره خودم!0935******* و منزلم تهران جردن!اسمم که فاطیه سنم 16 سالمه!!!من خیلی هری رو میخوام خاطر خواهشم ........

گزارشگر به زور از کنار این فرد میگذرد و اجازه نمیدهد ادامه دهد!
-چه کنه ای بود.وای سلام اقا کوچولو میشه بگید شناستون چیه و چرا به اینجا اومدین؟
و در مقابلش پسری 7 یا 8 ساله قرار داشت که در دستش یک عدد ابنبات چوبی بود!
-سلام من هاشم آواداکداورا هستم و خب اومدم تا هری پاتر قهرمان رو ببینم!میخوام ببینمش و این آبنبات رو بهش بدم!
و همینطور گزارشگر داشت با مردم حرف میزد!
-سلام،شناسه و هدف؟
-کامران ویزلی-دیدن آقا هری پاتر!
-شهرام دامبلدور!کلاس گذاشتن واسه دوستام که من هری پاتر رو دیدم!
و............

سالن بزرگ همایش ساعت 3:45ب.ظ

گزارشگر دیگر ایستاده بود!انقدر خسته بود که دیگر میل گزارش نداشت!هنوز هری پاتر نیامده بود و این ملت عظیم بیشتر شده بود اما کمتر نشده بود!اما هنوز خبری از قدیسه بزرگ این مردم که حتی برای وی اشک میریزند وجود ندارد!

-سلام خدمت شما مردم گرامی که تشریف فرما شده اید و برای این همایش حضور پیدا کردید!متاسفانه جناب هری پاتر براشون کار مهمی پیش اومده و نمیتونن بیان و بجای ایشون معاون جناب هری پاتر جناب آقای سر بارون خون آلود میان و براتون سخنرانی میکنند!

و روحی خون آلود از پله ها بالا رفت و پشت میکرفون جادویی ایستاد!

-سلام خدمت همه عزیزان گرامی که قدم رنجه فرمودید و اومدید!از همه شما فاطی پاتر ها و علی گرنجر ها و سارا ویزلی ها و ....برای پی مودن این مصافت طولانی تشکر میکنم!شما همه ذخیره این سایت هستید !اری شما کسانی که به هری پاتر وفادارید و در شناسه های شما اسم پاتر ،گرنجر،ویزلی،دامبلدور و انواع طلسم ها به چشم میخورد!شمایید که سکان جادوگران را هدایت میکنید!شمایید که در این سایت شبانه روز زحمت میکشید!جز شما چه کسی در سایت است چه کسی به سایت کمک میکند!
صدای تکبیر از سوی ملت بلند میشود!
-بوی نورممد امد!روح هری پاتر امد!

بارون دستانش را به حالت سکوت پایین میاورد و ملت با این حرکت خاموش میشود!
-متشکرم!خب ما میخوایم طرحی را اماده کنیم تا هر کی در سایت عضو میشه باید در انتهای اسمش پاتر ،گرنجر،ویزلی،دامبلدور ویا یک طلسم باشه در غیر در رول اصلی سایت اجازه ورود پیدا نمیکنه!باید سایت هری پاتر بشه !باید سایت به هری پاتر شبیه بشه!اومدن گیر میدن که چرا اسم های اصلی سایت مثل هری پاتر در خود رول فعال نیست!در جواب این سوال ابلهانه میتونم بگم که خود جناب هری پاتر کارهای مهم تری دارند که باید به آن برسند!و شما اگر برید و این گفته من رو انجام بدید سایت خود به خود هری پاتری میشه دیگه غیر اینه؟

صدای تکبیر
-صدای ممد کماندو امد!یار وبمستر امد!

و دوباره حرکت قبل!
-خب در پروژه جدید دیگری داریم که میخوایم سایت رو یه سری تغییرات اصاصی توش اجرا کنیم و برای این که شما قبل از اجرا این طرح از اون مطلع نیشین و مزه اون نپره و سورپرایز بمونه قانون جدیدی رو اجرا خوهیم کرد که طی آن هر کی در مورد مدیران چیزی بگه سریعا بلاک خواهد شد و ای پی وی برای ابد بسته خواهد ماند............برای دیدن بیشتر جزئیات بر روی نوار بالا گوشه سایت مراجعه کنید!و از این به بعد هممگی میگوییم .......من مدیران را افشا نخواهم کرد!

