.یک تقلب ِ سیاه (نه در حد خیلی خطرناک) در یک مسابقه ی کوییدیچ انجام بدید. لازم نیست قهرمان داستان شما باشید.(کپی رایت بای مورگانا!) (20 امتیاز)من نميفهمم بازي مدرسه اي چه فرقي با مسابقه ي كوييديچ داره آخه؟استاد توضيح بده!
---------------------
-چه بازي ِهيجان انگيزي بود ليسا!داشتيم مي باختيم كه...
-راستي بچه ها ديگوري چرا اينجوري شد؟
ليسا: از هيجان زياد بوده ديگه حتما!
فلش بكمدت زيادي از شروع بازي گذشته بود،اما هيچ خبري از گوي زرين نبود!اين نااميدي ليسا رو خيلي بيشتر كرده بود.سدريك ديگوري هم كه جستجوگر هافل بود،با دقت زيادي اطرافش رو نگاه مي كرد تا پيداش كنه.
ليسا از گشتن خسته شده بود و مطمئن بود اگه حتي اسنيچ رو هم مي تونست پيدا كنه،كسي كه اون رو مي گرفت سدريك بود.چون در خودش توانايي هاي سدريك رو نميديد.سدريك هم قويتر از او بود هم سريعتر هم سرد تر هم سفيد تر هم ...
ناسلامتي سدريك خوناشام بود.(اهم چيزه...رجوع شود به twilight)
بنابراين فكر مخوف ديگه اي به نظرش رسيد.به طرف سدريك رفت...
-هممم سلام سدريك!
سدريك يكياز ابروهاش رو بالا برد و گفت:
-چيه؟به جاي اينكه دنبال اسنيچ بگردي مياي...
ليسا دستش رو بالا برد و حرف سدريك رو قطع كرد.
-نه بابا...مي دوني چيه سدريك...
فورگتيوس كوييديچيوس كلنيوس همه چيزيوس !!
ليسا به سدريك كه كاملا گيج شده بود ،نگاهي كرد.
-اه عجب طلسم سختي بود...
سدريك در همون حال با تعجب و شگفتي به جاروش نگاه كرد و گفت:
-وايي...من اينجا چيكار مي كنم؟!اههه من از بلندي مي ترسم...
ليسا با شنيدن حرفاي سدريك خنده ش گرفت.از اين كه طلسم مزخرفش عمل كرده بود، خيلي ذوق زده شد.
اما هنوز كمي از طلسم باقيمونده بود.
-
و به خاطر بسپاريوس كه اگه اسنيچ ديديوس نگيريوس بلكه به طور عجيبيوس بيفتي زمينيوس!-خوب مث آدم طلسم فرمان رو مي گفتي ديگه بوقي!
-اوكي
بفرمان! نه...چيزه امم فكر كنم ...
ايمپريو!
سپس ادامه داد:
-هر وقت يه اسنيچ ديدي ،دستت رو مي ذاري رو قلبت و خودت رو از جاروپرت مي كني پايين.
سدريك با صدايي شبيه آهنربا...چيزه ...آدم آهني! گفت:
- اطاعت مي شه...
ليسا خنده ي شيطاني اي كرد و پيش بقيه ي بازيكنان تيم برگشت.
-هي ليساي بوقي !دو ساعت ،پيش ِ اون سدريك چيكار مي كردي؟!!مگه صداي گزارشگر و اينا رو نمي شنيدي كه داشت مسخره تون مي كرد؟!
ليسا با تعجب پرسيد:
-چي؟!مسخره براي چي؟
اما لونا ديگه اونجا نبود.چون رفت پيش يكي ديگه از بازيكنا تا به اون گير بده.
دقايقي بعد ليسا با خوشحالي داشت تو هوا با جاروش چرخ مي زد ؛سدريك هم مثل مجسمه سر جاي خودش وايستاده بود و هيچ حركتي نمي كرد.
يك دفه يه عدد گوي زرين اون وسط پيدا شد و ليساي بوقي هم متوجه نشد.گوي در كنار سدريك بود و سدريك هم...!