صدای ملت!
-ما مدیران را افشا نخواهیم کرد!

-خب دیگه بحث تموم شد و من باید به جلسه مدیران برسم!در پناه مرلین باشید!
و در یک آن غیب میشود!و ملت را که همگی ایستاده بودند تا یکی یکی با معاون سایت حرف بزنند و درد و دل خویش را بگویند تنها میگذارد!
----------------------------
فنریر از حالت گیجی و م نگی در امد و اطراف خویش را نگاه کرد!مردم انقدر محو تماشا شده بودند که بسیار به او نزدیک شده بودند!اما فنریر دیگر هیچ گونه اجساس قزوینی در این لحظه نداشت!و دوباره به تلویژن خیره شد که اینک بر روی ان نوشته بزرگی دیده میشد!

من مدیران را افشا نخواهم کرد!


همانا شما به علت پست بي ناموØ


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۱:۵۴ پنجشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۶

آماندا لانگ باتمold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۱ چهارشنبه ۹ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۰:۵۷ پنجشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۸
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 240
آفلاین
پیام بازرگانی ( پیرزن ساکت کنی !!!!)

اگر مادر پیری دارید که در کارهایتان مداخله میکند

اگر نمیگذارد شما با نامزدتان راحت باشید

اگر مو از سر همسرتان میکند

اگر مثل کنه به زندگی خصوصی شما چسبیده و نمیگذارد رفتار درستی با فرزند دلبندتان داشته باشید

اگر مادر پیری دارید که تمام موجودیتان را به باد فنا میدهد

دیگر نگران نباشید ! تا وقتی ما را در کنار خود دارید !

فقط کافیست با این ایمیل در ارتباط باشید :
mathar_ghorghoru@gmail.com

با این ایمیل تماس بگیرید و با پرداخت ماهانه 2259 گالیون مادر خود را از محل زندگیتان دور گهدارید ! مطمئن باشید از مادرتان به خوبی نگهداری میشود ! مطمئن باشید که طی 100 سال بالاخره مستقل خواهند شد و دیگر کاری به کار زندگی خصوصی شما ندارند .
با دو روز ضمانت !

پیام بازرگانی ( آب حوض خالی کنی !!!!)

افکت آب حوض خالی کن :

آب حوض خالی میکنیییییییییییییییییییییم !

یخ حوض میشکنیییییییییییییییییییییییییم !

آب حوض تعویض میکنیییییییییییییییییییییم !

حوض پر میکنییییییییییییییییییییییییییییییم !

شلپ شلوپ پیشلیپ شرررررررررررررررررپ !!!! (افکت خالی کردن حوض !)

دیگر ناراحت نباشید ! باخیال آسوده بگید « وااااااااااااااااااااااااااااااای !»
تا ما در اسرع وقت در کنار شما باشیم ! در اسرع وقت !!! بگید وااااااااااای و حدودا تا 24 ساعت آتی یا شاید کمی بیشتر ما حاضر باشیم و با انواع طلسم های جدید و بخشودنی و نابخشودنی حوض شما را ایده آل کنیم .

شرکت y . x در خدمت شما عزیزان است .
فقط کافیست بگید «واااااااااااااااااااااااااااااااااااای» !!!

شما كار زندگي نداريد مي يايد تبليغ مي كنيد اينجا؟
اينجا براي تبليغ نيست كه..بايد مثل بقيه پست مي زديد
دفعه ي ديگه بهتر بزن


ویرایش شده توسط ادوارد بونز در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۵ ۱۴:۳۵:۲۳

تصویر کوچک شده


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۲:۴۰ سه شنبه ۲۳ مرداد ۱۳۸۶

پیوز قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
از توی دیوارای تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1511
آفلاین
دوربین با سرعت شروع به حرکت در آسمان می کنه و بعد ساختمان مدور و بزرگی پیدا میشه که نور پردازی زیبایی روی اون شده و وقتی دوربین وارد ساختمون میشه زمین کوییدیچ بزرگی با تماشاگران فراوان نمایان میشه !
یه نوشته شپلق می خوره وسط تصویر : کمپانی اوباش تقدیم می کند !
همون لحظه دوربین از روی چشم های خمار دانگ ، بعد چشم های خشن لودو ، بعد چشم های پر خون بورگین و دست آخر از روی چشم های شفاف پیوز رد میشه
تصویر عوض میشه : ماندانگاس در حالی که صدایش کمی بالاتر رفته بود و مشتش را در هوا تکان میداد گفت: اگه ریاست این گروه به دست منه بهتر از اینه که ریاست گروهمون به دست یک روح مزاحم باشه که معلوم نیست چرا چوبدستی دستش میگیره.
دوباره یه نوشته می خوره وسط تصویر : نبرد نابرابر
آهنگی حماسی شروع به پخش میکنه . دوربین از صورت بورگین جدا می شود و اوج می گیرد . فقط پل سیلور به همراه دو گروه در دو طرف آن دیده می شوند ( تعداد هافلپافی ها و وزارت خونه ای ها بیشتر از اوباش است ) چند لحظه سکوت برقرار می شود ! (آهنگ حماسی بعد از چند ثانیه اوج می گیرد !)
تصویر عوض میشه ، آهنگ ادامه داره الیور غرق در خون روی زمین افتاده است ... جرج ، چارلی را کشان کشان عقب می کشد زاخاریاس از روی بدن بی جان لودو رد می شود …ریموس فریاد بلندی می زند
...
صحنه تاریک می شود ! نوشته ای کم کم پدیدار میشه : در نمایش در هالی ویزارد
بورگین با یک زن خوشگل دست در دست هم در مرلینگاه نشتند و چهل و شش ملیون بچه قد و نیم قد دارن دور و برشون بازی می کنند
بار دیگر نوشته ای میخوره وسط صفه : نبرنابرابر


هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


تصویر کوچک شده






A Never Ending Story ...


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۸:۴۷ جمعه ۸ تیر ۱۳۸۶

سوروس اسنیپold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۴۰ پنجشنبه ۷ تیر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۹:۴۸ جمعه ۶ اردیبهشت ۱۳۸۷
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 94
آفلاین
فرار جغدی

برنده چهار آفتابه مرلین از جشنواره خفن ویزارد

********************
-عشق و شجاعت در هم می آمیزد و تلاش های بی وقفه ی جغد بی باک نتیجه می دهد.و سیبیلویی که جغد ها را زندانی میکند

دوربین جغدی رو نشون میده که داره بره بقیه حرف میزنه
جغد:اولش همه همینوو میگن بعد میفهمن چه خبره(دوربین رو جغده زوم میکنه و آهنگ ترسناکی بخش میشه)وقتی روز ده ساعت کار کنی، وقتی شبا هوووریس بیاد دنبالت تازه میفهمی کجایی .رفتن از اینجا غیر ممکنه. پس ساکت باش.

-نگاه های عاشق یک جغد

هدویگ:چه خانم با شخصیتی...یعنی چیز .....آره حق با منه ولی اصلش حق باشماست.یعنی من همیشه میگم حق با خانوماست...ببخشید اسم شما چیه
جغده:هدویگه
هدویگ:چه تفاهمی من هم هدویگ هستم

-و بی ناموسی که به جغد ها رحم نمی کند

صدای یک جغده:بی ناموس آشغال ولم کن......میخوام برم..........وااااااااااااااای این کارا چیه بیناموس............هوی ملت به دادم برسید

-و میوه ی عشق به بار می نشیند


جغده:هدویگ من دوست دارم
جغد:من هم دوست دارم هدویگه

و سرانجامی تلخ همه چیز را نابود میکند

*************************************************
اولین کار کارگردان جوان سوروس اسنیپ

کاری از کمپانی زرشک

تا ساعاتی دیگر در هالی ویزارد



Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۹:۵۷ شنبه ۲ تیر ۱۳۸۶

گابلین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۳۶ شنبه ۲۶ خرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۲:۲۵ یکشنبه ۲۴ تیر ۱۳۸۶
از رویاها
گروه:
کاربران عضو
پیام: 42
آفلاین
برنامه ی های پزشکی دکتر فیلی باستر
قسمت اول:طریقه ی درمان کچلی
تیتراژه برنامه پخش میشه و دوربین زوم میکنه رو چهره ی دکتر فیلی باستر.
دکتر:سلام با شما هستیم با اولین قسمت از سری برنامه های آموزشی فرهنگی اجتماعی سیاسی هنری ورزشیه دکتر فیلی باستر طبق درخواستهای زیاد و متعدد شما دوستان ساحر و ساحره ما تصمیم گرفتیم اولین قسمت برناممون رو اختصاص بدیم به مسئله ی خانمان سوزه کچلی.تا من وسایل رو آماده میکنم شما برید سوال نظرسنجی مارو ببینید.
تصویر دکتر فید میشه و به جاش یه صفحه ی سیاه میاد که جملات نظرسنجی روش نقش میبنده:

به نظر شما کدام برنامه از سری برنامه های پزشکی دکتر فیلی باستر جذابتر بود؟

1_برنامه ی فردا
2_برنامه ی امروز
3_هیچکدام
4_هر سه مورد

برای شرکت در نظر سنجی کافیست به شماره ی 2 اس ام اس خالی بزنید.

دوباره دوربین دکتر فیلی باستر رو نشون میده که نیشش تا بناگوش بازه.
دکتر:خب ما برای طبیعیتر جلوه دادن درمان از یک بیمار کچل دعوت کردیم که توی برنامه شرکت کنن تا ما بتونیم طبق تئوریهای لازم پیش بریم.این شما و اینهم مصدوم...
دوربین میچرخه به طرف جایگاه مصدوم...ولدمورت در حالیکه دست و پاشو بستن و یه هلو رو فرو بردن تو حلقش روی صندلی نشسته و کلش از خودش روشنایی ساطع میکنه.
دکتر:خب برای درمان کچلی شیوه های زیادی وجود نداره چند روش که بابترین روشها توی دنیای نوین پزشکی هست رو با هم بر روی این بیمار امتحان میکنیم اولین راه اینه که با چکش سه بار محکم بکوبید درست وسط فرق سره بیمار به این صورت.
دکتر یه چکش از تو جیبش در میاره و به این صورت سه بار میکوبونه تو سره ولدمورت.
سره ولدمورت کبود میشه و شروع میکنه به ورم کردن.
همونطور که میبینید اینا مقدماتیه برای رویش موی سر...
قبل از اینکه روش دوم رو برای شما توضیح بده لازمه اعلام کنم تا کنون یک نفر در نظرسنجی امشب ما شرکت کرده که از قضا خود من هستم و این میتونه شروع بسیاری خوبی برای برنامه ی ما باشه به قید قرعه هم امشب سکه ای به من تعلق خواهد گرفت که مبارک صاحابش باشه.
خب دوستان از اتاق دنده اشاره میکنن که مصدوم به دلیل وخامت حالشون قادر به حضور در ادامه برنامه نیستن.
دکتر رو میکنه به اونیکی دوربین و لبخند بزرگی تحول میده:تا برنامه ی بعد خدانگه دار....منو نگا کن تو این شب مهتابی



Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۱:۲۹ شنبه ۲ تیر ۱۳۸۶

سالازار اسلیترینold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۰۷ پنجشنبه ۱۴ دی ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۰:۳۰ شنبه ۱۳ مهر ۱۳۸۷
از پایان...
گروه:
کاربران عضو
پیام: 121
آفلاین
ads by goooooooogle!!!

تیغ موبر "تیز"...ساخت ایران با کیفیت دی وی دی...با شرکت در قرعه کشی قرض الحسنهءما برنده دو حلقه سی دی یانگوم شوید

-------------------------------------------------------
ازدواج موقت

ازدواج موقت پدیده روز در جامعه آسلامی جادوگران می باشد...از نمونه های این ازدواج های موفق و موقت میتوان به ازدواج های بسیار موفق هدویگ با کاربرا (!!) و فرگوس فینیگان با اعصاب کاربرا می باشد...

در همین جهت ما یک نظر سنجی تهیه کردیم که میبینید...

گزارشگر همینطوری تو پیاده روی پت و پهن وای ساده و تابلوئه که پایین پارک ملته!!!
یهو یه ساحره پت و پهن و درشت هیکل رد میشه...گزارشگر به دوربینچی:
- اون تفنگو بده...عجب خرسیه
دوربینچی:
- اِ...اون دختر عممه!!
-

یهو یه موجود بال دار از جلوی دوربین رد میشه و چند لحظه بعد رو به روی میکروفونه!!