سدريك كه تحت تاثير طلسم فرمان قرارگرفته بود،با ديدن گوي زرين خودش و جاروش رو چپه كرد و
شپلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــخ!ليسا با شنيدن صداي افتادن سدريك،با خوشحالي به طرف گوي زريني كه اون اطراف بود رفت و اون رو با غرور تو دستاش گرفت.
از اون ورم صداي گزارشگر به گوش مي رسيد...
-حركت عجيب سدريك ديگوري همه رو به وجد آورد.سدريك ديگوري از ديدن گوي زرين اون هم در نزديكي خودش يعني كنار دستش،شوكه شده و روي زمين افتاد...واقعا هيجان انگيزه...
پايان فلش بك-يعني چي خوب؟واقعا تعجب آوره...
-اوهوم!
3. توی پست تدریس چند تقلب پیدا کنید. (تعداد ِ بیشتر امتیاز بیشتر. ) 5 امتیاز.
1.پنج امتياز خوشگل به ريون دادي ،دستتم درد نكنه...!اصنم تقلب نبود!
2.نقل قول:
در ضمن، من دارم دوتا تقلب میکنم چون توی کوییدیچ فقط در شرایط خاص میتونید چوبدستی داشته باشید.
باو خودت اينجا گفتي دارم دو تا تقلب مي كنم!
پس تا اينجا شد سه مورد!
4.كل بچه هاي كلاس توي به تمرين تقلب كردن.مثلا بتي تقلب كرد و جاروي پيوز رو به بشقاب تبديل كرد.(حالا چرا بشقاب؟!)
5.نقل قول:
گابریل با لبخند به دانش آموزان نگاه کرد و گفت: -خب! حالا که فکر میکنید تقلب خیلی آسونه.. من سوار جارو میشم و شما جاروی من رو به هر چیزی که تونستید تبدیل کنید. فقط هم 5 تا ضربه فرصت دارید!!
اي بابا گابر بوقي،جاروت به هيچي تبديل نشد كه!!
هم ما انواع تقلبا رو ،رو جاروت انجام داديم ،هم تو جاروت رو يه كاري كرده بودي كه هيچيش نشه...اصن ولش كن به من چه!
(در ضمن اينجا هم دو مورد گفتما!)
7.نقل قول:
. بیشتراز اینکه شبیه تقلب باشه؛ شبیه کلک زدنه! اگه ترم دیگه هم تقلبات داشتیم استاد بعدی اتون بهتون تقلب رو یاد میده. اِهم؟
هممم شما پس استاد چي هستي اون وقت؟!كلك يا تقلب؟آره ديه.داري تقلب ميكني و مياي تو كلاس تقلبا درس ميدي.
اِهم؟
8.نقل قول:
دورتا دور کلاس عکس های مختلف از دانش آموزان در حال تقلب و سپس همان دانش آموزان با دست و پای کبود و خونین و مالین وجود داشت.
اينجا يه تقلبي توش نهفته كه هر چي فكر مي كنم به ذهنم نمي رسه!باور كن!
4.آیا تماشاگران هم میتوانند در یک مسابقه ی کوییدیچ تقلب کنند؟ اگربله، مثال بزنید. (5 امتیاز)البته كه مي تونن!تماشاگرا اگه باهوش باشن و اينا مي تونن تقلباي خيلي خوفي انجام بدن!
اصن كلا بازي بيشتر دست تماشاگراس تا بازيكنا!به جان خودم!
1.تماشا چيا مي تونن از خودشون الكي صدا دربيارن!اهمم.. منظورم اينه كه لحظه ي حساس بازي يه دفه عرعر كنن.
نه كلا صداهاي اضافي اي كه ذهن بازيكن رو از بازي منحرف كنه.البته اين يكي از تقلباي فوق ساده و مزخرفي ولي پركاربرديه كه مي تونن انجام بدن!
2. انجام انواع طلسما و وردها روي بازيكنان.البته اينقدرم مثل كار كويي روي هري، ضايع نباشه!!
طلسم فرمان و اينام زياد به كار برده مي شه.
مغسي بوكو
[b][color=0066FF] " تا دنیا دنیاست آبی مال ماست / ما قهرمانیم ج