- سلام...ببخشید میخواستم بپرسم نظر شما درباره ازدواج موقت چیه؟
- من هم سلام عرض میکنم به بینندگان محترم و محترمه!!به نظر من ازدواج موقت چیز خیلی خوبیه و به درد کنترل قوای جسمی و روحی و روانی و ... جوانان این مرز و بوم میخوره
- میشه توضیح بدین...
- خب ببینین....مثلا من رو که میبینید روزی دوبار ازدواج موقت میکنم...حتی از پشت تلفن و توی مسنجرم ممکنه!!
- شما آقای هدویگ نیستین؟!
- چاکرتم...
- ببینم ازدواج موقت چه تاثیری بر کنکور داره؟
- مخ آدمو وا میکنه!!!
- ممنون از اینکه وقتتون رو در اختیار ما گذاشتین!

-------------------------------------

یه موجود بال دار دیگه اینبار قرمز از جلوی دوربین رد میشه و ...

- سلام...نظر شما درباره ازدواج موقت چیه؟
- ما همینطوری هم کارمونو میکنیم...منو سرژیا رو میگم
- ققی....میشه اینجا رو یه امضا بکنی؟!
- واسه خانومتون هم میخواین؟!

-------------------------------------

یه موجود که به دزدای بالفطره و نامرد و بوقی و بی ناموس میخوره از جلوی دوربین رد میشه...

- سلام...نظر شما درباره ازدواج موقت چیه؟
- بسم الرب المریلین!!نکاه سنت مرلین بوده و سنت من است....بیا یه صیغه برادری موقت باهات بخونم!!

-------------------------------------

اینبار کسی از جلوی دوربین رد نمیشه ولی گزارشگر جلوی دوربین با اما واتسون داره به شدت گفتگو میکنه!!!!!


[b]The sun enter


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۱:۵۴ دوشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۶

الیور وود قدیم


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۰ دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۴۱ یکشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۴
از دور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 321
آفلاین
آنونس فیلم کوتاه " جهان خاکستری "
......................................................

هالی ويزارد تقدیم می کند

فیلمی کوتاه از الیور وود

" جهان خاکستری "

نگرشی بر پایان جنگ های سیاه و سفید


ویرانی ... نا امیدی ... ترس ...مرگ

(صحنه با حالت fade روشن می شود . همه جا در نور فرو رفته ) خط افقی سیاهی از دور دیده می شود . ( دوربین با سرعت جلو میرود و در حین جلو رفتن ارتفاع می گیرد ) جادوگران سیاه پوش و نقاب در تا دور دست دیده می شوند . چند اژدها بالای سر آنها مانور می دهند .
fade
باد قاصدکی را پر پر می کند . کودک خردسالی به دنبال قاصدک ها در چمن زار سبز می دود .
fade
تعداد زیادی از جادوگران سفید پوش در جنگل در حال دویدن هستند . در لابلای درختان چند ققنوس آواز می خوانند .
(تصویر سفید می شود و آواز ققنوس به گوش می رسد )
fade
( صدای جیغ و فریاد و درگیری بگوش میرسد )
(دوربین از میان ابر ها شروع به حرکت می کند و با سرعت به سمت پایین می آید .)
زمین پر است از نقاط سیاه و سفید . اشعه هایی که از سویی به سوی دیگر می روند صحنه ی زیبایی را به نمایش گذاشته اند . ( دوربین به سطح زمین می رسد ) صدای فریاد بلندی به گوش می رسد و خون بر روی دوربین پاشیده می شود .
fade
همه جا به رنگ خاکستری در آمده است حتی خورشید ...
.................

" جهان خاکستری "
اولین کار سینمایی الیور وود
مستند جنگ های بی پایان
امروز ساعت 10 شب
هالی ویزارد


................................................................
fade نوعی تغییر تصویر با کم رنگ و پر رنگ شدن سریع است ( فکر کنم)


این روزها که می گذرد
شادم
این روزها که می گذرد
شادم
که می گذرد
این روزها
شادم
که می گذرد...

«قیصر»


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۲:۰۲ جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۸۶

رابستن لسترنجold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۶ چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۸:۵۲ یکشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۶
از آمپول می ترسم !!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 646
آفلاین
تریلر فیلم تهمت

کمپانی خفنیوس تقدیم می کند :
تهمت(مقدمه ای بر فیلم شونصد ، ساخت کمپانی برادران حذب )

بی ناموسی
کریچر : :bat:

بدیختی
الآن من بچه م بیماری بی ناموسی گرفته هر کدوم از بیمارستان ها می برمش میگن جا نداریم .

هیجان
شما در موقعیتی نیستین که بخواین معامله کنین

نجات
سرژ در حالی که لوله ی آزمایشی رو پرت می کنه فریاد می زنه : به یاد اهورا حذبا !

تلاش
ما امنیت رو بهشهر بر می گردونیم

ظلم
ما برای سر هر حذبی ده میلیون گالیون جایزه در نظر گرفیتم

تهمت
عامل اصلی تمام بدبختی ها حذبه

با بازی استثنایی :

سرژ تانکیان
حال مدیران از بین می روند و حذب بر مسند قدر خواهد نشست

برادر حمید
ما اسم این محلول را بی ناموس کننده ی خفن نام گذاری می کنیم .:root2:


عله پاتر
اون یارو کی بود پشت سرم چرت وپرت گفته بود بیاریدش می خوام قیمه قیمه ش کنم !



به زودی در هالی ویزارد .


ویرایش شده توسط رابستن لسترنج در تاریخ ۱۳۸۶/۳/۱۸ ۱۲:۰۹:۳۰



Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۲۳:۳۷ دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۸۶

مده آ مالفوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۹ شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲:۳۲ پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۸
از چاله افتادم تو چاه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 99
آفلاین
میز گرد تخصصی مشاوره ی ازدواج و طلاق و نامزدی و جی اف و بی اف یابی با حضور کارشناسان متخصص:
آرامیس: با سلام خدمت شما بینندگان محترم. در این برنامه ما پذیرای مهمانان خوبمون، جناب پروفسور دکتر آقای باب آگدن، و جناب آقای دالاهوف که زحمت کشیدن و امروز به برنامه ما اومدن تا با هم در مورد موضوع دیگری بحث کنیم.
باب آگدن: ای عاشقان ای عاشقان دل را چراغانی کنین/ ما اومدیم تو برنامه، برنامه رو شروع کنیم...با سلام به خدمت بینندگان محترم...امروز در خدمت شما بوده و ...
آنتونین دالاهوف: بسه دیگه...اینجانب نیز با عرض سلام و تبریک و تسلیت و تهنیت و تعزیت و ....
باب: هو...ساکت بینم باب...بینندگان محترم من خودم دکترای...
آرامیس: اهم اهم...
هر دو کارشناس ساکت شدن و از کاری که کرده بودن پشیمون شدن و تصمیم گرفتن که...اهم اهم...
آرامیس: بحث امروز ما در مورد اینه که قبل از ازدواج باید به چه نکاتی توجه کرد تا بعد از ازدواج مشکل جدیدی پیش نیاد....به عبارتی معیار انتخاب یک همسر خوب چی می تونه باشه؟
باب آگدن: به نظر من یکی از نکاتی که قبل از ازدواج باید بهش توجه کرد اینه که آیا طرف مقابل از نظر فرهنگی با دیگری هماهنگی داره یا نه. مثلا در نظر بگیرین که یه معلم بخواد با یه رفتگر ازدواج کنه...اگه این معلم چیزایی بلد باشه که رفتگر ندونه و اونو مثل پتک()رو سر رفتگر بکوبه که اینا زندگیشون از هم میپاشه...
آرامیس:
آنتونین: حالا این نکته زیاد مهم نیست...باید این رو در نظر بگیریم که آیا دو طرف میتونن با هم کنار بیان یا نه، همدیگه رو دوست دارن یا نه....
باب: آخه معجزه ی خلقت بشریت اگه همدیگه رو دوست نداشتن که ازدواج نمی کردن...
آرامیس: باید توجه کنیم که بعضی وقتا خانواده ها به اجبار باعث ازدواج دو نفر میشن...
باب و آنتونین(برای اولین بار به صورت هماهنگ):
آرامیس: اه...بله...خب میریم که یه تلفن رو داشته باشیم....الو؟
پشت خط: خش...پش خش....خش....
آرامیس: کارشناسان ما در خدمتتون هستن بفرمایین؟
پشت خط: خش...الو....پش خش؟
آرامیس: بله دوست عزیز درست تماس گرفتین بفرمایین؟
باب: آرامیس جان شما صدایی میشنوی؟
آرامیس: بله. مگه شما نمی شنوی؟
باب و آنتونین: نه!
آرامیس: ا خب پس میریم تلفن بعدی...الو؟
پشت خط: برنامه ی مشاوره؟
آرامیس: بله عزیزم بفرمایین؟
پشت خط: سلام می کنم به کارشناسان محترم و مجری عزیز و از اجرای خوبتون هم تشکر می کنم...فنریر گری بک هستم و از زیر زمین تماس می گیرم...آقا من یه سوالی داشتم...مدتی پیش گرگینه ی پلیدی منو گاز گرفت و اینجانب گرگینه شده ام. الان هم عاشق دختری شده ام و می خوام با اون ازدواج کنم اما مشکل اینجاست اون نمیدونه من گرگینه ام و می ترسم اگه موضوعو بعد از ازدواج بهش بگم از من جدا بشه، و اگه قبل ازدواج بهش بگم از من جدا بشه. من به جز این دختر هیچکسو دوست ندارم و در ضمن این تقریبا آخرین کیسی هستش که من پیدا کردم. قبل از اون با هر کی دوست میشدم و با هم می رفتیم زیر نور مهتاب قدم بزنیم، متاسفانه این عادت زشتم گل می کرد و حمله می کردم به اون دختره و وقتی به حالت اول برمی گشتم جز یه تیکه آشغال گوشت چیزی از اون دوستم نمونده بوده. خواهشمندم منو از این مرداب هلاکت نجات بدین و به ساحل امید برسونین و به من بگین چه جوری برای ازدواج با این دختر اقدام کنم که در آینده زندگی شیرینمون دستخوش اتفاقات ناگوار ییهویی نشه. با تشکر در آخر می خواستم از آقای عادل فردوسی پور به خاطر اجرای خوبشون در برنامه ی نود تشکر کنم. در پناه مرلین...
آرامیس: خب مشاوران محترم کدومتون اول جواب این دوست درمونده رو می دید؟
آنتونین: ببینین موضوع مدنظر این دوست عزیز ما با بحثایی که قبل از این تماس داشتیم در تضاده و این مربوطه به تفاوت ذاتی این دوست عزیز میشه. من شخصا به ایشون توصیه می کنم که فعلا ازدواج برای این دوست خوب زشته، بده، عیبه و تا زمانی که این عادت زشت رو ترک نکردن بهتر فعلا به فکر ازدواج نباشن و در عوض سعی کنن با مشاوره با یک روانشناس خوب، با توسل به اراده ی قوی برای پیشگیری و ترک این عادت، اقدامی کنن که بتونن در آینده همسری خوب برای خویشتن پیدا کرده و خود را از این گرداب هلاکت نجات دهند. البته لازم به ذکره حواستون باشه با این روانشناس زیر نور مهتاب قدم نزنین.
آرامیس: بله واقعا تشکر می کنم از صحبتهای روشنگر شما دوست عزیز. آقای آگدن شما صحبت خاصی دارین؟
باب: بله...چیزی که در تماس این دوست عزیز توجه منو جلب کرد، اینه که چرا جوانان خوب و تحصیلکرده ی مملکت ما، در این سن کم از واژه های تندی مثل«مرداب هلاکت»، «هیچکس» و «آشغال گوشت» استفاده می کنن؟ این مسئله واقعا منو متاثر کرد...دقت کنین که استفاده از این واژه ها بیشتر شما رو افسرده می کنه و شما رو از نیل به هدفتون، که همانا ازدواج با دختری خوب و شایسته است، بازمیداره. شما می تونین به جای واژه های فوق از کلمات ملایمی مثل«تالاب وفات» به جای «مرداب هلاکت»، «غیر از همه کس» به جای «هیچ کس» و به جای آشغال گوشت بفرمایین پوست، استخوان، چربی و غضروف غیر قابل جویدن. و در ضمن من به شما توصیه می کنم قبل از اینکه مشکلتونو حل نکردین به فکر ازدواج نباشین چون مسلما ازدواج یک گرگینه با یک انسان عادی، اون هم دخترانی که احساسات لطیف پروانه ایشون ممکنه جریحه دار بشه، بسیار غیرقابل قبوله و شما باید ابتدا با مشاوره با چند روانشناس خوب این عادت زشتتون رو کنار بگذارین و بعد ...
آنتونین: هو اینا که همه بحثای کارشناسی منه...
آرامیس: اهم اهم...آخخخخبینندگان محترم، تا برنامه ی بعد خدا نگهدار...


تا تو نگاه می کنی، کار من آه کردن است...
ای به فدای چشم تو...کوفت! مگه مرض داری نیگا می کنی؟!


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۹:۳۶ چهارشنبه ۲ خرداد ۱۳۸۶

بورگینold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۴۸ دوشنبه ۲۵ دی ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۳:۵۶ چهارشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۸۷
از دژ مرگ
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 518
آفلاین
خوابگاه مدیران!
کل مدیران ه جلوی تلوزیون پلاسمای 70 اینچی (!!) خود نشسته بودند به صفحه تلوزیون که هم اکنون در حال پخش کنال سیاسی JOH (Jadoogaran Of Hezb نشسته بودند و با شور اشتیاق به توزیون نگاه میکردند!

کریچر : من قبول ندارم... این خلاف شرع مدیریته ! نباید بنشینید و اینگونه کانال ها رو ببینید!

کمی بعد کریچر به این شکل از خوابگاه پرت شد بیرون!

صفحه از حالت فید تو بلک تغییر میکنه و به جای آن دکور آبی ای میاد که ققنوس درست در وسط آن در روی صندلی چرمی ای نشسته و یک لبخندی مصنوعی بر پهنای صورتش نسته است و پرچم شیر و آفتابه ( نماد آزادی!) در کنارش قرار دارد...

راجر : ای نالوتی.... اگه دستم بهت برسه کفتر بی پر
ققنوس سرفه خشکی می کند و سپس شروع به حرف زدن کرد : با سلام خدمت شما عزیزان. خوب در این برنامه در مورد مسائل سیاسی ای که در جادوگران اتفاق می افتد کمی بحث میکنیم...!

_ خوب بحث اول در مورد این که چرا این مدیران ز جاشون بلند نمیشن! آیا آنان همچنان میخواهند به این جادوگران بچسبند و همانند زالو اعضای مهربان آنجا را بدوشند؟ شما تلفن بزنید و نظر خود را بدهید...!

کوئیریل که آمپرش با این حرف های ققی زده بود بالا به مونالیزا میگه : مونی ، اون تلفن رو برام بیار!

مونالیزا همچنان آرام در حالی که پشت لب تابش نشسته و دنبال یک خبر درست و حسابی از شونصد تا خبر مذخرف میگرده گوشی N95 اش رو در میاره و میده به کوئیریل!

کوئیریل : تو N95 داشتی؟ من فقط 6600 داشتم
و سپس خیلی سریع شروع به گرفتن شماره ای که در زیر صفحه داخل تلوزیون میاد میکنه و منتظر می مونه تا به تلفنش جواب داده بشه!

کمی بعد تلفن داخل تلوزیون نیز زنگ میزند و ققنوس تلفن را بر میدارد.

کوئیریل تا جایی که میتونست صداش رو نازک کرد و سپس شروع به صحبت کردن کرد...
_ سلام آقای ققنوس! خوبید؟
_ مرسی. بفرمایید...؟
_ میخواستم همین الان یک واقعه ای رو که همین الان در حال اتفاق افتادنه و شما هم از رویداد این واقعه خوشحال میشید رو به عرضتون برسونم...! اینجا دارن بر علیه ما ... نه یعنی مدیران تظاهرات میکنن!
میشد حالت اضطراب و هیجان ناگهانی را در چشمان ققنوس خواند!
_ خوب ، چی میگن؟
_ اینجا خیلی شلوغ شده ... هیچ وقت اینقدر مردم رشادت نداشتند که بدینگونه بر علیه مدیران تظاهرات کنند!
_ خوب حد اقل بگیر چی دارن میگن؟
_ دارن میگن ... دارن میگن...!
_ خوب بگو دیگه.... ای بابا!
_ دارن میگن خیلی بوقی هستی
و سپس کوئیریل خیلی سریع تلفن را قطع میکند.

چهره ققنوس بسیار سرخ شده بود!

ملت مدیران :
و سپس به کوئیریل : ایول خیلی خوب حالشون رو جا آوردی! دمت گرم!








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.